چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 8 May 2024
 
۵

سیمرغ در بزم محبت فتنه گران

مسعود یارضوی
يکشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۲۱:۳۴
کد مطلب: 268759
باز بودن راه و "توبه" به معنای شسته شدن آثار ظاهری گناه کسی نیست و عقوبت ها را نیز از وی رویگردان نخواهد کرد.
جهان نيوز - مسعود یارضوی:
جناب آقای عسگراولادی از چهره های مبرّز انقلابی است. کسی که امنیت و تشیّع و اقتدار امروز ما مدیون مجاهدتهای امثال او نیز هست.

از سوی دیگر استاد عسگراولادی، از بزرگان اصولگرای کشور محسوب می شود. در واقع تفتیده شدن در کوران حوادث سال های متمادی، سابقه مجاهدت در قبل و بعد از انقلاب و مواضع روشن و مشخص پیرامون مسائل مستحدثه در تاریخ انقلاب اسلامی، جملگی سبب شده است تا این چهره بر بلندایی قرار داشته باشد که سمت اشاره های او همواره از سوی اصولگرایان مورد توجه و البته احترام است.

با تمام این اوصاف ولی مواضع و نظرات این چهره شاخص در قبال مقوله "فتنه" و دو چهره دخیل در آن یعنی آقایان "موسوی" و "کروبی" طی هفته های اخیر رویه های جدیدی را به افکار عمومی نشان داده است.

درباره نظرات جدیداً ارائه شده ی استاد عسگراولادی نمی توان لفظ "دگردیسی" و یا احیاناً "نظرات نو" را به کار برد. از سوی دیگر فرازهایی از رویه های جدیداً گفته شده در نظرات ایشان نیز موارد مطلوبی هستند که البته از سال 88 تاکنون توسط مقام معظم رهبری و عددی دیگر از چهره های اصولگرا مورد تأکید قرار داشته اند.

مواردی همچون تقبیح به کار بردن عبارت "سران فتنه" برای آقایان موسوی و کروبی، تأکید بر توبه اصلاح طلبان از ماهیت فتنه و نه از چهره های منتسب به فتنه و یا توجه دادن افکار عمومی به ریشه های بیرونی فتنه و ...

اما این همه آن چیزی نیست که جناب آقای عسگراولادی در رویه های جدید نظرات خود آنها را بیان می کند.

ضمن آنکه در حواشی صحبت ها و نامه های اخیر ایشان نیز اتفاقاتی رخ نموده است که حتی یک منطق محض را نیز به تأمل وا می دارد چه رسد به منطق و تفکری که در تاریخ انقلاب اسلامی ایران زیسته و با سابقه جریاناتی نظیر مجاهدین خلق، تندروها، فتنه سال 78 و 88 و غیره نیز آشنا باشد.

در این زمینه تأملات و سوالاتی به ذهن می رسد که در ادامه آنها را با استاد عسگراولادی و همه مشوّقان این روزهای حرف های استاد در میان می گذاریم:

یکم _ جناب آقای عسگراولادی در بخشی نامه به آیت الله خاتمی می نویسد: "عوامل فتنه اطراف آنان (موسوی و کروبی) را گرفته و مع الاسف مفتون شده‌اند."

یک انتقاد اساسی که متوجه صحبت های این روزهای استاد عسگراولادی است بحث جداسازی مفهوم "فتنه گری" از "پیش برندگان فتنه" و در ادامه ایستا کردن قامت تنزّه برای آنان است.
در سخنان و نوشته های آقای عسگراولادی این معنا را نمی توان، یافت که بالاخره "فتنه" را چه کسانی در داخل کشور علم کردند و در ادامه به هر دلیلی بر آتش آن دمیدند؟

آیا می توان از این حرف درست که رئوس فتنه در خارج از کشور هستند به اراده ای نادرست دست یافت مبنی بر اینکه کسی در داخل فتنه گری نکرده است؟! و یا آنقدر ساده لوح بوده که "فتنه زده" و یا "اسیر فتنه" شده است؟!

آیا رواست که درباره کسی که در جمهوری اسلامی ایران به مدت 8 سال نخست وزیر بوده و البته علمگردان اصلی فتنه ی سال 88 در داخل نیز هم او بوده است اینطور قضاوت کنیم که در قبال فتنه فقط "مفتون" بوده و تحت تأثیر عوامل دور و برش دست به تمام آن فتنه گری ها زده است؟!

فتنه گری هایی که مقام معظم رهبری در تقبیح آنها اخیراً فرمودند: "در سال 88 از راه‌هاى غير قانونى وارد شدند، كشور را دچار هزينه كردند، براى مردم اسباب زحمت درست كردند، براى خودشان هم اسباب بدبختى و سرشكستگى در زمين و در ملأ اعلى شدند."

با این اوصاف از استاد عسگراولادی به عنوان یک استوانه پایدار نظام و انقلاب و شخصی که انتظار است از مصادیق لبیک گویی به ندای "أین عمار" ولی مظلوم زمانه باشند این انتظار وجود دارد که صریحاً و بدون هیچ تعارفی به افکار عمومی بگویند که از نظر ایشان "فتنه گران داخلی" و "پیش برندگان خواسته دشمن در داخل" چه کسانی بودند تا مردم با آن بیشتر آشنا شوند؟!

همچنین استاد معظم، نیک می دانند که آنچه که در فتنه سبب سخت شدن تشخیص حق و باطل می شود برخاستن غبارهاست.
آیا می پذیریم که صحبت های کلی و تعارف گونه هیچ کمکی به فرونشاندن این غبارهای خطرناک نمی کند و از سوی دیگر سپری آهنین ایجاد می کند تا متهمان فتنه و فتنه گران به بهانه هایی مثل ساده لوحی، فتنه زدگی و اسارت در فتنه از حجم روشنگری های خواص در پیرامون خود بگریزند؟

گریختنی که شاهد تبعات آن هستیم. تبعاتی مثل عقب ننشستن فتنه گران از هیچیک از مواضع سال 88 خود، تکرار سودای در اکثریت بودن اصلاح طلبان، تأکید بر مدیریت شدن انتخابات آینده در صحبت های آقایان مرعشی و منتجب نیا و ...

از سوی دیگر این نکته را نیز باید هویدا کرد که موسوی و کروبی با وجود آنکه ما باید می دانستیم از رئوس فتنه نیستند و شاید دچار غفلت هم شده بودند اما هنوز و همچنان حاضر به بیرون آمدن از این فضای غفلت زدگی نیستند و این عمد آنها نشان می دهد که "باز بودن راه" که استاد عسگراولادی بر آن تأکید دارند، برای این دو لااقل تاکنون اهمیتی نداشته است.

ضمن آنکه باز بودن راه و "توبه" صد البته به معنای شسته شدن آثار ظاهری گناه کسی نیست و عقوبت ها را نیز از وی رویگردان نخواهد کرد.

دوم _ استاد معظم در بخشی از دیدار خود با تعدادی از اعضای حزب موتلفه فرموده اند: "اگر بگوییم همه منفی بوده اند، از انقلاب چه می‌ماند؟"

جناب آقای عسگراولادی نیک می دانند که این شبهه را نخستین بار بنی صدر مطرح کرد و هدف خاصی هم از این شبهه افکنی داشت که می گذاریم و می گذریم.

اما بیان یک نکته ظریف خالی از لطف نیست.

همه ما باید بدانیم که نظام جمهوری اسلامی ایران و تفکر اسلام ناب محمدی(ص) ابتناء بر منطق دارد. پس در تفکر منطقی هرکسی مسئولیت هر کاری که انجام می دهد را اعم از بد و نیک بر عهده می گیرد و عقوبت و اجر آن کار نیز دامنش را می گیرد.

پس چه نیازی هست که به اسم جذب حداکثری و دفع حداقلی، گناه عده ای شسته شود یا اینکه اقتدار انقلاب و نظام اسلامی را با تفکیک کردن جاذبه و دافعه انقلاب اسلامی سودا کنیم؟

می توان اینطور گفت که دین خدا حتی اگر به قیمت "فیا سیوف خذینی" گفتن ولی زمانه حفظ شود؛ این اتفاق هزاران بار بهتر از آن است که دین خدا و نظام اسلامی را بدون دفع فتنه گران، تنفس مصنوعی دادن و با چون یزدیان و مروانیانی زیستن همزمان.

از سوی دیگر در لابه لای صحبت های استاد عسگراولادی به خدماتی که موسوی و کروبی به دلیل عهده داری مسئولیت در مقطعی از تاریخ نظام اسلامی انجام داده اند اشاره شده است. این در حالی است که همه باید بدانیم که بر اساس آموزه های میدانی امام راحل و مقام معظم رهبری، انجام خدمت در نظام اسلامی اگرچه ان شاء الله اجر اخروی را شامل حال مسئولان کشور خواهد کرد (به شرط سرشکسته نشدن پیش از موت!) اما این خدمت و سابقه هیچگاه نه موجب مصونیت دائمی از کیفر هیچ جرمی و نه احیاناً تنزّه دائمی در فتن زمانه می شود.

سوم _ استاد معظم، عسگراولادی در حاشیه مراسم بزرگداشت آیت الله تهرانی(ره) گفته اند: "موسوی و کروبی باید از فتنه‌گران تبری بجویند و رابطه‌شان را با رهبری و نظام قابل قبول کنند."

از این جمله در وهله اول اینطور مستفاد می شود که حضرت استاد قائل به فتنه گری عده ای در داخل نیستند. (که توضیح آن را در بالا ارائه کردم.)

وهله دوم و نکته سنگین تر اما برای ما این است که خدای نکرده، بخواهیم تصوّر آن را داشته باشیم که رابطه فتنه گران زمانه با ولی زمانه در تمام سطوح اصلاح شود.

جناب استاد عسگراولادی، در این بخش دو گزینه غیر قابل جمع را با یکدیگر جمع بسته اند.

با این گزاره بر صورت تمام دشمنان دیروز و امروز نظام اسلامی که وامانده و شکست خورده اند نیز "لبخند" نقش خواهد بست.

آیا به زعم استاد، جلوه دادن نسبت "ترس" در کنار نام امیرالمومنین(ع) در فتنه صفین و یا نسبت سازش در کنار نام امام حسن مجتبی(ع) در فتنه ساباط مصداقی از مظلوم شدن ولی زمانه و عدم برخورداری خواص از تحلیل صحیح بوده است یا خیر؟!

چهارم _ در سخنان استاد عسگراولادی بر کلمه "گفت وگوی سیاسی" تأکید زیادی دیده می شود. مشوقین سخنان ایشان نیز بطور لاینقطع، یکی از اصلی ترین دلائل احساس سرور از مواضع استاد معظم را تأکید ایشان بر گفت وگو عنوان می کنند.

آیا حضرت استاد تاکنون اندیشیده اند چرا جریان اصلاحات نیز از بعد از یوم الله 9 دی تاکنون دائماً بر طبل "گفت وگو" می کوبد؟!

طرفه آنکه بر اساس تحلیل موجود، جریان اصلاحات به شرط تأکید بر عدم برائت از فتنه و حفظ دائره ای با موجودیت اوباش سبز، اپوزیسیون سیاسی و فرهنگی و ... راهی غیر از "گفت وگو" در مقابل خود نمی بیند.

نکته ای که البته قبل از سخنان و مواضع اخیر، در یادداشت 10 تیرماه تئوریسین اصلاحات یعنی سعید حجاریان در روزنامه شرق نیز تبلور یافت.

البته باید اشاره کرد که این گفتگوی مد نظر آنها اگرچه از ظاهری بزک کرده برخوردار است ولی در باطن آن همانطور که اشاره شد باتلاق هایی موج می زند.

باتلاق هایی که در سخنان چهره های اصلاح طلب و بدون حتی یک مورد نقض، اینگونه بیان شده اند: نظام باید بپذیرد موسوی و کروبی یک ظرفیت هستند، شرایط کشور توسط نظام و برای فتنه گران به سال 87 برگردد، اجازه تجمعات در خیابان ها داده شود، کسانی که مرتکب جرائم صریح امنیتی شده اند از فیلترهای نظارتی و امنیتی به راحتی عبور کنند و حتی کاندیدای انتخابات نیز بشوند و تأکید بر تقبیح "فتنه" و "فتنه گری" نیز برای همیشه ساکت شود.

مدافعین تئوری گفت وگو در هر کسوت و مقامی شاید بهتر باشد در پیش شرط های یک گفت وگو از سوی اصلاح طلبان بیش از این اندیشه و مداقّه کنند.

و پنجم _ استاد معظم ما بواسطه مواضعی که به برخی از آنها اشاره کردیم مورد تعریف و تمجید بی سابقه صدر تا ذیل اصلاح طلبان و چهره هایی مثل دکتر علی مطهری قرار گرفته اند و حتی از جانب آنان با تعاریفی همچون "حبیب الله" نیز ستوده شده اند.

می گذریم از اینکه تعریف و تمجید یکپارچه تمام اصلاح طلبانی که نه تنها از فتنه سال 88 و 78 هیچ برائتی نجسته و حتی در قبال انتخابات سال 92 نیز همان تک مضراب های سال 87! را می نوازند، می تواند محل تأملات فراوانی از جانب بزرگرمردی همچون عسگراولادی باشد.

از باب انذار نیز می توان این هشدار را مطرح کرد که هم اکنون کسانی آغوش سرد خود را به سوی مرد کهنه کار سیاست اصولگرایانه باز کرده اند که یا از سرداران شکست خورده و ناپشیمان فتنه سال 88 هستند و یا به اخذ مواضع ناصحیح در قبال فتنه مشهورند.

نکته مورد اشاره اما اینجاست که یک چهره اصلاح طلب، چندی قبل طی یادداشتی در روزنامه شرق تلویحاً به فرجام این آغوش های باز اشاره می کند و می نویسد:"چون آقای عسگر اولادی نماینده رهبر انقلاب هستند و با ایشان روابط نزدیکی دارند و با توجه به شناختی که من از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و سوابقی که با ایشان دارم حتما به دنبال این هستند تا راهی پیدا شود تا به سود مردم باشد. اگر هماهنگی بین سخنان آقای عسگراولادی و دیدگاه‌های رهبر انقلاب باشد باید به‌طور مضاعف از آن استقبال کرد."

جناب آقای عسگراولادی عزیز اگرچه مطرح می کنند که رابطه موسوی و کروبی با رهبریّت نظام باید بهبود یابد اما شخص ایشان لابد بهتر از همه ما می دانند که مواضع ولی فقیه هیچگاه دچار قید "تناقض" و "تغییر ماهوی" در قبال هیچ مسئله ای نخواهد شد.

در پایان انتقاد محدود خود از مواضع اخیر استاد معظم و یار همیشگی انقلاب اسلامی، جناب آقای حبیب الله عسگراولادی؛ خود و همگان را با جمله ای از مقام معظم رهبری درباره ضرورت دستیابی به "تحلیل صحیح" از مسائل روز و بویژه در مسائل سیاسی انذار می دهیم.
معظم له در این رابطه می فرمایند:" بنده در قضاياى تاريخ اسلام اين مطلب را مكرّراً گفته‌ام كه، چيزى كه امام حسن مجتبى عليه‌السّلام را شكست داد، نبودن تحليل سياسى در مردم بود... چيزى كه فتنه خوارج را به‌وجود آورد و اميرالمؤمنين عليه‌السّلام را آن‌طور زير فشار قرار داد و قدرتمندترين آدم تاريخ را آن‌گونه مظلوم كرد، نبودن تحليل سياسى در مردم بود واِلّا همه مردم كه بى‌دين نبودند. تحليل سياسى نداشتند. يك شايعه دشمن مى‌انداخت؛ فوراً اين شايعه همه جا پخش مى‌شد و همه آن را قبول مى‌كردند."
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *