بابا تر خدا از یه نفر که عربی بلده بپرسید ما خدا را افریدیم شیوه تلفظش و اعرابش با ان شاالله فرق دارد هر کی اینو گفته خیلی بی سواد در عربی بوده است. افرینش از ماده نشا است و شیوه خواندن و اعرابش نیز با ان شا الله فرق دارد و به هم چسبیده بودن و جدا بودنش هیچ فرقی در معنا ایچاد نمی کند
با سلام
برادران، خواهران، بزرگواران و....
جسارتا اول خودتان عربی را یاد بگیرید بعد مردم را ارشاد کنید، معادل عربی "ما خدا را به وجود آوردیم" میشود: " أنشأنا ا%
انشاء الله یعنی ما خداوند را ایجاد کرده ایم؟
اول یک تحقیقی بکنید بعد اگر مطلب صحیحی بود منتشر کنید.
انشاء اگر از باب افعال باشد به شرط اینکه همزه آخر رفع باشد و به فتح های الله معنی ایجاد خدا می دهد ولی انشاء الله به فتح همزه دوم غلط مشهوری است که همان معنی خواست خداوند را دارد.
حال که اربی اینهمه در هم و بر همه و با جابحایی آوا مانی جابجا میشود بهتر است بگویم "بخواست خدا" که هم بفهمیم مانی آنرا و هم نادرست نگوئیم که ناخواسته مانی ناروایی داشته باشد
خیلی ممنون که این و گذاشتید خدا خیرتون بده من نمی دونستم البته خودم همیشه ان شاالله می نوشتم ولی بدون علم به اینکه اونجوری معنیش تغییر می کنه لطفا بازم از این دست مطالب بذارید که خیر دنیا و آخرت خودتون و ما درش هست
التماس دعا
سلام خدمت همه عزيزان كه احساس سيبويه بودن بهشون دست داده!
درسته ترجمه رو اينجا اشتباه متكلم مع الغير نوشته و بايد متكلم وحده مينوشت ولي در مجموع آنچه مهم هست كتابت صحيح هست كه اشاره شده. در قرآن "ان شاء الله" در 3 جا آمده و در هر سه مورد مجزا ذكر شده. دوستاني كه انشاء رو مصدر ذكر كردن بله در باب انفعال "نشي" ميشه انشاء كه بازم نميشه يك مصدر رو كنار يه اسم گذاشت و بعد معني شرطي از توش كشيد بيرون! همين انشاء اگه مفتوح در نظر گرفته بشه حالت فعلي پيدا ميكنه كه خوب كسي اينو با فتحه اينجا قرار نيست بخونه ولي نفس رسم الخط عرب كه اعراب نداره مهم هست و صحيح نيست يه امر غلط در كنار اسم جلاله خداوند قرار بگيره.
كتاب معجم للاسان العرب كه چيزي تو مايه هاي دهخداي خودمونه تاكيد بر نوشتن "ان شاء الله" به شكل مجزا داره. حالا جالبه ما فارسها حس ميكنيم همه سيبويه هستيم و حق داريم زبان عربي رو تغيير بديم منتها يكي مثل سيبويه عالم بود ولي ما جوگيريم!
نكته بعدي اين هست كه اگه يه سرچ گوگي كنين جمله انشاءالله حدود 12.5 ميليون بار و جمله ان شاء الله 54.5 ميليون بار ذكر شده (حتما با نشانه نقل قول "" جستجو كنين) اين باز نشون ميده مدل درستش هميني هست كه در بين اعراب مرسوم هست. تازه اگه بخوايم كاري با رسم الخط قرآن يا معجم لسان عرب نداشته باشيم!
يه نصيحت به همه دوستان دارم، تعصب در غلط نداشته باشن خود حقير هم تا همين هفته پيش انشاءالله مينوشتم و برام عجيب اومد ولي دست نويسنده درد نكنه از صدقه سر ايشون رفتم يه بررسي قرآن و معجم و بقيه منابع و سايتها رو كردم ديدم ايشون درست گفتن.
درسته عمل به نيت هست ولي فراموش نكنين خود نوشته ها داراي بار معنايي و انرژي و اثر خودشون رو دارن و بعيد نميدونم يكي از شاهكارهاي شيطام رجيم همين غلط نگاري در كنار اسم جلاله خداوند باشه كه ناخواسته يا بار توهيني پيدا ميكنه يا عملا خنثي كننده نظر اصلي است. پس بياييم به جاي تعصب تعلم كنيم.
اصل این مطلب که تلفظ اشتباه یا غیر صحیح بعضی الفاظ موجب تغییر معنا می شود، صحیح است اما شاهد مثال شما اشتباه است و مطلبی که در مورد إن شاء الله نوشتید، صحیح نیست.اولا بحث شما درباره الفاظی است که بر زبان جاری می کنیم نه نوشتارثانیا در نوشتار هم، انشاء الله چه به صورت متصل نوشته شود (إنشاء الله) و چه به صورت منفصل (إن شاء الله)، در هر دو صورت به یک شکل تلفظ می شود یعنی إن شاء الله تلفظ می شوند (به کسر همزه إن) و هیچکس أنشاء الله تلفظ نمی کند(به فتح همزه إن) بنابراین در هر دو صورت تغییری در معنا ایجاد نمی شود.در هر دو حالت، همزه در إن شرطیه، با کسره تلفظ می شود اما همزه اول در أنشأ (به معنای ایجاد کردم)، با فتحه تلفظ می گردد.أنشأ باید به فتح همزه اول و ضم همزه آخر تلفظ شود تا معنای «ایجاد کردم» بدهد.ضمن اینکه در این فعل یک همزه در آخر کلمه وجود دارد که با عث می شود هم از نظر معنا و هم از نظر تلفظ و هم از نظر نوشتار با کلمه إنشاء الله فرق داشته باشد.اگر طبق یک احتمال، انشاء در«انشاء الله» را مصدر فرض کنیم،به ترجمه ای مبهم می رسیم! (ایجاد خدا یا ایجاد کردن خدا)! می بینید که معنای عبارت ناتمام است و ناقص؛ تصدیق یا تکذیب ناظر به یک قضیه کامل است که موضوعی دارد و محمولی و بعد متکلم محمول را بر موضوع حمل می کند و بدان استناد می دهد، آنگاه شما می توانید بگویید: این استناد و حمل، صحیح است یا نه. در انشاء الله، اگر انشاء را مصدر فرض کردیم، موضوع داریم اما محمولی در کلام وجود ندارد لذا استنادی وجود ندارد لذا تصدیق یا تکذیبی نمی توان بدان نسبت داد لذا یک ترکیب اضافی با معنای ناقص می شود.نکته دیگر اینکه انشاء الله (به معنای ایجاد خدا) و ان شاء الله (به معنای اگر خدا بخواهد)، به یک صورت تلفظ می شوند لذا اگر اشکالی هم وارد باشد، دست کم به بخش خواندن و تلفظ آندو وارد نیست چون هر دو یکجور تلفظ می شوند؛ پس اشکال را به بخش نوشتار وارد نموده اید اما به یک بیان، این اشکال بر نوشتار هم وارد نیست چون قرینه مقامیه و سیاق کلام متکلم، دال بر معنای مورد نظر اوست و توهم اشکال را برطرف می کند.البته اصل این فرمایش دوستان که ان شاء الله (به معنای اگر خدا بخواهد) را جدا بنویسیم، خوبست و بنده منکر قواعد درست نویسی نیستم چون إن در اینجا، حرف شرط است و شاء فعل است و دو کلمه اند و قاعدتا باید جدا نوشته شوند و انشاء (به معنای مصدری) چون یک کلمه است، قهرا باید به صورت متصل نوشته شود اما خواستم عرض کنم که استدلال ها و اشکالات دوستان، وارد نیست که توضیح دادم.
منبع: پرسمان قرآنی
چیزی که شما میگید اشتباهه. این دو تا کتابت از لحاظ معنایی هیچ تفاوتی ایجاد نمی کنند. مجبورم وارد بحث قواعد عربی بشم. ان شاءالله در زبان عربی یه جمله ی شرطیه. و "ان" جزو ادوات شرط به معنی "اگر" هست. پس معنی جمله میشه: اگر خدا بخواهد. نحوه ی درست نوشتنشم اینه که بین "ان" و "شاء" فاصله بیاد. اما اگه هم این فاصله رو ندیم، هیچ تفاوت معنایی ایجاد نمی کنه. اگه هم طبق نظر شما بگیم معناش این میشه که ما خدا رو ایجاد کردیم، "انشاء" یک مصدره و نمی تونه معنای فعل بده. اگه به جای "انشاء" می گفتیم: "انشئنا" اون موقع می تونستیم بگیم که معناش میشه : ما خدا رو ایجاد کردیم. پس این ادعایی که شما کردید و تو خیلی از سایتا و وبلاگها هم پخش شده نادرسته.
"انشاء الله" یا "ان شاء الله"؟
کلمه إن شاء الله 6 بار در قرآن کریم تکرار شده است که بدین شرح می باشد:
ردیف آدرس آیه آیه و ترجمه
1 سوره مبارکه بقره / آیه 70 قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ ﴿٧٠﴾
گفتند : از پروردگارت بخواه براى ما بيان كند كه [نهايتاً آن گاو] چه گاوى است ؟ زيرا اين گاو بر ما مُشتبه شده، و اگر خدا بخواهد [به شناخت آن] هدايت خواهيم شد .«70»
2 سوره مبارکه یوسف / آیه 99 فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَىٰ يُوسُفَ آوَىٰ إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ ﴿٩٩﴾
زمانى كه بر يوسف وارد شدند، پدر و مادرش را كنار خود جاى داد و گفت: همگى با خواست خدا [آسوده خاطر و] در كمال امنيت وارد مصر شويد .«99»
3 سوره مبارکه کهف / آیه 69 قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا ﴿٦٩﴾
گفت : اگر خدا بخواهد، مرا شكيبا خواهى يافت، و هيچ فرمانى را از تو مخالفت نخواهم كرد .«69»
4 سوره مبارکه قصص / آیه 27 قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَىٰ أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ ۖ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ ۖ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ ۚ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿٢٧﴾
گفت : مىخواهم يكى از اين دو دخترم را به نكاح تو درآورم به شرط آنكه هشت سال اجير من باشى ، و اگر [اجيرى را] به ده سال تمام كردى ، آزادى [و ربطى به اصل قرار داد ندارد]، من نمىخواهم بر تو سخت گيرى كنم، و به خواست خدا مرا از شايستگان خواهى يافت .«27»
5 سوره مبارکه صافات / آیه 102 فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَىٰ فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَىٰ ۚ قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ ﴿١٠٢﴾
هنگامى كه با او به] مقام [سعى رسيد، گفت: پسركم! همانا من در خواب ديدم تو را ذبح مىكنم، پس با تأمل بنگر رأى تو چيست؟ گفت: پدرم آنچه به آن مأمور شدهاى انجام ده اگر خدا بخواهد مرا از شكيبايان خواهى يافت .«102»
6 سوره مبارکه فتح / آیه 27 لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ ۖ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ ۖ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَٰلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا ﴿٢٧﴾
بىترديد خدا رؤياى پيامبرش را به درستى تحقق داد [رؤيايى كه در آن وعده داده بود] شما قطعاً در حال امن و امنيت درحالیكه سرهايتان را تراشيده و موى [يا ناخن] كوتاه كردهايد و بيمى نداريد، وارد مسجدالحرام خواهيد شد. خدا آنچه را كه شما نمىدانستيد [كه وعده ورود به مسجدالحرام در سال آينده است] مىدانست و پيش از آن پيروزى نزديكى [كه صلح حديبيه بود براى شما] قرارداد .«27»
سلام انشاء و ان شاء دو کلمه هستند. انشاءهمانطور که اسم یکی از دروس دوران راهنمایی است بمعنی ایجاد کردن و بوجود آوردن است در حالیکه ان شاء دو کلمه است إن بمعنی اگر و شاء بمعنی خواستن است که چون إن از ادات شرط است بر سر هرکلمه ای بیاید معنی شرطی می دهد، لذا سرهم بمعنی اگر خدا بخواهد، می باشد.