انسانی که این صراط مستقیم را نمی شناسد اسیر فروع می شود. اگر از امام غافل شود نمی تواند در صراط مستقیم حرکت کند؛ لذا شکر یعنی معرفت الامام. اگر انسان به معرفت الامام نرسید شاکر نیست
خودش نسبت ندهد والا به جای شکر خدای متعال به مدح نفس و عجب مبتلا می شود.
می فرماید: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ»، ما که به عالم دنیا آمدیم، امام هم به عالم دنیا آمده، اگر امام در عالم دنیا نمی آمد اگر کسی بندگی نمی کرد مقصر نبود، وقتی امام به عالم دنیا آمد امام سبیل وصراط است و می شود در راه توحید حرکت کرد و از آدم بازخواست می کنند. «إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا».
خدای متعال خرج کند و قلبش در مسیر غیر بندگی قرار داده شود.
کسی که داد و ستدش با خدا است شاکر است. کسی که از غیر خدا می گیرد مشرک است و دیگر نمی تواند شاکر باشد. کسی که از خدا می گیرد، خرج غیر خدا می کند باز هم این هم به یک نحوی مشرک است شاکر نیست؛ لذا حقیقت توحید هم به همین شکر محقق می شود.
است. امام «الْغَيْثُ الْهَاطِلُ»، است باران پر نفع است.