تلفيق سياست و نفت يكي از ويژگيهاي مهم مديريت صنعت نفت طي دو دهه اخير بوده است كه دولتمردان براي تأثيرگذاري در معادلات بينالمللي سعي در وجهالمصالحه قرار دادن ميادين نفتي داشتند كه در نهايت به توقف كامل پروژهها انجاميده است.
صنعت نفت ايران طي 20 سال گذشته چند مورد خاص خودنمايي ميكند كه در دولت فعلي نيز به نمايش گذاشته شده است هرچند نشانههاي روشني از لابيگري برخي سياسيون نيز ديده ميشود.
از ميدان آزادگان به عنوان بزرگترين ميدان نفتي ايران آغاز ميكنيم.
كار واگذاري توسعه اين ميدان به شركت اينپكس ژاپن در اواخر دولت دهم و سفر رئيس اين دولت به توكيو كليد خورد.
رئيسجمهور وقت وقتي با ژاپنيها نشست هديهاي به دولت ژاپن عرضه داشت كه كمتر كشوري دست به آن ميزند. شركتي كه براي اين كار انتخاب شد در آن ايام در رده شركتهاي بزرگ نفتي قرار نداشت اما از آنجا كه تمايل به بلوك غرب بيشتر از بلوك شرق بود، ژاپن براي اين مهم انتخاب شد و چينيها كنار ماندند.
اين دو كشور نماد روشني از غربگرايي و شرقگرايي در شرق آسيا هستند و در رقابت روشن با يكديگر بوده و هستند كه هديه دولت هفتم به توكيو، پكن را كمي آشفته كرد.
سال 76 مذاكرات مقدماتي آغاز شد و طي سه سال به قرارداد نزديك شد و در نهايت به امضا رسيد اما ژاپنيها سنگ روي سنگ نگذاشتند و با بهانه تراشيهاي متعدد از جمله مين روبي، سعي كردند وقتكشي كنند تا واشنگتن تكليف آنها را روشن كند.
آنها تا سال 85 سهامدار اصلي اين ميدان بودند ولي با تصميم وزارت نفت در سال 86 تصميم گرفته شد سهم آنها به 10 درصد كاهش يابد و يك شركت ايراني توسعه اين ميدان را بر عهده گيرد.
هرچند ايران به سبب قرارداد خود با اينپكس موفق به اخذ امتيازاتي نيز شد ولي ساموراييها خود را به خاك اهواز آغشته نكردند.
با خروج اينپكس از آزادگان، شركتهاي ايراني به توسعه مشغول شدند و توانستند در عرض شش ماه، روزانه 60 هزار بشكه نفت از اين ميدان استخراج كنند و در مرحله بعد پيشنهادات خود را براي توليد 180 هزار بشكه ارائه كردند.
ميركاظمي كه به نفت آمد به پيشنهاد شركتهاي ايراني توجهي نشد و چينيها براي توسعه آزادگان انتخاب شدند و با يك قرارداد جذاب و باور نكردني، شركت CNPC وارد اهواز شد ولي آنها نيز سنگي روي سنگ نگذاشتند و ميزان توليد هم از 60 هزار بشكه به كمتر از 50 هزار بشكه رسيد.
دولت يازدهم در نخستين اقدام خود، قرارداد با چين را به صورت يكطرفه فسخ و چينيها را ديپورت كرد.
باز هم شركتهاي ايراني وارد گود شدند و افزايش توليد را در دستور كار قرار دادند و حالا توليد به بيش از 100 هزار بشكه در روز رسيده است.
حالا براي توسعه آزادگان، قرار است مناقصه برگزار شود و شركتهاي خارجي براي به دست گرفتن توسعه اين ميدان به رقابت با يكديگر بپردازند، در حالي كه برخي شنيدهها حاكي از آن است كه تركيب توسعه دهندگان آزادگان، تلفيقي از چين و ژاپن و يك اروپايي خواهد بود.
از سوي ديگر گفته ميشود با توافقات پشت پردهاي كه ميان دول ايران و فرانسه صورت گرفته است، توتال نقش ويژهاي در اين ميدان خواهد داشت كه يك گمانهزني است ولي قطعاً تكرار چنين اشتباهاتي، باز هم به ضرر كشور تمام خواهد شد.
* فرزاد ب
فرزاد ب هم يكي از ميادين مهم مشترك ايران با عربستان است كه قول آن به هنديها داده شده است.
اين قول در دولت اصلاحات و با بازيگرداني سيروس ناصري به توافق نزديك شد و در نهايت در اواخر دولت دهم به قرارداد نزديك شد ولي باز هم خبري از امضا نشد تا آنكه دولت تغيير كرد.
در حالي كه انتظار ميرفت دولت جديد به وضعيت خسته كننده فرزاد ب - با توجه به حركت سريع عربستان در برداشت از اين ميدان مشترك - پايان دهد اما باز هم شاهد مبادلات سياسي در نفت بوديم.
رئيسجمهور روحاني به هندوستان سفر كرد و قول اين ميدان را به هنديها داد. موضوعي كه وزير نفت سال گذشته از آن پرده برداشت و وقتي با انتقادهاي بيتوجهي به فرزاد ب روبه رو شد رسماً اعلام كرد اين ميدان در جرگه توافقات رئيسجمهور ايران و نخست وزير هندوستان است.
حالا هنديها تهديد كردهاند اگر با پيشنهاد آنها موافقت نشود ميزان واردات نفت از ايران را كاهش ميدهند و تهران نيز پاسخ داده است مشكلي نيست.
* جفير و مشايي
سال ۸۸ بود كه اسفنديار رحيم مشايي با تيمي اقتصادي به چند كشور از جمله بلاروس سفر كرد و در اين سفر چهرههاي خاصي مانند مهدي جهانگيري - برادر معاون اول – حضور داشتند.
بلاروس توانست قرارداد خود با ايران را براي توسعه ميدان جفير جذابتر كند تا باز هم داستان تاثيرگذاري سياست بر نفت تكرار شود و در نهايت جفير به توليد نرسد.
سال ۹۰ بود كه اين همكاري به طور كامل تعليق شد و توليد ۱۵ و ۲۵ هزار بشكهاي به طور كامل به بايگاني رفت.
بلاروس البته به ايران اعلام كرده بود ادامه اين پروژه براي آنها اقتصادي نيست كه در نوع خود جالب بود.
بهانههايي كه آنها در دست داشتند با اصل ماجرا تفاوت چشمگيري داشت، زيرا اين ايران بود كه خواستار فسخ قرارداد به دليل عدم دسترسي به اهداف توليد از سوي بلاروس شده بود.
ناجي سعدوني، مديرعامل وقت شركت مهندسي و توسعه نفت در همان روزها درباره دلايل توقف فعاليتهاي شركت بلاروس در طرح توسعه ميدان نفتي توسط بلاروس با بيان اينكه بر اساس قرارداد قرار بود در طرح توليد زودهنگام روزانه بيش از 3 هزار و 500 بشكه نفت از ميدان جفير استخراج شود، گفت: اما عملا امكان توليد پايدار بيش از 2 هزار و 800 بشكه در روز فراهم نشده است.
در نهايت قرارداد ايران و بلاروس به پايان رسيد آن هم بدون هيچ نتيجه خاصي براي كشور تا نشاني باشد از آنكه هرگاه توسعه صنعت نفت به سياست و عاملي براي آوانسهاي سياسي آغشته شود، ضرركننده اصلي منافع ملي است و بس.