مدل منسجم آرایش صحنه تعامل و تقابل فعالان و بازیگران ملی و بینالمللی از منظر امام(ره) و رهبر انقلاب +اینفوگرافی
برای طی مسیر درست و بیخطا یا حداکثر با کمترین خطا نیازمند مواجهه روشمند و منطقی در مشارکت، همکاری، تعامل و تقابل با فعالان و بازیگران ملی و بینالمللی از منظر ولایت هستیم از این رو در این مقاله خواهیم کوشید بر همین مبنا، مدلی منسجم با شاخصههایی شفاف و نحوه مواجهه با فعالان و بازیگران عرصه سیاست در عرصههای جهانی، جهان اسلام و ایران عزیز را با بهرهگیری از اندیشه ولایت تقدیم کنیم.
جهان نیوز ـ علیرضا زاکانی: انقلاب اسلامی ایران در عداد انقلابهای بزرگی همچون انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه و ۱۹۱۷ روسیه تزاری و بسیار بالاتر از آنها میباشد که هم سبب احیای دین و حضور واقعی مردم در تعیین سرنوشت خویش شد و هم دستاوردهایی همچون استبدادزدایی از ایران اسلامی و شکوفایی معنوی و مادی این خطه عزیز، بیداری مسلمین و مستضعفین جهان و تشکیل قطبی سلطه ستیز را بر کره خاکی و نهایتا اضمحلال سلطه گران و مستکبران بهویژه آمریکا را بهدنبال داشت.
۱. با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ نظام اسلامی تشکیل شد، همان حکومتی که بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حفظ آن را اوجب واجبات شمردند و بیان داشتند: «حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر ولو امام عصر باشد، اهمیتش بیشتر است، برای اینکه امام عصر هم خـودش را فـدا مـیکند برای اسلام. صحیفه نور/ جلد ۱۵» و پیشبینی کردند که قرن کنونی قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران بوده و ان شاء الله زمینه ظهور منجی عالم بشریت حضرت امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) فراهم آید.
۲. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی مراحل تکاملی انقلاب اسلامی را در پنج مرحله خلاصه کردند و فرمودند انقلاب اسلامی در سیر تکاملی خویش میبایست بعد از تشکیل نظام اسلامی، اهتمام در تشکیل دولت اسلامی و حرکت بهسمت شکلگیری جامعه اسلامی را داشته باشد. تا در سایه الگوگیری از این جامعه نمونه و تکثیر آن، تمدن اسلامی به فضل الهی تشکیل شود.
۳. با دقت در فرمایشات حضرت امام خمینی (رحمتالله علیه) و حضرت امام خامنهای (مد ظله العالی) به نگاهی منسجم و پیشرو، مبتنی بر نگاهی اجتهادی و دقیق مطابق با اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) خواهیم رسید که همه فراز و نشیبهای گذشته و مؤلفههای قدرت بخش و تضعیفکننده آینده را به خوبی بیان نموده و با نگاهی امیدبخش آینده درخشان انقلاب اسلامی را رونمایی میکند.
۴. برای طی مسیر درست و بیخطا یا حداکثر با کمترین خطا نیازمند مواجهه روشمند و منطقی در مشارکت، همکاری، تعامل و تقابل با فعالان و بازیگران ملی و بینالمللی از منظر ولایت هستیم از این رو در این مقاله خواهیم کوشید بر همین مبنا، مدلی منسجم با شاخصههایی شفاف و نحوه مواجهه با فعالان و بازیگران عرصه سیاست در عرصههای جهانی، جهان اسلام و ایران عزیز را با بهرهگیری از اندیشه ولایت تقدیم کنیم. امیدواریم با دقت و فراست به آن نگریسته و در تکمیل آن ما را مدد کنید.
سلوک ملازمان
مشارکت، همکاری، تعامل و تقابل با فعالان و بازیگران ملی و بینالمللی از منظر ولایت
مقدمه
قال علی (علیهالسلام): «وَلاَ یحْمِلُ هذَا الْعَلَمَ إِلا أَهْلُ الْبَصَرِ والصبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَواضِعِ الحَقِ/ این پرچم را تنها کسانی میتوانند بر دوش بگیرند که اهل بینش، پایداری و آگاه به مواضع حق باشند.» خطبه ۱۷۳
دقت در انگیزه ها، اهداف و غایت انقلاب اسلامی محلی برای تامل و توجه به آرمانهای انقلاب، راه طی شده و افق پیش روست که فراروی همه حق مداران قرار دارد تا از رهگذر آن، فهم درست تکالیف میسر گردد و برنامه ریزی و دقت در رسیدن به نتیجه مطلوب امکان بهتری یابد.
بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی با پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ دو پیام رسا و روشن به همه مسلمانان و مستضعفان جهان اعلام کردند. اولا مسئولیتهای دین در اداره جامعه و فرد را یادآور شدند و گوهر اسلام را عیان نمودند و ثانیا قدرت مردم و اراده آنان را برای تحقق خواسته هایشان معلوم کردند. این پیام روشن و مقاومت ملت رشید ایران و تدابیر و ایستادگی حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری (مدظله العالی) تاکنون توانسته است ضمن اثبات پیامهای ذکر شده، زمینه بیداری و تحول در کشورهای جهان بهویژه در کشورهای اسلامی را فراهم کند.
نظام سلطه به رهبری آمریکا که نتوانست مانع پیروزی و رشد انقلاب اسلامی در ایران اسلامی، منطقه و جهان شود با همه وجود تلاش کرده و می کند تا از تشکیل جامعهای الگو و اسلامی، مبتنی بر ارزشهای اسلامی و شعارهای انقلاب اسلامی در ایران عزیز ممانعت به عمل آورد و در این راه از هیچ جنایتی فروگذار نکرده و نخواهد کرد.
راه فرارو و تکلیف همگان در ساختن ایران اسلامی و تلاش برای پیشرفت معنوی و مادی این قطعه از کره خاکی با الگوی پیشرفت اسلامی است که بیشک به مدد الهی مقدمهای خواهد شد که با الگوبرداری توسط سایر جوامع به تشکیل تمدن اسلامی کمک کرده تا انشاءالله مقدمات ظهور منجی عالم بشریت حضرت امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف و روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا) را مهیا سازد. این همان موضوعی است که با در نظر گرفتن آن آمریکا و همه ستمگران جهان، مرگ و اضمحلال خویش را در آینده پیشبینی کرده و با همه توان میکوشند از طرق توطئه، تفرقه، جنایت، رعب و وحشت و با بهرهگیری از همه ابزارهای تبلیغی و ستون پنجم خود به خواستههای نامشروع و غیرانسانی خود رسیده و به خیال خویش انقلاب اسلامی را در دوره اخیر از درون به انحراف و تسلیم کشیده و موجب انسداد در سلسله رخدادهای تحقق وعده الهی شوند.
با رجوع به تاریخ، بهویژه در صدر اسلام و با دقت در راه طی شده ـ بهخصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و دریافت مسئولیت بالا و ارزش بسیار، درک درست و عمل به هنگام و مجاهدانه در عصر غیبت و در دوره جهاد اکبر و خطرات این دوره در انحراف و سقوط عناصر، علی الخصوص افراد و گروههای تاثیرگذار در جامعه اسلامی ـ بیش از پیش نیازمند فهم درست زمانه، درک دقیق مطالبات رهبری، شناخت محیط پیرامونی، تشخیص جبهه حق و باطل، دریافت وظیفه درست و برنامهریزی و اقدام به هنگام و مجاهدت و استقامت در رسیدن به پیروزی هستیم که شاه کلید آن بصیرت است.
برای کسب بصیرت رجوع به معیارها و ملاک های برگرفته از اسلام ناب محمدی (صلیالله علیه وآله وسلم) و ترسیم مدلی منسجم و چند وجهی از عناصر حاضر در صحنه بر مبنای معیارها و ملاک های پیش گفته ضروری می نماید.
از این رو در ادامه تلاش خواهم کرد درخور فهم اندک خویش، منظومه فکری حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری (مدظله العالی) را در عرصه سیاسی و معادلات داخلی، منطقهای و جهانی درک کرده و بهطور خلاصه شابلون و مدلی منسجم و برگرفته از اسلام ناب محمدی (صلیالله علیه وآله وسلم) را تقدیم کنم تا با مراجعه و دقت در آن، زمینه تعمیق بصیرت در جامعه بیشتر فراهم شده و بهدرستی، فهم چرایی موفقیتها و ناکامیهای گذشته را تحلیل کنیم. ضمن اینکه کلیه مناسبات خود در سطوح مختلف را با مبانی و معیارهای اعتقادی خویش منطبق ساخته و در هر مسئلهای سطح آن و نحوه مشارکت، همکاری، تعامل و تقابل با فعالان و بازیگران ملی، منطقهای و بینالمللی را به دقت سنجیده و برنامهریزی دقیق، عمل درخور و شایسته را انجام داده تا در سایه آن با نگاهی واقعبینانه به حقایق پیش رو، چگونگی ایجاد زمینه توفیق جبهه انقلاب اسلامی را فراهم کنیم. انشاءالله
سعی گردیده براساس ملاکهای برگرفته از فرمایشات ولایت، با بیان چارچوب و قواعدی کلی، عناصر حاضر در صحنه را در پنج سطح سه قسمتی تحلیل کرده تا واقعیتهای موجود، نوع مواجهه مطلوب با آنها و تکلیف خود را بهتر شناخته و با رعایت قواعد و بایستههای کلی و ضروری حاکم به وظیفه خویش، انشاءالله بهنحو احسن عمل کنیم.
بصیرت، رکن رکین توفیق در دوره جهاد اکبر
یکی از لوازم ضروری طی مسیر انقلاب اسلامی در همه لحظات و احوال ـ بهویژه در دوره کنونی جهاد اکبر ـ بصیرت است که خود دارای سطوح پنجگانه و زوایای مختلفی است که توجه به همه ابعاد آن، امکان توفیق و نقشآفرینی موثر را در جبهه انقلاب فراهم خواهد کرد:
۱. سطحیترین لایه اصحاب بصیرت، شناخت حق و باطل است.
۲. لایه دوم، شناخت دوست و دشمن و همراهان و مبلغان آنها براساس شناخت حق و باطل و مولفههای هر یک است.
۳. لایه سوم و عمیقتر، شناخت نقشه راه دو جبهه حق و باطل و اصلی، فرعی کردن عناصر آن برای اولویتبندی نوع مواجهه با هر یک با توجه به محدودیت منابع و فرصتها خواهد بود.
۴. لایه چهارم، نوع مواجهه درست به همراه برنامه دقیق مواجهه با هر یک از عناصر حاضر در صحنه است که سطح دقیقتر و بالاتر دیگری از هنرمندی دارندگان بصیرت است.
۵. لایه پنجم، مواجهه مطمئن و فعال با همه عناصر و رخدادهای ممکن در صحنه است که نیازمند برخورداری از میزانها، ملاکها، توان استنباط بالا و بهرهمندی مجتهدانه و روشمند از آنها برای فهم موقعیت خویش در جبهه حق و باطل و شناخت درست تکلیف و عمل به هنگام خواهد بود که دارنده آن را از عمیقترین لایه بصیرت و آگاهی برخوردار خواهد کرد.
در همه مراحل پنجگانه فوق،
۱. شناخت به موقع و عنصر زمانشناسی
۲. تسلط بر حوزه تخصصی مورد نظر بهعنوان مولفههایی مهم و حیاتی، زمینه اثربخشی بالاتر و موفقیت صاحب بصیرت را مهیا خواهد کرد و مهمتر از همه،
۳. رعایت تقوا در همه عرصهها از جمله در مسائل سیاسی و اجتماعی، راههای خروج از بنبستها و موانع را فراهم خواهد نمود؛ زیرا به فرموده خداوند بزرگ «... وَمَن یتَّقِ اللَّهَ یجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا، وَیرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لَا یحْتَسِبُ.../ هر كس از خدا پروا كند [خدا] براى او راه بیرونشدنى قرار مىدهد، و از جایى كه حسابش را نمىكند به او روزى مىرساند» (سوره طلاق، آیات ۲و۳)
از ضروریات و مقدمات دیگر کسب عمیقترین لایه بصیرت،
۴. آشنایی به میزانها و ویژگیهای مطلوب برگرفته از اسلام ناب محمدی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با نگاه اجتهادی حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری، حضرت امام خامنهای (مدظله العالی) است که در کمال اطمینانزایی و حجیت، محک راستی و کژی گفتارها، رفتارها و عمل هر یک از حق جویان با همراهان، رقبا و مخالفین قرار گیرد،
۵. داشتن منظومه کلی، شابلون و الگویی دقیق و قابل اطمینان برگرفته از شاخصهای بخش چهار برای تعیین دقیق جایگاه هر عنصر و نسبتهای بین آنها و
۶. برداشتی واقعی از فعالان و بازیگران در صحنه را براساس شناخت درست خصوصیات همه عناصر آن فراهم نماید تا با
۷. برنامهریزی، اقدام بههنگام و استقامت هوشمندانه در موضع حق،
۸. مخاطبشناسی درست و مواجهه تبیینی و اقناعی و
۹. تغییر روشها با حفظ اصول بنابر نیاز صحنه با تاکید مجدد بر مقدمات ضروری پیش گفته از جمله رعایت تقوا در همه زمینه ها شرایط استنباطی فعال و اجتهادی روشمند و مواجهه دقیق و حساب شده با عناصر و پدیدهها را در محیط های پیرامونی فراهم آوریم.
قواعد و بایسته های کلی و ضروری
۱. اعتماد به سنتهای الهی و حرکت در مسیر اراده و خواست متجلی شده خداوند در قرآن و سنت، اصلی است که اعتقاد به آن و عمل مناسب مطابق با آن، سبب فلاح و رستگاری خواهد بود.
۲. موفقیت و وظیفه قرارگیری و تقویت محورهای سلطهستیزی، اسلام ناب محمدی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، خودی، خودی ملازم و آرمانگرای واقعبین (بخشهای پنجگانه) با دقت در فرمایشات حضرت امام (ره) و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی میسر خواهد شد.
۳. تعریف درست ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی، داشتن نقشه راه درست برای رسیدن به آنها، ایستادگی بر اصول و انعطاف مناسب و نوگرایی در روشها در سایه توکل به خدا، مجاهدت خالصانه و صبر و مقاومت در برابر شداید، کلیدهای موفقیت هستند.
۴. نگاه جامع و درست به افراد و گروهها و دیدن خوبیها در کنار کاستیها و عیوب و تلاش برای ارتباط فعال و استفاده از ظرفیتها برای تقویت جبهه انقلاب ضروری است.
۵. «اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» اصلی ضروری است ولی باید دقت داشت که در همه بخشهای سه گانه در هر سطح ـ با عنایت به طیف بودن هر بخش ـ، فرصتهای زیادی در بین گسلهای عناصر تشکیلدهنده رقبا، مخالفین و دشمنان هست که با هوشمندی میبایست از آنها استفاده کرد؛ مثل استفاده از اختلافاتی که در بین قدرتهای جهانی مشاهده میشود.
۶. ۱. محبت و احترام با رقبا حتی با مخالفین پنج بخش مطلوب در قاعده دوم، ۲. مواجهه منطقی حتی با همه حتی با دشمنان جبهه انقلاب اسلامی در سراسر جهان، ۳. بیان تبیینی در حد اعلاء و شعار در حد ضرورت، ۴. بهره مندی و استفاده از همه محاسن عناصر فعال و بازیگر در صحنه حتی دشمنان جبهه حق برای پیشبرد اهداف اسلامی و ۵. پرهیز از زشتی های عناصر همراه، فعال و حتی موثر در جبهه انقلاب برای جدا کردن و افتراق بین عیوب و نقص افراد در جبهه حق از زیبایی و عظمت اسلام و نظام اسلامی، اصولی اسلامی و مهم می باشد.
۷. روحیه جذب و خیرخواهی حتی برای مخالفین و دشمنان، اصل کلی و مهمی است، آنگونه که حضرت امام (ره) منافقین را در وصیتنامه خویش مخاطب قرار دادند.
۸. در هر سطح میتوان با مشارکت و همراهی، منافع مشترکی را تعریف کرد یا اقدام و موضعی مناسب نسبت به سطوح بالاتر اتخاذ کرد، همانطور که رهبر معظم انقلاب از غیرمعتقدان به نظام اسلامی نیز برای حضور در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری و تعیین سرنوشت خویش دعوت کردند.
۹. در صورت همنوایی افراد و گروههای فعال در جبهه خودی (سطح چهار تحلیل مدل مفهومی) با دشمنان انقلاب اسلامی و سلطهگران ـ خاصه آمریکا ـ و عدم تصحیح مواضع پس از تذکر به آنها، باید به این عناصر شک کرد و بر منافق بودن آنها ظن داشت.
۱۰. با دقت در نسبت تکلیف و نتیجه، به برداشت دقیقی در نظرات حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری (دامت برکاته) میرسیم که در آن برنامهریزی و اقدام دقیق برای رسیدن به بهترین نتیجه و رعایت همه جوانب کار پیروزی جبهه حق بخشی از تکلیف بوده که در صورت عدم رعایت، مکلف به وظیفه خود عمل نکرده و بهدرستی تکلیف خویش را انجام نداده است. علاوه بر اینکه در صورت انجام مطلوب همه مقدمات، نتیجه نهایی هرچه بود باید راضی به رضای خداوند بود و در این مرحله نیز نتیجه و حاصل کار مقدمات تکلیف و وظیفه جدیدی را فراهم خواهد کرد و سبب خواهد شد با برنامهریزی دقیق و اقدام به هنگام عناصر حق مدار همیشه در موضع فعال قرار گیرند. حضرت امام خمینی (ره)در تحریرالوسیله در خصوص امر به معروف و نهی از منکر بهصورتی از موضوع اشاره کرده و حکم میدهند که در مواجهه با اهل منکر اگر ترک منکر جز به امر به منکر نباشد و هیچ مفسده دیگری نیز پیرامون امر به منکر وجود نداشته باشد، بر ما واجب است که امر به منکر کنیم زیرا حاصل آن ترک منکر خواهد شد.
سطوح پنجگانه عناصر حاضر در صحنه
۱
در سطح جهانی با موفقیت انقلاب اسلامی در بهمن ماه سال ۱۳۵۷، قطب سومی در کنار دو قطب موجود جهانی یعنی «سلطهگران» و «سلطهپذیران» پا به عرصه حیات گذاشت، و امروز ایران اسلامی بهعنوان قطب «سلطهستیزان» معادله قدرت در سطح جهانی را بههم زده است.
انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ در ایران به پیروزی رسید و نظام سلطه را در مبانی نظری و در عرصه عملی به چالش کشید. حضرت امام خمینی (قدس سره) در برابر مکتب لیبرال سرمایهداری غربی با شعار آزادی و سرمایهگذاری این مکتب برای بیش از چهار قرن و در مقابل بیش از ۷۰ سال تلاش کمونیست ها با مکتب سوسیالیسم و با شعار برابری و مساوات، اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله وسلم) را مطرح نمودند و با پیام معنویت و بازخوانی مسئولیتهای دین اسلام راستین در حوزه فردی و اجتماعی و ارائه تعریف درست از آزادی و عدالت، مبانی نظری نظام سلطه را متزلزل کردند و در عمل هم با شعار «نه شرقی، نه غربی» خویش، ضمن تاکید بر استقلال کشورها و عدم وابستگی ملتها، نحوه مبارزه را نیز دگرگون کردند و راه جدیدی را فراروی جامعه بشری گشودند و روح تازهای در کالبد حقجویان در جهان دمیدند.
گرچه امروز آمریکا بهعنوان محور سلطهگران و به نمایندگی از کفر و صهیونیسم جهانی پیگیر جهانیسازی تصنعی و یکپارچهسازی دنیا بر محور خویش است ولی با وجود همه ددمنشیهای خود، از گذشته ضعیفتر شده تا جایی که با مرور سه دهه گذشته در مییابیم که در سال ۱۳۷۰ بوش پدر وعده نظم نوین جهانی را داد و سه ماه بعد با فروپاشی شوروی، بسیاری تحقق این وعده را راه محتوم جهان میدیدند. در سال ۱۳۸۰ نیز بوش پسر بعد از حادثه برجهای دوقلو در آمریکا، وعده خاورمیانه بزرگ را با سناریوی تغییر در همه کشورهای شمال آفریقا و غرب آسیا داد و افغانستان و عراق را تصرف کرد. در سال ۱۳۸۵ خانم رایس، وزیر خارجه وقت آمریکا بعد از حمله رژیم اشغالگر قدس به جنوب لبنان، وعده خاورمیانه جدید با تغییر در ۴ کشور لبنان، سوریه، عراق و ایران را داد. در سال ۱۳۸۷ غده سرطانی منطقه یعنی اسرائیل به غزه حمله کرد و با ناکامی و مقدمهچینی دیگر، آن را در بهمن ماه سال ۱۳۹۱ تکرار کرد و نهایتا از سر زبونی، امسال نیز برای سومین بار به غزه یورش برد که نتیجه آن با عنایت الهی چیزی جز شکست نبود. این درحالی است که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در سالهای ۱۹۴۸، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳، اسرائیل در سه جنگ با کشورهای عربی پیروز میدان بوده و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ حضور اشغال گرانه این رژیم جعلی از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۷۹ در جنوب لبنان و جنگهای ۳۳ روزه در جنوب لبنان در ۱۳۸۵ و ۲۲ روزه در ۱۳۸۷ و ۸ روزه در ۱۳۹۱ و ۵۳ روزه در ۱۳۹۳ در غزه جز شکست، حاصلی برای این رژیم وحشی و نژادپرست نداشته و این رژیم جعلی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در همه نبردها شکست خورده است.
از سویی از قدیمالایام، بسیاری از دولتها و ملتها بهواسطه حاکمیت فرهنگ ذلتپذیری، بیاعتقادی، بیبصیرتی یا فقدان جرات و جسارت مطالبه حقوق خود از زورمندان، شرایط را برای استثمار خویش توسط سلطهگران فراهم کرده و همیشه عزت و آبروی ملی خود را فدای جبن و ترس از ظالمان کردهاند.
در مقابل، ایران اسلامی به نمایندگی از قطب سلطه ستیزان ـ شامل مسلمین و مستضعفین جهان ـ در مقابل آمریکا بهعنوان محور سلطهگران نقشآفرینی میکند. انقلاب اسلامی بهدنبال زمینهسازی در تحقق وعده الهی برای حکومت صالحان بر کره خاکی و جهانی شدن آن است که انشاءالله با ظهور منجی عالم بشریت، حضرت حجت (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) محقق خواهد شد، از این رو پیام اعتقادی، فرهنگی و عقلانی ایران اسلامی زلزلهای بر پایههای استکبار افکنده و در سایه الطاف الهی امروز کانون این تحول خدایی در سطح جهانی از همیشه توانمندتر گشته و بهصورت زیبایی راه «تقابل» با فرهنگ سلطهپذیری و فراتر از آن مقابله با سلطهگران برای اضمحلال آنها را در پیش گرفته و با منطق درست در «رقابت» با سلطهگران برای جذب سلطهپذیران به تقویت جبهه سلطهستیزان میپردازد.
میتوان با تحلیل جهان در پرتو اندیشه سیاسی اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله وسلم) پیرامون الگوهای حاکم بر جهان «سلطهگری»، «سلطهپذیری» و «سلطهستیزی»، ویژگیها و نوع مواجهه با هر یک را بهاختصار بیان داشت:
الف) سلطهگران
۱. بر محور آمریکا به نمایندگی از کفر و صهیونیسم جهانی و زورگویان عالم
۲. برخورداری از قدرت مادی هوشمند و خوی سلطهگری و پیگیری مجدانه جهانیسازی تصنعی و یکپارچهسازی دنیا در قالب نظم نوین جهانی
۳. پیگیری توسعه مدل غربی و گسترش آن در سراسر جهان
۴. تلاش برای حفظ رژیم صهیونیستی و پیشرفت سلطه در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا با اختلافافکنی در بین مسلمین
۵. برخورداری از بنبستها و شکافهای اجتماعی مختلف در جوامع خویش
۶. توسل به دروغ، خشونت، غارت و جنایت برای رسیدن به اهداف نامشروع خود
۷. رو به افول و اضمحلال بودن و برای رسیدن به اهداف خود در وضعیت ضعیفتر و زبونتر از گذشته قرار گرفتن
ب) سلطهپذیران
۱. شامل اکثر دولتهای جهان
۲. فقدان جرات و جسارت مطالبه حقوق خود بهعلت حاکمیت فرهنگ ذلتپذیری، بیاعتقادی، بیبصیرتی
۳. پیروی از مدلهای توسعه غربی دیکته شده توسط سلطهگران
۴. فدا نمودن عزت و آبروی ملی بهواسطه جبن و ترس از ظالمان
۵. درمانده و خسته از پیروی، بردگی و غربزدگی
۶. ظلمپذیر ولی علاقهمند به سلطهستیزان که فرصتی برای انقلاب اسلامی است.
ج) سلطهستیزان
۱. ایران اسلامی، محور و نماینده قطب سلطهستیزان (شامل مسلمین و مستضعفین جهان) است
۲. پیگیری و زمینهسازی برای تحقق وعده الهی در حکومت صالحان و جهانی شدن
۳. پیروی از مدل پیشرفت اسلامی
۴. در حال عبور سخت و دشوار از دسیسههای سلطهگران و آفات دوره جهاد اکبر و حرکت در مسیر ارائه الگویی نمونه
۵. پیام اعتقادی، فرهنگی و عقلانی در کانون این تحول خدایی، زلزله ای است بر پایههای استکبار
۶. ایران اسلامی توانمندتر از همیشه در سطح جهانی است.
نوع مواجهه ما در سطح یک:
«مخالفت» با سلطهگران و فرهنگ سلطهپذیری در سراسر جهان
«تقابل» با سلطهگران برای اضمحلال آنها
ارائه منطق درست «رقابت» با سلطهگران برای جذب سلطهپذیران
«تعامل» جدی با سلطهپذیران برای همراه کردن آنها
بهرهمندی از همه فرصتهای منطقهای و جهانی برای کمک به سلطهستیزان، محرومین و مظلومین جهان و انسجام بین آنها
«مذاکره» با سلطهگران با رویکرد نرمش قهرمانانه، مثل مذاکره پیرامون موضوع فناوری هستهای یا در صورت تصور منفعت برای مستضعفین و مسلمین جهان، مثل مذاکره سهجانبه ایران، عراق و آمریکا برای کمک به مردم شریف عراق
تقویت ساخت مستحکم درونی نظام اسلامی بهعنوان مهمترین پاسخ به سلطهگران در همه شرایط.
۲
انقلاب اسلامی با طرح «اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله وسلم)» در کنار دو الگوی اسلام آمریکایی یعنی «اسلام تکفیری» و «اسلام سکولار» که از سوی غرب و نظام سلطه در جهان اسلام تبلیغ و حمایت میشد، الگوی جدید و اندیشه اصولگرایی، معتدل و عقلانی را به جهانیان معرفی کرد:
تا پیروزی انقلاب اسلامی، حاکمیت اسلام آمریکایی در کشورهای اسلامی، در دو قالب اسلام متحجر و اسلام سکولار رخ نمایی میکرد ولی از سال ۱۳۵۷ با تجلی اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله وسلم) در ایران، عملا جهان اسلام شاهد رقابت این سهگانه است.
عربستان بهعنوان عامل بیواسطه سلطهگر در جهان اسلام، با ترویج اسلام متحجر و تکفیری «محور سازش» را در قبال رژیم جعلی اسرائیل شکل داده و با ترویج تعصب، تحجر و خشونت میان ادیان یا مذاهب اسلامی نمودی از «اشداء با مومنین و رحماء با کفار» بوده که خود باعث اسلامهراسی، ترویج سکولاریسم و بیدینی میشود.
در بین ملل اسلامی نیز، ترکیه منادی اسلام سکولار بوده و به فکر ظهور امپراتوری عثمانی ثانی است. پس از بیداری اسلامی در جهان اسلام، این کشور با همکاری مصر و قطر در رویهای دوگانه و منفعتطلبانه به تقویت «محور اخوانی» پرداخته و با پیگیری سیاستهای توسعهطلبانه در منطقه، مشکلات فراوانی ایجاد کرد. با شکست این سیاستهای نادرست، اینک نیز با همدستی با سلطهگران و سرپنجههای متحجر آنان در محور سازش در منطقه با ادامه کمک به جنگهای قبیلهای و مذهبی در عراق، سوریه، لبنان و... درحال دامنزدن به سیاستهای سلطهگران در جهان اسلام است.
اما در مقابل، ایران اسلامی با تمسک به اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه وآله وسلم) با تشکیل «محور مقاومت» و پیگیری وحدت جهان اسلام و آزادی قدس شریف با ارائه الگویی اعتقادی، حماسی و عقلانی به مسلمانان و مظلومان و نمودی جامع از تکیه به اسلام عزیز و تاکید بر عزتمداری، استقلالجویی، آزادیطلبی و پیشرفتخواهی توانسته راه اعتلا و ترقی خویش را طی کند.
نتیجه بیش از ۳۵ سال هماوردی سه رویکرد غالب در حوزه کشورهای اسلامی ـ بهویژه بعد از بیداری اسلامی در منطقهـ، قدرت گرفتن اسلام انقلابی و تقویت محور مقاومت تا حدی است که امروز بدون حضور و اراده ایران در معادلات منطقهای هر راهبردی بیاثر یا کم اثر خواهد بود، ولی راه مطلوب فراروی منادیان اسلام ناب «تقابل هوشمندانه» با محور سازش و «رقابت مدبرانه» با اسلام سکولار و اخوانی است تا ضمن تعامل مطلوب با فعالان جهان اسلام، روزبه روز بتوانند محور حق را در جهان اسلام با برادری بین مذاهب اسلامی سنی و شیعی گسترش داده و اسباب اضمحلال اسلام آمریکایی را فراهم آورند.
از این رو به اختصار میتوان در تحلیل جهان اسلام در پرتو اندیشه سیاسی اسلام ناب محمدی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، به فعالان و بازیگران این صحنه، مروجان «اسلام متحجر و تکفیری»، «اسلام سکولار» و «اسلام ناب محمدی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)» پرداخت و به ویژگیها و نحوه تعامل با آنها اشاره کرد:
در ارتباط با تحلیل جهان اسلام در پرتو اندیشه سیاسی اسلام ناب به اختصار میتوان گفت:
الف) اسلام متحجر و تکفیری
۱. با محوریت عربستان
۲. تشکیل محور سازش با رژیم جعلی اسرائیل در برابر محور مقاومت برای آزادسازی قدس شریف
۳. ترویج تعصب، تحجر و خشونت میان ادیان یا مذاهب اسلامی و پیگیری شیوه اشداء با مومنین و رحماء با کفار
۴. تلاش برای گسترش الگوی بدوی خود در سطح جهان
۵. مخالفت با ارکان تفکر و تمدن اسلامی (نوگرایی، سماحت، عقلانیت و...)
۶. فراهم کردن اسباب اسلامهراسی و ترویج سکولاریسم و بی دینی با معرفی زشت دین اسلام
۷. دامن زدن به جنگهای قبیله ای و مذهبی در جهان اسلام و ترویج تروریسم و خشونت در جهان
۸. عامل مستقیم سلطهگران در جهان اسلام با دامن زدن به تفرقه بین مذاهب اسلامی و تحریک گروههای سلفی و تکفیری برای ایجاد جنگ شیعه و سنی
ب) اسلام سکولار
۱. با محوریت ترکیه
۲. معتقد به جدایی دین از سیاست
۳. شرکت موثر در تقویت محور اخوانی در جهان اسلام
۴. تلاش برای گسترش الگوی غربی در جهان اسلام
۵. بهرهمندی از لیبرالـ دموکراسی درجه دوم و تقلیدی و افتادن به دام اسلام مطلوب واشینگتن، لندن و پاریس
۶. مماشات با رژیم صهیونیستی و دراز کردن دست آشتی بهسوی آمریکا و ناتو
۷. همکاری با نماد اسلام متحجر و خشن
۸. ترویج روحیه سلطهپذیری در جهان اسلام
ج) اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه وآله وسلم)
۱. با محوریت ایران اسلامی
۲. تشکیل محور مقاومت در بین ملل اسلامی و تلاش برای آزادی قدس شریف
۳. دفاع از قرآن و سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و اهل بیت (علیهمالسلام) و احیای امت اسلامی
۴. معتقد به کمک به همه مستضعفین و مسلمین و حمایت از همه مجاهدان اهل سنت و شیعی بهعنوان واجب شرعی
۵. اعتقاد، التزام و تاکید بر آزادی و حضور واقعی مردم در تعیین سرنوشت خویش با توسعه عملی مردمسالاری دینی (نه لیبرالـ دموکراسی غربی)
۶. تاکید بر استقلال ملتها (نه مجوز زیست ملتها در قالب بردهداری نوین تحمیلی از سوی استکبار جهانی)
۷. ترویج اسلام رحمانی با پیام اشداء علی الکفار و رحماء بینهم (نه اسلام نفاق و مروج کفر و خشونت)
۸. تاکید بر ارزشهای ناب اسلامی (نه سرمایه داری غرب و مصرف زدگی و انحطاط اخلاقی)
۹. معتقد به قیام ملتها (و نه به ترور)
۱۰. اعتقاد به وحدت اسلامی (نه غلبه و تضاد مذاهب) و برادری مسلمین (نه برتری قومی و نژادی)
۱۱. معتقد به جهاد اسلامی (نه خشونت علیه بی گناهان)
۱۲. پیگیری تشکیل تمدن اسلامی
نوع مواجهه ما در سطح دو:
«تقابل هوشمندانه» منادیان اسلام ناب محمدی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با محور سازش
«رقابت مدبرانه» پیروان اسلام ناب با اسلام سکولار و اخوانی
«ترویج برادری» بین مذاهب اسلامی سنی و شیعی برای اضمحلال اسلام آمریکایی
کمک به نهضتهای آزادیبخش و ملتهای مظلوم در جهان اسلام
مقابله با خط تسامحانگاری صهیونیسم و تاکید بر اصل بودن مسئله فلسطین و آزادی قدس شریف
آگاهی ملتها و پیگیری تشدید بیداری اسلامی و بازیابی هویت اسلامی
«همکاری» با همه کشورهای اسلامی و تلاش برای تحقق تمدن اسلامی
۳
نسبت گروهها با نظام اسلامی در عرصه سیاسی کشور نیز فارغ از عِده و عُده هر بخش، شامل سه گروه «حامیان انقلاب اسلامی و خودی»، «عناصر ضد انقلاب و غیر خودی» و عوامل «بیتفاوت و غیر سیاسی» است.
بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با چهار گروه در اندیشه و روش، مبارزه و رقابت کردند ـ ۱. عناصر وابسته، فراماسونر و حامی رژیم سفاک پهلوی با تفکر باستانگرایانه و فرصتطلبانه که مقوم دستگاه ستم شاهی بودند ۲. گروههای اسلامی متحجر و غیرانقلابی که بیشترین ضربه را به انقلاب و امام (ره) زده و اساسا قائل به مبارزه با طاغوت برای رفع فساد و ستم نبودند ۳. ملیگراها و گروههای التقاطی اسلامی ـ غربی (نهضت آزادی) که مبارزه پارلمانتاریستی را ترویج و درخواست اصلاحات با حضور شاه را داشتند. ۴. گروههای التقاطی اسلامی ـ شرقی (منافقین) و گروههای الحادی (فدائیان و...) که هر دو دسته حرکتهای کور مسلحانه را پیشه کرده بودند ـ وپس از پیروزی انقلاب نیز ضدیت با نظام اسلامی بهطور بالفعل یا بالقوه در چهره عناصر چهارگانه مشخص و آشکار شد و تاکنون جنایتها و خیانتهای متعددی از آنها علیه اسلام عزیز، نظام اسلامی و مردم شریف ایران اسلامی رخ داده است؛ لذا این عناصر پایه غیرخودیها را بنیان نهادند. طی ۳۵ سال گذشته نیز افراد و گروههایی که به دلایل مختلف و متفاوت با روند رو به رشد انقلاب اسلامی همراهی نکرده و بهعنوان ریزشهای انقلاب به کاروان چهارگانه فوقالذکر پیوستند از جمله عناصر غیر خودی محسوب میشوند. این گروهها علیرغم اختلافات نظری و عملی مختلف پس از چهار نشست مقدماتی در تابستان ۱۳۹۱ در پاریس به وحدت رسیده و هماهنگی لازم برای فعال کردن همه گسلهای مذهبی، قومی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، امنیتی و... در ایران را در دستور کار قرار خود دادند.
گروههای بیتفاوت و غیرسیاسی نیز هرچند کم تعداد هستند ولی همیشه مورد نظر بوده و باید بهعنوان ظرفیتهایی که بهطور جدی فرصت یا تهدیدی بالقوه هستند، مدنظر قرار گیرند.
گروههای خودی همیشه در کلام نورانی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و خلف صالح ایشان حضرت امام خامنهای (مدظله العالی) مورد تاکید و حمایت قرار گرفتهاند. این عناصر علیرغم اختلاف سلایق و نظرات مختلف که دارند انقلاب، کشور و نظام جمهوری اسلامی را از خود میدانند و به اصل اسلام، حاکمیت آن و آرمانهای برخاسته از انقلاب اسلامی و راه امام، وصیتنامه ایشان و ولایت فقیه بهعنوان میراث بزرگ آن عزیز سفرکرده معتقد بوده یا لااقل در بیان، اظهار همراهی میکنند.
از همین رهگذر مقام معظم رهبری در سال ۱۳۷۸ با فراخوان همه طیفها و گروهای سیاسی خواستار همدلی و همراهی آنان برای تشکیل جبهه دفاع از انقلاب اسلامی براساس چهار اصل اسلام، انقلاب اسلامی، سیره و روش حضرت امام و ولایت فقیه شدند که این امر بازگوکننده اهمیت وحدت و دقت نظر خودیها برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی است. این عناصر میبایست هوشیار بوده و از سر غفلت یا نادانی یا از سر کینهتوزی با سایر گروههای معتقد به انقلاب اسلامی رفتاری خصمانه نکنند برای اینکه در صورت حرکت در مسیر ضدیت با قانون و لغزیدن در دام دشمن، بیشک از جرگه خودیها خارج خواهند شد. آنگونه که با کمال تاسف در فتنه سال ۸۸ رخ داد و جمعی از خودیها را به علت دنیاپرستی، مقامدوستی و همراهی با دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی از جرگه همراهی با انقلاب و جبهه خودی به تقابل با آن کشاند.
از این رو در ارتباط با تحلیل سطح ملی در پرتو اندیشه سیاسی اسلام ناب (نسبت گروهها با نظام اسلامی) به اختصار میتوان گفت:
الف) غیرخودیها
۱. غریبههای مشتاق سلطه آمریکا
۲. وحدت شکن و پیادهکننده خواست دشمنان و بلندگوی افکار و اهداف آنان
۳. صف آرایی در مقابل نظام اسلامی دارند.
۴. غیرقابل اعتماد بوده ولی برخوردار از همه حقوق شهروندی و امنیت کامل در سایه نظام اسلامی تا زمان عدم پیوستگی علنی به دشمن و انجام اقدامات غیر مسالمتآمیز هستند، همان گونه که امیرالمومنین (علیهالسلام) با خوارج برخورد کردند و در نماز جمعه، هنگامی که مردی شعار خوارج را سر داد «لا حکم الا الله» یکی دیگر از خوارج هم برخاست و میخواستند اخلال ایجاد کنند که حضرت به آنها فرمود: بنشینید! بله حکمی جز حکم خدا نیست ولکن این جملهای است که از آن اراده باطل دارید، من هم منتظر حکم خدا در مورد شما هستم؛ سپس فرمودند:«الا آن لکم عندی ثلاث خلال ما کنتم/ آگاه باشید تا با ماهستید (نه بر ما و مخالف مسلحانه) شما را از سه حق ممنوع نخواهم کرد: «ان نمنعکم مساجد الله ان یذکر فیها اسمه و لانمنعکم فیئا ما کانت ایدیکم معنا و لا نقاتلکم حتی تقاتلو/ ۱ـ شما را از حضور در مسجد برای یاد خدا ممنوع نخواهیم کرد ۲ـ حقوقتان را مادامی که با ما هستید قطع نخواهیم ساخت ۳ـ تا وقتی که دستبه سلاح نشدید با شما نخواهیم جنگید». و در سخنی دیگر حضرت فرمودند: «ان سکتوا ترکناهم و آن تکلموا حاججناهم و آن افسدوا قاتلناهم/ اگر سکوت کنند، آنان را به حال خودشان واخواهیم گذاشت و اگرحاضر به گفتوگو باشند با آنها گفتوگو و محاجه خواهیم کرد و اگر افساد کنند با آنان خواهیم جنگید».
ب) گروههای بیتفاوت و غیرسیاسی
۱. پرهیز از ورود به عرصه سیاسی
۲. بیتفاوت نسبت به انقلاب اسلامی و سرنوشت کشور
۳. کم تعداد ولی مورد طمع غیرخودیها و فرصت برای خودیها
ج) گروههای خودی
۱. دلبستگی به انقلاب، کشور و نظام جمهوری اسلامی
۲. معتقد به اسلام، حاکمیت آن و آرمانهای برخاسته از انقلاب اسلامی و راه امام و ولایت فقیه بهعنوان میراث بزرگ ایشان
۳. اعتقاد به آزادی و استقلال ایران عزیز، عزت این ملت و پیشرفت علمی کشور
۴. زبان گویای مردم و فداکار در مسیر آرمانها و مصالح این مرز و بوم
۵. مخالف سرسخت دشمنان ملت
نوع مواجهه ما در سطح سوم:
هوشیاری در عدم دشمنانگاری خودیها در برابر هم و دوری از رفتار خصمانه با یکدیگر بهعلت غفلت، نادانی یا کینهتوزی نسبت بههم
رقابت هوشمندانه خودیها در اداره کشور و وحدت برابر تهدیدات خارجی و حصول به منافع ملی
مرزبندی شفاف خودیها با روشنگری و بصیرتبخشی نسبت به غیرخودیها و «تقابل منطقی و قاطع » با آنها در صورت قانونشکنی و وابستگی و پیوستگی آنها به بیگانگان
«مواجهه مدبرانه» و تلاش برای جذب بیتفاوتها توسط خودیها
۴
در داخل کشور نیز برای سنجش بیشتر جریانهای سیاسی خودی نسبت به ولایت فقیه بهعنوان تداومبخش راه ولایت انبیا و معصومین (علیهم السلام) با اصطلاحات برگرفته از تعابیر دینی و مذهبی در نهج البلاغه و ادعیه شاهد سه گروه «خودی متاخر»، «خودی متقدم» و «خودی ملازم» هستیم. گرچه در ادبیات اعتقادی ما «فالراغب عنکم مارق، واللازم لکم لاحق و المقصر فی حقکم زاهق/ رویگردان از شما، خارج از دین هستند و لکن، ملازم شما به شما میپیوندد و آنکه در حق شما کوتاهی کرده، هلاک خواهد شد.» (زیارت جامعه کبیره) سرنوشت غیرملازمین قرین به سعادت نخواهد بود.
یکی از نمود های بارز تلقی «خودی متاخر» یا عقب افتاده از ولایت فقیه متجلی در تفکرات گروه هایی همچون کارگزاران سازندگی و اصلاحطلبان است.
«خودی متقدم»، جلو رونده نسبت به ولایت فقیه نیز در قامت عناصری همچون جریان انحرافی رخ می نماید و «خودی های ملازم» نیز در سنجش نسبت به خط ولایت فقیه، کسانی هستند که علاوه بر اعتقاد به باورهای انقلاب اسلامی، با پیگیری تحقق آرمان های بنیانگزار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(رحمتالله علیه)، پیروی از خلف صالح او مقام معظم رهبری را بر خود فرض می دانند و بهدنبال ساخت جامعهای الگو و اسلامی براساس الگوی پیشرفت اسلامی است.
چند نکته مهم:
۱. آحاد مردم، خودی بوده و این توانایی و هنر نخبگان است که برای حفظ آنان در مقابل تهاجمات همهجانبه دشمنان اسلام بکوشند و در این زمینه از منظر نگاه اجتهادی حضرت امام خمینی (ره) با محوریت وصیتنامه ایشان و فرمایشات و منویات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) به هدایت و جذب ایشان بپردازند.
۲. تقویت و مطالبه عناصر سازنده ساخت مستحکم درون نظام اسلامی با اولویت توجه به فرهنگ با عنایت به عدم دغدغه انقلابی تجدیدنظرطلبان در این حوزه، تهاجم فرهنگی نظام سلطه و ضرورت تقویت جناح فرهنگی مومن، تداوم و گسترش کار فرهنگی توسط جوانان مومن انقلابی، نقادی هوشمندانه و منصفانه، همگانیسازی اقتصاد مقاومتی و توسعه گفتمان پیشرفت علم با هدف اینکه افکار عمومی را متوجه کند که راه برون رفت از مشکلات، سازش نیست، بلکه روی پای خود ایستادن است.
۳. با عنایت به طیف بودن هر سه بخش و اینکه اکثریت طیف خودیهای متقدم و متاخر، عمدتا از سر بیاطلاعی دچار مشکل شده و جذب حداکثری آنها ضروری است، اکثریت آنها خودی محسوب میشوند ولی عناصر افراطی این دو بخش غیرخودی هستند.
۴. تلاش برای جلوگیری از تکرار قطعه تلخی از تاریخ صدر اسلام و آسیبرسانی کسانی که سابقه مجاهدت در انقلاب اولیه اسلام را داشتند اما در مسیر پیروی از اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله وسلم) ثابتقدم نماندند و به مردم بیاعتقادی خود را اعلام نکرده و با تابلوی انقلابیگری بر طبل تفرقه، سستی و بیایمان کردن مردم کوبیده و آب به آسیاب دشمن ریخته و سبب اشتباه تودههای مردم شدند.
در صورت مشاهده همراهی و هم نوایی یکی از عناصر جبهه خودی با دشمنان انقلاب اسلامی و سلطهگران، بهویژه آمریکا میبایست در ابتدا ایشان را از نادرستی فعلشان مطلع کرد و در صورت عدم اصلاح در گفتار، رفتار و اعمال، انگشت اتهام نفاق را بهسویشان نشانه رفت و دیگران را از خطرشان آگاه کرد.
از این رو در خصوص جبهه انقلاب در پرتو اندیشه سیاسی اسلام ناب محمدی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و نسبت گروههای خودی با ولایت فقیه به اختصار میتوان گفت:
الف) خودیهای متاخر
۱. عقب افتاده از ولایت فقیه در چهره گروههایی همچون کارگزاران سازندگی و اصلاحطلبان
۲. اقتباس از الگوی توسعه غربی
۳. جریان سازش با سلطه گران با قبول نظم ظالمانه حاکم سلطه در جهان و پیگیری زیست مسالمتآمیز با دنیای غرب به رهبری آمریکا
۴. فراموشکردن جهتگیری نهضت حضرت امام (ره) و عدول از آرمانهای امام راحل و عدم پایبندی جدی به آرمانها و شعارهای انقلاب اسلامی
۵. روایت لیبرال از انقلاب اسلامی و ترویج سبک زندگی رفاهزده و غربی
۶. در عرصه جهانی سلطه پذیر بوده و در جهان اسلام نیز پیگیر تحقق الگوی اسلام سکولار هستند.
۷. حداکثر افق فراروی ایران را کشوری با تاثیرات متوسط منطقهای آنهم به شرط همراهی با نظام سلطه و با اجازه ایشان میدانند.
۸. نداشتن تقوای جمعی و نفی فتنه سال ۱۳۸۸ و حمایت تلویحی از فتنه گران
۹. بیدقتی در مصرف بیت المال و رونق فساد در زیر مجموعه آن ها.
همان گونه که اشاره شد یکی از نمود های بارز تلقی «خودی متاخر» یا عقب افتاده از ولایت فقیه متجلی در تفکرات گروه هایی همچون کارگزاران سازندگی و اصلاحطلبان رخ مینماید. بهطور نمونه در صفحه ۷۶ جلد اول «مبانی نظری برنامه چهارم توسعه کشور» که در تابستان سال ۱۳۸۳ توسط سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور در دو جلد، در زمان جناب آقای خاتمی منتشر شد آمده است: «شواهد موجود حاکی از وجود نوعی سلسله مراتب قدرت در سطح نظام بینالمللی است: ابر قدرت آمریکا، (تاثیرگذار بر ساختار نظم جهانی)، قدرتهای بزرگ (روسیه، اتحادیه اروپا، چین و تا اندازهای هند، ژاپن، برزیل در آینده با تاثیرگذاری نسبی و عمدتا منطقهای بر ساختار نظم جهانی)، قدرتهای متوسط (که درجه تاثیرگذاری آنها بر نظم جهانی قابل توجه نیست)، قدرتهای کوچک (تاثیرپذیر از قواعد نظم جهانی)».
همچنین در این مجلد آمده است:
«دولتهای ملی در تنظیم و اجرای قوانین داخلی ناگزیر باید از قوانین، قواعد، استانداردها و هنجارهای بینالمللی تبعیت نمایند».
«اهمیت طرح این مباحث، از آن روست که اکنون در شرایط نوین مناسبات سیاسی و اقتصادی و بینالمللی، نوعی گرایشهای مسلط و قانونمندیها شکل گرفته که همه کشورها و از جمله کشورهای در حال توسعه بهنحو اجتناب ناپذیری در فرآیند توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود باید از آن آگاه باشند تا بتوانند از فرصتهایی که در جریان جهانی شدن اقتصاد برای همه کشورها پیش آمده بهرهمند گردند. ایران نیز از این قاعده کلی مستثنا نیست».
«امروزه بر همه مسئولین جمهوری اسلامی ایران اثبات شده که کشورمان در تقابل با قدرت آمریکا و اسرائیل، با حالت انزوا و صرفا متکی بر خود، قادر نخواهد بود مسائلی از قبیل فقر، بیکاری، عدم توسعه، عدم تولید، عدم صادرات و... را حل نماید. حل معضلات فوق در همه جهان با اتصال به اقتصاد جهانی و بهرهبرداری از سرمایهگذاری و تکنولوژی خارجی، مقدور و ممکن میباشد. لذا این عامل مهم در برنامه چهارم توسعه، بایستی به دقت مورد مداقه قرار گیرد و جایگاه آن به وضوح برای جهانیان و سرمایه گذاران خارجی روشن شود».
«برای موفقیت یک برنامه توسعهای، بایستی در سطح بینالمللی چهرهای همگرا، همکار و ائتلافی از خود نشان داد. هرگونه تغییر نوازندگی خارج از ارکستر بینالمللی، به خارج کردن جمهوری اسلامی ایران از فهرست کشورهای مطمئن برای سرمایهگذاری، و به اطلاق کشوری با درجه ریسک بالا، و به کشوری که صدور تکنولوژی به آن خطرناک است و از این قبیل تبدیل میشود، که وقوع چنین حالاتی سم مهلک برای هر برنامه توسعه در نسخه قدرت ملی میباشد».
ب) خودیهای متقدم
۱. جلو افتاده نسبت به ولایت فقیه در قامت عناصری همچون گروه انحرافی
۲. دارای حرکتهای غیر منطقی و بیمبنا و برخوردار از حرکتهای سینوسی و بدون داشتن الگوی پیشرفت و توسعه خاص
۳. عدم کمک به تحقق شعارهای اساسی انقلاب با حرکتهای شعارگونه و احساسی بدون عمل مناسب و شایسته
۴. زدن آسیب جدی به جبهه انقلاب و بهویژه به وحدت خودیهای ملازم
۵. در سطح جهانی به ظاهر سلطه ستیز بوده ولی بهدنبال ارتباط پنهانی با آمریکا هستند.
۶. بهدنبال رسالتهای جهانی با تشکیل جبهه محرومین اما با برنامه و شعارهایی غیر از شعارها و برنامههای نظام اسلامی
۷. عدم شناخت اسلام و مواجهه سطحی و غیر درست با آن
با توجه به ویژگیهای ذکر شده این بخش، این عناصر در قامت گروهها و افرادی مثل گروه انحرافی در دولت قبل رخ می نماید. بیمنطقی ایشان و نادرستی تفکرشان در بیان هولوکاست و در کنار اعلام دوستی با مردم اسرائیل، دادن شعار عدالت خواهی و مبارزه با فساد، ولی برای اطرافیان خویش حریم و خط قرمز قائل شدن یا در خصوصیسازی سایپا، اموال بیت المال را به یغما دادن حکایت از تاکید بر شعار و عدم التزام به عمل مناسب دارد. در خصوص نوع نگاه به اسلام نیز، عبور از اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) ـ مطابق با نگاه اجتهادی حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری ـ و اظهار رسیدن به سعادت بدون نیاز به مسلمان شدن و... نکاتی از این دست میباشند.
ج) خودیهای ملازم
۱. توجه به ارزشهای اسلامی و انقلابی و همراهی با ولایت فقیه ویژگی ممتاز این گروهها میباشد.
۲. اصلاحطلبی و مبارزه با فقر، فساد و تبعیض در کنار آزادی خواهی و عدالت طلبی
۳. اعتقاد به باورهای انقلاب اسلامی و پیگی پیگیری تحقق آرمانهای آن در سراسر جهان
۴. سلطه ستیز و مخالف سیاستهای استکباری نظام سلطه و مقابله مدبرانه با آن
۵. فرض دانستن دفاع از مظلومین و مستضعفین جهان
۶. بهدنبال ساخت جامعهای الگو و اسلامی براساس الگوی پیشرفت اسلامی
۷. پیگیری تحقق تمدن اسلامی
نوع مواجهه ما در سطح چهارم:
پرهیز از دشمنانگاری این سه گروه نسبت به یکدیگر
رقابت سیاسی سالم با هم برای کسب پیروزی در انتخابات
همکاری و مشارکت در ساختن ایران اسلامی با الگوی درست پیشرفت اسلامی
وحدت در دفاع از مصالح عمومی (دفاع از فناوری هستهای و...) و در مقابل دشمن انقلاب اسلامی و ایران عزیز (تهدید دشمنان داخلی و خارجی و...) برای جلوگیری از آسیبپذیری و رخنه در صفوف ملت برابر بیگانگان
ضرورت پرهیز همه خودیها از نزدیکی به غیرخودیها و دشمن بهویژه آمریکا
تذکر به خودیهای همراه و همنوا با دشمنان انقلاب اسلامی بهخصوص آمریکا و در صورت عدم تجدیدنظر این عناصر، متهم کردن آنها به نفاق، دوری از ایشان و آگاهی مردم نسبت به چهره واقعی آنها
۵
در سالهای اخیر تفاوتهایی میان طیفهای مختلف جریان خودی ملازم رخ داد که با خصوصیتهای مطرح شده از منظر مقام معظم رهبری، آنها را میتوان به سه گروه «آرمانگرای واقعبین»، «آرمانگرا» و «واقعگرا» دستهبندی کرد. ابتدای دهه ۸۰ با بهرهگیری از سه ویژگی، رخداد مبارکی آغاز شد:
۱. مبانی نظری صحیح برگرفته از فرمایشات بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی
۲. استفاده از فرصت دعوت به همگرایی گروههای داخل جبهه انقلاب در سال ۱۳۷۸ توسط مقام معظم رهبری
۳. بهرهبرداری از تعریف درست اصلاحات ارائه شده توسط معظمله و ایجاد مطالبات حقیقی صورت گرفته توسط ایشان با تاکید جدی بخشی از خودیها بر اصول اساسی انقلاب اسلامی بههمراه دوری از سهمخواهی و تجدیدنظر در روش فعالیت اجتماعی.
همه این عوامل سبب شد تا جهت اداره کشور تغییر کرده و در مقام عمل نیز اصولگرایان موفقیتهای متعددی را در انتخاباتهای مختلف بهدست آورند. اما در ادامه آفات سهمخواهی، غرور، تفسیر نادرست از اصول و شرایط کشور، تفرقه را در بین خودیهای ملازم حاکم کرد و در پرتو عملیات روانی و نفوذ برخی عناصر دیگر نیز روند جدایی بین آنها تسریع یافت. اینک برای جبران خطاهای گذشته و دقت در مسیر آینده نیازمند کالبدشکافی دقیق براساس مطلوبهای ارائه شده از سوی حضرت امام خمینی (ره) و حضرت امام خامنهای (ادام الله ظله الشریف) هستیم.
چند نکته مهم:
۱. هر گروه یا فرد ممکن است در یک رخداد سیاسی اجتماعی رفتاری از سنخ «آرمانگرایی واقع بینانه»، «واقع بینی صرف» یا «آرمانگرایی صرف» داشته باشد. مهم درک صحیح راه درست و شیوه مورد پسند از منظر اسلام ناب است که پیگیری آن ما را موفق به طی طریق درست برای آینده می نماید.
۲. هر عنصری با هر نام و نشانی با تطبیق رفتارهای خویش با «آرمانگرایی واقع بینانه» می تواند در زمره افراد یا گروه هایی قرار گیرد که در مسیر درست انقلاب اسلامی در حرکت هستند.
۳. اساس موفقیت آینده جبهه انقلاب در تکثیر خالصین با مولفه های «آرمانگرایی واقع بینانه» و وحدت بر محور اصول، تقویت جایگاه خدمتگزاری به مردم و حضور فعال و دقیق مطابق با نیازهای جامعه در عرصه های مختلف می باشد.
۴. توجه به تکلیف و نتیجه در بیان و سیره عملی حضرت امام و مقام معظم رهبری، که بیان گر تفکیک بین برنامهریزی دقیق و به کارگیری همه تدابیر برای رسیدن به نتیجه مطلوب ـ بهعنوان بخشی از تکلیف در مقابل نگاه عملگرایانه یا بدون توجه به وظایف مکلفین در پیگیری نتیجه در چارچوب ارزشها و احکام ناب اسلامی ـ است که بیدقتی و خلط در آن، سبب شکست جبهه انقلاب اسلامی خواهد شد.
۵. افراد و گروه هایی که عالمانه مسیری غیر از «آرمانگرایی واقع بینانه» را طی می کنند خود را از قافله انقلاب اسلامی جدا نموده و مسیر ناصوابی را دنبال می نمایند که آسیب آن برای همه خواهد بود.
۶. انتخاب اصلح برای اموری همچون تقلید و انتخاب امام جماعت با انتخاب اصلح برای انتخابات تفاوتهای جدی دارد. در انتخابات باید کوشید شایستهترین را شناخت و به مردم معرفی کرد و برای پیروزی آن تلاش کرد ولی در صورت عدم اقبال اجتماعی به فرد مورد نظر و عدم امکان پیروزی ایشان، باید اصلح را در قامت فردی دید که در بین عناصر صلاحیت دار، بالاترین اقبال مردمی را دارد. در واقع در انتخاب نهایی، اصلح همان صالح مقبول است که بعضا در تعارض با برداشتهای سطحی از اصلح قرار میگیرد.
۷. با دقت در مدل ارائه شده بیشترین ارتباط را می توان بین «خودی متاخر با واقع گرایان صرف» و «خودی متقدم با آرمانگرایان صرف» مشاهده کرد.
از این رو پیرامون پیروان راستین ولایت در پرتو اندیشه سیاسی اسلام ناب و مطلوبهای بیان شده در کلام ولایت به اختصار میتوان گفت:
الف) واقعگرایان صرف
۱. کم رنگ کردن جوهره ارزشی و اعتقادی خود
۲. بیتوجهی به تکلیف و پیگیری صرف کسب نتیجه
۳. بیدقتی در ضرورت خالصسازی و مرزبندی شفاف با خودیهای متاخر و متقدم
۴. اتحاد و ائتلاف بدون مرز با دیگران به شرط محوریت خویش و مشارکت براساس سهمخواهی بدون توجه به ضرورت امانتداری و شایستهگزینی
۵. مصلحتسنجی مفرط
۶. عدم فسادستیزی و عدالتخواهی
۷. دقت در جذب حداکثری و بیتوجهی به دفع حداقلی
۸. غرق شدن در واقعیتها و بیتوجهی به آرمانها
۹. عملگرایی و همراهی با جریانسازیهای اجتماعی
ب) آرمانگرایان صرف
۱. تاکید بر ارزشها و توجه شعاری به آنها
۲. تکلیفمداری فارغ از توجه به نتیجه مطلوب
۳. معتقد به خالصسازی از طریق حذف و تاکید بر مرزبندی حتی در درون نیروهای معتقد به ولایت
۴. معتقد به اتحاد بر محور اندیشه خویش
۵. نفی مصلحتسنجی
۶. فسادستیزی و عدالتخواهی برپایه شور و احساس
۷. ترجیح حداقل خالص بر جذب حداکثری
۸. اعتقاد به ذکر آرمانها بدون توجه به واقعیتها و بدون ملاحظه سازوکارهای معقول و منطقی رسیدن به آنها
۹. خیالپردازی و دوری از واقعیتها و متن تودهها
ج) آرمانگرایان واقع بین
۱. تاکید بر ارزشها و تبیین مستدل پیرامون آنها و تلاش برای عینیتبخشی به آرمانها با توجه به واقعیتها
۲. تکلیفگرایی با رویکرد دقیق برنامهریزی شده برای کسب نتیجه مطلوب
۳. ولایتمداری، تحولخواهی و پیشرفتجویی بر مبنای بهرهمندی از همه ظرفیتهای قابل حصول در جامعه اسلامی
۴. نگاه منطقی و درست برای حفظ ظرفیتهای افراد و گروهها در جبهه انقلاب و محاسبه محاسن و معایب هر فرد و گروه در کنار هم و خالصسازی براساس تکثیر خالصین
۵. معتقد به اتحاد و وحدت بر محور اصول و ارزشهای اسلامی
۶. مصلحتسنجی براساس کسب منافع ملی و مصالح جامعه اسلامی
۷. فسادستیزی و عدالتخواهی بر مبنای عقلانیت، تدبیر، شور و شعور انقلابی
۸. نگاه جبههای به امور و مدافع سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی در تقویت جبهه انقلاب اسلامی
۹. مجاهدت و آرمانگرایی با واقعبینی درست و دوری از پرخاش گری همراه با تبیین مستدل و جذاب
۱۰. نقد منصفانه و دفاع واقعبینانه از موضوعات و حساب گری دقیق و دوری از مواجهه احساسی صرف با امور
۱۱. برخورداری از نگاهی جامع و کلان به امور کشور و اصلی ، فرعی کردن آنها و تنازل برای امور اصلی و مهمی مثل وحدت در بین خودیهای ملازم
نوع مواجهه ما در سطح پنجم:
تعامل و مشارکت در حفظ اصول انقلاب و ضرورت اتحاد در برابر حضور جریانهای رقیب (خودیهای متقدم و متاخر)
رقابت سیاسی سالم برای کسب پیروزی در انتخاباتها در صورت نبودن رقیبی قدرتمند از خودیهای غیرملازم
همگرایی و اغماض نسبت به خودیهای ملازم در برابر خودیهای متقدم و متاخر و گذشت از همه خودیها در مقابل غیر خودیها
مقابله هوشمندانه با غیر خودیها
تلاش برای پیوستگی بیشتر با بدنه نخبگی کشور در حوزه و دانشگاه
کـوشـــش بــرای عمق بخشی اجتماعی و همبستگی بیشتر با قاعده هرم اجتماعی
امید است انشاءالله با توجه به امور فوق، خودیهای ملازم بتوانند در آینده توفیقات جدی در کسب نظر مردم و ارائه الگوی خوب از خدمت شایسته به مردم شریف ایران اسلامی را به منصه ظهور برسانند.
در انتها باز توجه خود را به خطبه ۱۷۳ نهج البلاغه جلب مینمایم آنجا که امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «ای بندگان خدا! شما را به تقوا و ترس از عذاب خدا توصیه میکنم؛ زیرا تقوا بهترین چیزی است که بندگان، یکدیگر را به آن توصیه مینمایند و بهترین مرحله پایان کار در پیشگاه خداست. هم اکنون آتش نبرد بین شما و اهل قبله روشن گشته است. این پرچم را جز افراد بینا، با استقامت و آگاه به موارد حق به دوش نمیکشند؛ بنابراین آنچه را فرمان دادند انجام دهید و در برابر آنچه نهی کردند، توقف نمایید و در هیچ کاری تا بر شما روشن نشود عجله نکنید» .
در پایان با توجه به اینکه انشاءالله مطلب فوق بهطور تفصیل با بهرهگیری از قرآن و سنت، منویات و فرمایشات و سیره عملی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و خلف صالح او، تاریخ اسلام و تاریخ معاصر بهویژه رخدادهای بعد از انقلاب اسلامی به کتاب تبدیل خواهد شد و در ابعاد دیگر فرهنگی اجتماعی و... نیز این مهم قابل تکرار میباشد، خواهشمندم نظرات اصلاحی و تکمیلی خویش را برای تکمیل مدل مفهومی ارائه شده و اجزای آن و ارائه نظرات در ساحتهای دیگر به اینجانب به آدرس zakani۱۳۴۲@gmail.com ارسال کنید، تا انشاءالله گام بعدی به فضل و کرم الهی انجام پذیرد.
متشکرم
والسلام علیکم و رحمتالله و برکاته
دانلود کتاب ضمیمه