در دومین مناظره انتخاباتی دوازدهمین دور از انتخابات ریاست جمهوری یکی از نامزدهای انتخاباتی، نشان دادن شهر موشک یا درج عبارتهای خاص روی موشکها را خلاف منافع ملی معرفی و تهدیدکننده توافق هستهای برشمرد و گلایههایی را در این باب مطرح کرد.
اقتدار نظامی کشور را به مناقشههای سیاسی تقلیل ندهید
«ایرانهراسی» این بار در درون مرزهای کشور!
17 ارديبهشت 1396 ساعت 12:38
در دومین مناظره انتخاباتی دوازدهمین دور از انتخابات ریاست جمهوری یکی از نامزدهای انتخاباتی، نشان دادن شهر موشک یا درج عبارتهای خاص روی موشکها را خلاف منافع ملی معرفی و تهدیدکننده توافق هستهای برشمرد و گلایههایی را در این باب مطرح کرد.
به گزارش جهان نیوز؛ در دومین مناظره انتخاباتی دوازدهمین دور از انتخابات ریاست جمهوری یکی از نامزدهای انتخاباتی، نشان دادن شهر موشک یا درج عبارتهای خاص روی موشکها را خلاف منافع ملی معرفی و تهدیدکننده توافق هستهای برشمرد و گلایههایی را در این باب مطرح کرد.
موضعگیری علیه برنامههای دفاعی کشور میتواند ترجمان عبارت معروفی باشد که سال 94 تحت عنوان «دنیای فردا، دنیای مذاکره است نه موشکها» مطرح شد و رهبر معظم انقلاب اسلامی در پاسخ به این موضع فرمودند: «روزگار، روزگار همه چیز است وگرنه به راحتی و به صراحت حق ملت را خواهند خورد. اگر این حرف از روی ناآگاهی گفته شده باشد یک مسئله است اما اگر از روی آگاهی باشد، خیانت است.»اینگونه اظهارنظرها را باید فراتر از دستهبندیهای مرسوم سیاسی نگاه و ناشی از نوع تفکرات این جرگه از سیاستمداران ارشد تحلیل کرد، بدین معنا که در منظومه فکری این افراد ایالات متحده، ارادهای برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران به سبک و سیاق چند دهه اخیر نداشته و میتوان با او (به شرطی که در برخی از مؤلفههای گفتمانی انقلاب اسلامی تغییرات جدی ایجاد کرد) کنار آمد، میتوان با امریکا به شرط نرمش نشان دادن در حوزههای مورد مناقشه نظیر «توان دفاعی- نظامی»، «حمایت ایران از جنبشهای ملی و آزادیخواه نظیر حماس و حزب الله»و«تحدید نقشآفرینی جمهوری اسلامی ایران به حدود مرزی و تمامیت ارضی کشور» نرمش نشان داد و دشمنیهای دیرینه را تعدیل کرد. بر اساس این نوع نگاه نه تنها امریکاییها معاملهپذیر هستند بلکه مذاکره با آنها میتواند به رشد اقتصادی ایران و بالندگی کشور به لحاظ امکانات زندگی جامعه انجامیده و سایه تهدید نظامی را از سر کشور برداشته تا مردم بهدور از نگرانی به کسب معاش روی بیاورند.
اما سؤال اساسی اینجاست که با کسر قدرت دفاعی-نظامی و چشمپوشی از توسعه صنایع مرتبط میتوان امنیت، رفاه و آرامش را برای جامعه به همراه آورد؟آیا طی 44ماهی که جامعه شاهد تغییرات جدی در حوزه سیاست خارجه دولت یازدهم بوده است، سایه تهدید و جنگ از سر کشور برداشته شده یا آنکه دامنهدارتر شده است؟سابقه نشان میدهد ایالاتمتحده با کشورهای ضعیف به لحاظ نظامی چه کرده و آیا حقوق حداقلی مردم آن کشورها را به رسمیت شناخته یا آنکه درصدد تصاحب اموال و منافعی برآمده که جزو حقوق اولیه مردم آن کشور به شمار آمده است؟آیا برجام(به عنوان مصداق مهم ارتباطگیری مستقیم با امریکا) توانسته سایه جنگ را از کشور دور کند؟
تلاش امریکا برای تحدید قدرت نظامی
قبل از تصویب برجام امریکاییها با وضع قوانین داخلی و بینالمللی تلاش کردند قدرت نظامی کشورمان را کاهش دهند تا قدرت چانهزنی مذاکرهکننده کشورمان در مذاکرات هستهای را کاهش و میزان اثرگذاری تهدیدات نظامی خود را افزایش دهند که از جمله آن میتوان به وضع قطعنامه 1737 اشاره کرد که دومین قطعنامهای است که پس از ارسال پروندههستهای کشورمان به شورای امنیت تحت اعمال فشار امریکا توسط فرانسه و انگلیس با همراهی آلمان تهیه شد که نهایتاً با مخالفتهای جزئی روسیه و چین به تصویب رسید. علت اصلی وضع این قطعنامه– با رجوع به متن آن- تضعیف سپاه و به حداقل رساندن قدرت مانور آن در فضای داخلی ایران و بینالملل بود؛ هدفی که در متن قطعنامه 2231 نیز میتوان اثرات پررنگ آن را مشاهده کرد.
تلاش امریکاییها قبل از تصویب برجام در حالی بود که آنها، برآورد صحیح و جامعی از توان و قدرت هستهای ـ نظامی ایران نداشتند و تنها برای گنجاندن «بازرسی» حداقل در بخشهایی از شرکتهای مرتبط با صنعت هستهای در مذاکرات دولتهای نهم و دهم تلاش داشتند که با مخالفت تیم مذاکرهکننده سابق ایران مواجه شد. از سوی دیگر قدرت بازدارندگی قبل از برجام از جمله عوامل پایدار و اصلی بود که مانع از تهدیدات پایدار و مستمر ( به شکل امروزی) بود؛ عاملی که اکنون با بازرسیهای گسترده و روزانه از سایتهای هستهای ایران و حتی به تفسیر امریکاییها بر مادامالعمر بودن این بازرسیها به عنوان یک عامل فزاینده جنگ معنا میشود. خروجی «فقدان بازرسیها درگذشته» با «پذیرش بازرسی در متن برجام» نتیجهای جز دریافت اطلاعات جامع از میزان تواناییهای ایران (که خود عامل مهمی برای شروع جنگ میتواند باشد) نداشته است.
حمله نظامی به کشورمان قانونی شده است؟
مهمتر آنکه شش قطعنامه گذشته تحریمی علیه ایران در یکی از بندهای آمده در متن قطعنامه 2231 تجمیع شده که اگر مجوزدار بودن حمله نظامی به ایران قبل از برجام را از سوی دولتمردان یازدهم بپذیریم باید اقرار کنیم که همان مجوز به صورت پذیرفتهشدهای در متن قطعنامه 2231 وجود دارد. مجوز مورد ادعای گذشته، ماهیت و فعلیت خود را حفظ کرده و همچنان در دستور کار قرار دارد و به همین دلیل است که تمام مقامات غربی در موضعگیریهای خود تأکید هدفمند میکنند که«مهمترین دستاورد برجام حفظ صلح و ثبات در جهان بود»؛ عبارتی که توسط رئیسجمهور و وزیر امور خارجه نیز تکرار میشود که معنای اصلی آن «تعدیل رفتارهای امنیت و ثباتزای ایران در منطقه بهواسطه مذاکره» است. بیان این جملات از سوی دولتمردان طی روزهای پس از امضای برجام به معنای «اقرار» به تهدید بودن فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران و تکمیلکننده پازل غربیها برای معرفی ایران به عنوان کشوری «ضد صلح، ثبات و امنیت بینالمللی» است.
همانگونه که بارها در قالب مطالب مختلف رسانه ها تهدیدات نظامی مقامات ارشد دولتهای غربی علیه ایران را برجسته کرده اند، باید به یاد آورد که اکثر مقامات امریکایی موازی با مذاکرات هستهای، از قرار داشتن همه گزینههای نظامی روی میز سخن گفته و تأکید میکردند که چنانچه ایران رفتار خود در منطقه را دچار استحاله نکند قطعا با حمله نظامی مواجه خواهد شد، به عنوان نمونه اوباما در کوران مذاکرات هستهای بارها از تهدید نظامی به ایران سخن میگوید و در یکی از این موضعگیریها بیان میکند: «اگر ایران به توافق پایبند نماند، تحریمها را افزایش میدهیم و آمادگی برای «گزینه نظامی» وجود دارد.» جان کری پس از اتمام یکی از جلسات مذاکرات با تیم ایرانی بیان میکند: اگر ایران هر بخشی از توافقنامه را نقض کند، همه پیشرفتها متوقف میشود و امریکا میتواند «به صورت نظامی» پاسخ دهد. وی در همان مقطع زمانی در گفتوگو با العربیه نیز یک بار دیگر ادعا میکند: «ایران باید اندوخته اورانیوم5/3 درصد خود را محدود کند. ایران نباید و اجازه ندارد رآکتور اراک را تکمیل کند. ایران اگر توافق را کنار بگذارد «گزینه نظامی» در پیش گرفته خواهد شد.»
لفاظی مقامات امریکایی علیه کشورمان نه تنها بهواسطه مذاکرات هستهای کمرنگ نشد بلکه رشد فراوانی به خود گرفت و این رشد را میتوان در کلام دولتمردان جدید امریکا نیز جستوجو کرد، مهمتر آنکه تهدید نظامی بر اساس آنچه در قطعنامه 2231 آمده قانونی و مبتنی بر متن توافق شده است!
تقبیح قدرت نظامی به جای تحسین آن
حال در شرایطی که به استناد آمار و رجوع به متن برجام و قطعنامه حمله نظامی به ایران «نخست در لفظ» و سپس در «متن» توسعه یافته، این پرسش مطرح میشود که چرا از یک سو باید اظهار کرد«امریکا با یک حمله نظامی تمام تأسیسات دفاعی ما را از کار میاندازد» و از سوی دیگر در مقابل نمایش اقتدار باید نگران بود؟ اگر مذاکره مستقیم و یکجانبه با امریکاییها –که خروجی آن یک توافق حقوقی پرضعف در ساختار و متن است- توسعه تهدیدات نظامی است چرا باید تجربیات اشتباه و تلخ را تکرار کرد و به جای تقدیر از نمایش اقتدار، آن را عامل ضعف معرفی کنیم؟
آیا اگر قدرت دفاعی- نظامی امروز نبود امریکاییها فرصتسوزی میکردند و به جای آنکه همانند کشور لیبی در انتقال تجهیزات هستهای به خارج از مرزها خارج کنند، ساعتها پای میز مذاکره نشسته و از ایران به عنوان یک قدرت برتر یاد میکردند؟بنابراین توسعه صنایع دفاعی- نظامی نه تنها اقتدار را به همراه داشته بلکه از عوامل مهم جلوگیری از حمله نظامی به کشور قلمداد شده و قدرت چانهزنی مذاکرهکنندگان کشورمان را نیز به همراه داشته است تا جایی که اوباما چند روز پس از امضای برجام از امکانناپذیر بودن حمله نظامی به ایران بهواسطه قدرت دفاعی کشورمان سخن به میان میآورد.
منبع: جوان
کد مطلب: 516317
آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/news/516317/ایران-هراسی-این-بار-درون-مرزهای-کشور