مگر دولتمردان اعتدالگرایی که وی حامی و تئوریسین آنان است، بدون خدم و حشم تاکنون جایی رفتهاند؟ منش اقتدارگرایانهای که منتقدین انبوه خود را کمسواد میخواند، میتواند تناسبی به آرای سریعالقلم داشته باشد؟ پس چرا وی در برابر اقتدارگرایی و سخنان غیرسوئدی و «سعودی» ایشان دم برنمیآورند و زبان در کام کشیدهاند. مگر رسالت روشنفکر، بیتعلقی به کانونهای قدرت و صدای رسای ستمدیدگان بودن نیست؟ منش سعودی کسانی مانند ترکان که مخاطب را یاد عینالدوله و امینالسلطان میاندازد، چه نسبتی با سوئدیبودن و یا آرمان آن دارد؟
نسبت به دیگران ندارند و حال، به چشم خودم این واقعیت را تجربه می کردم. من و او، چمدان خود را تحویل دادیم و مانند افراد عادی، کارت پرواز گرفتیم و چون به مقصدهای مختلفی می رفتیم از هم خداحافظی کردیم. از آن لحظه مرتب به این موضوع فکر می کردم که کدام ساختار، قواعد و قوانینی باعث می شود تا به این حد، مسؤول مهم یک کشور کم هزینه باشد.»
مسئله دیگر، مسئله تحصیلات در سوئد است آیا ایشان مطلع نیستند که کمتر از یک سوم تحصیلکردگان مقطع دبیرستان به دانشگاه میروند وادامه تحصیل میدهند؟در سوئد، ۹ سال تحصیلات الزامی, اما اکثریت تنها تا ۳ سال دبیرستان را ادامه میدهند.
کاهش جمعیت و فرزندان نامشروع حکایت از «آنامومی» و آشفتگی هویتی در سوئد دارد. چرا سریع القلم هرگز اشارهای ندارند به اینکه بیش از پنجاه درصد ازدواج ها در سوئد بدون هیچ قید رسمی و مذهبی که مبتنی بر قانون یا مسیحیت باشد شکل میگیرد و نیمی از موالید در آن کشور، فرزندانی نامشروع هستند.
اما مشکل بیکاری نیز در این کشور قابل توجه است و نشان از آن دارد که سوئد که سریعالقلم اینچنین با ولع از آن سخن میکوید، مدینه فاضله نیست که هیچ، بلکه از مشکلات عدیده ای نیز رنج میبرد. «بو مالبرگ» از اساتيد دانشگاه استكهلم سوئد در گفت وگو با خبرگزاري «صداي روسيه» ميگويد: «در سوئد بيكاري معضلي اساسي است.
است و نشان از آن دارد که سوئد که سریعالقلم اینچنین با شیفتگی از آن سخن میگوید، مدینه فاضله نیست که هیچ، بلکه از مشکلات عدیده ای نیز رنج میبرد. «بو مالبرگ» از اساتيد دانشگاه استكهلم سوئد در گفت وگو با خبرگزاري «صداي روسيه» ميگويد: «در سوئد بيكاري معضلي اساسي است. اين ميزان در ميان مهاجران سوئدي نيز بيشتر است. ميزان شكاف اجتماعي در ميان سوئديها و غيرسوئديها بسيار زياد است. ما در حال حاضر شاهديم كه بسياري از گروههاي كمدرآمد جامعه سوئد در حال از دستدادن تهمانده پولشان هستند و شكاف طبقاتي ميان طبقات متوسط و طبقات فرودست به شدت در حال افزايش است. اين عامل، خطري بالقوه براي سوئد است.»