يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 28 Apr 2024
 
۱
۱

رفتار درس آموز یک شهید با دزد موتور

شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۲۷
کد مطلب: 496832
یکی از اعضای خانواده شهید ابراهیم هادی می گوید: نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهر خواهر ابراهیم را برداشته در حال فرار بود.
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، یکی از اعضای خانواده شهید ابراهیم هادی می گوید: نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهر خواهر ابراهیم را برداشته در حال فرار بود.

بگیرش...دزد...دزد! بعد هم سریع دوید دم در. یکی از بچه محل ها لگدی به موتور زد و دزد نقش بر زمین شد!

تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد. چهره اش پر از ترس بود و اضطراب. درد می کشید که ابراهیم رسید. موتور را برداشت روشن کرد و گفت: سریع سوار شو!

رفتند درمانگاه با همان موتور. دستش را پانسمان کردند بعد هم با هم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست و گفت: چرا دزدی می کنی؟آخه پول حروم که...

دزد گریه می کرد. بعد به حرف آمد: می دونم! بیکارم. زن وبچه دارم و از شهرستان اومدم. مجبورم!

ابراهیم فکری کرد رفت پیش یکی از نماز گزارها و صحبت کرد. برگشت: خدارو شکر برات شغل پیدا کردم. از فردا برو سر کار. این پول رو هم بگیر و از خدا کمک بخواه. همیشه دنبال حلال باش که حروم زندگیتو به آتیش می کشه. پول حلال کم هم باشه برکت داره.

کتاب سلام بر ابراهیم – ص 77
زندگی‌نامه و خاطرات پهلوان بی‌مزار شهید ابراهیم هادی
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


بریم بمیریم خداوکیلی

ما کجا ابراهیم هادی کجا