«مقصّرتراشی و منازعه داخلی»؛ راهبرد برجامیان برای بیدستاوردی برجام
چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۳۱
کد مطلب: 486252
«زعمای برجامیان» از هماکنون بصورت بطئی وارد پروژه «مقصّرتراشی برای بیدستاوردی برجام» شدهاند.
به گزارش جهان، مسعود یارضوی در خبرگزاری فارس نوشت:
در روزهای نخست آغاز به کار دولت رئیسجمهور روحانی و در مقطعی که شاید هنوز کابینه هم تشکیل نشده بود؛ یکی از تحلیلگران اصولگرا طی مطلبی در وبلاگ شخصی خود نوشت:
«این دولت، دولت سیاست خارجی است نه هیچ چیز دیگر. آنها با غرب به توافقی دست مییابند که صد البته این توافق به دلایلی امکان مانایی ندارد و شکست خواهد خورد، اما نکته آنجاست که پس از شکست توافق؛ عدهای علت را به موانعی در داخل ایران و کسانی در فرادولت نسبت خواهند داد»...
از آن روزها قریب به 3 سال گذشته و دولت یازدهم هماکنون چند ماه است که به توافقی موسوم به «برجام» دست یافته است.
توافقی که بر اساس وعدههای دولت و رئیسجمهور قرار بود موجب ارتقای سطح معیشت مردم، ارزانی، پرش از سکوهای اقتصادی، افزایش اشتغال، لغو تمام تحریمها، صدچندان شدن احترام پاسپورت ایرانی و غیره شود، اما نشد.
و این روزها سؤال بر سر این است که فرجام این «نشدنها» و «بیدستاوردیها» در کنار نقض عهد آمریکا و اجرا نشدن شروط 9 گانه رهبری درباره برجام چه خواهد بود؟!
چه اینکه «بیدستاوردیها و نقض شدن برجام» دیگر سرّ مکتوم هم نیست و حالا جدای از منتقدان دلسوز، کسانی مثل رئیس ستاد پیگیری اجرای برجام، رئیس بانک مرکزی، رئیس سازمان انرژی اتمی و... هم به این بیدستاوردی و نقض، حتی در داخل خاک آمریکا هم اشاره میکنند.
اما درباره فرجام واقعی برجام، بیان چند نکتهی مهم ضروریست:
یکم: اگرچه کسانی از میان اصلاحطلبان اعلام کردهاند که برجام به نقطه بازگشت ناپذیر! رسیده و مصداق «آش کشک خاله» را یافته است اما این حرف صحیح نیست زیرا اولاً اشکالات عدیدهی برجام و تفاسیر مختلفی که دو طرف ماجرا از متن و روح آن ارائه میکنند؛ عقلاً اجازه پذیرش این حرف را نمیدهد و امکان شکست برجام را بعنوان گزینهای مهم به رخ میکشد و ثانیاً بیدستاوردیها و شکستهای محرز برجام در روزهای جاری، فرض بازگشتناپذیری برجام را به شعاری هواخواهانه بیشتر شبیه میکند تا به یک گزینهی عقلانی.
از سوی دیگر، ذات و ماهیت جمهوری اسلامی ایران و نظام ایالات متحده آمریکا نه تنها در سیرت که در صورت هم قابلیت انطباق با یکدیگر را ندارند.
این مسئله را نه تنها عقل که تجربه هم اثبات میکند. فلذا چیزی حتی مثل برجام هم نخواهد توانست بر روی صورت برخی مشکلات، ضدیتها و تخاصمها اسم «سوء تفاهم» بگذارد و رافع آنها باشد.
و بحث سوم نیز عقلانی بودن فرایند نقض برجام از سوی آمریکاست چه اینکه آمریکا «تحریم» را یگانه ابزار مانده در دست خود برای اعمال فشار بر ایران میداند – و صراحتاً نیز به این مسئله اعتراف کرده است- و علیالقاعده معقول نیست که بخواهد تحت هر رویه یا توافقی حتی بخشی از این ابزار فشار را از دست خود وا بنهد و مسلوبالید شود.
(فرضی در اینجا وجود دارد مبنی بر اینکه بعید است دولت یازدهم متوجه این حقیقت نبوده باشد و بنا بر همین بعید بودن؛ عدهای در حال طرح چیزی به نام «برجام 2» هستند تا بتوانند برای بیدستاوردیهای محرز برجام اقدام به مقصّرتراشی و ربط دادن بیدستاوردیها به داخل کشور کنند)
تنها همین 3 دلیل که بصورتی خلاصه به آنها پرداختیم؛ نشان میدهد طرح مسئله «شکست برجام» و تکرار سناریوی مذاکرات و توافقات سالهای 83 و 84 و شکست آنها با صدای بلند، یک رخداد با امکان وقوع بالاست.
رخداد محتملی که اگرچه از هماکنون نیز میتوان آنرا محقق شده پنداشت اما به نظر میرسد صدای بلندتر و صورت رسمیتری نیز خواهد داشت.
دوم: بدیهی است کسانی که تمام ناصیهی کشور را طی 3 سال گذشته به مسئله برجام گره زدند - و رندانه بایستی اشاره کرد که منظور آنها از اول ماجرا هم شاید نه دستاوردهای اقتصادی که مستحیل شدن در فرایند گلوبالیزاسیون بود و البته به نظر خود نیز به این هدف رسیدهاند - به آسانی حاضر به اعتراف به بیدستاوردیها و نقض و شکست برجام نیستند.
و این «حاضر نبودن» آنها را به سمت «دستاوردسازی برای برجام و یا توجیه بیدستاوردی آن» سوق خواهد داد.
فرایندی که «آفتاب تابان خواندن برجام»، «تمدید زمان برای تحقق وعدههایی مثل ارزانی و حل مشکلات ادعایی»، «درخواست برگزاری جشن هستهای» و طرح اینکه «مشکلات اقتصادی را مجلس دهم و دولت دوازدهم باید حل کنند»! و یا «برجام قرار نبود ارزانی بیاورد»! و «برجام عصای حضرت موسی(ع) نیست که معجزه کند» جملگی در قالب آن تعریف میشوند.
کسانی مثل معاون اول رئیسجمهور و شخص رئیس کل بانک مرکزی نیز چند ماه قبل و در روزهای پسابرجام عنوان کردهاند که «یک عده»! هستند که نمیگذارند دستاوردهای برجام توسط مردم لمس شود.
با این حال اما بایستی در نظر داشت که نتایج منفی برجام، موارد مکرر نقض آن، تحریمهای جدید آمریکا و بیدستاوردیهای 3 سال مذاکرات و توافقات ملالآور دولت یازدهم با این بخیهها درمان نمیشود و «زعمای برجامیان» از هماکنون بصورت بطئی وارد پروژه «مقصّرتراشی برای بیدستاوردی برجام» شدهاند. (و احتمالاً کار به جایی خواهد رسید که شخص رئیسجمهور روحانی نیز وارد مسئله اشاره به این بیدستاوردی خواهد شد. اما اینکه مقصّر چه کسی یا کسانی باشند بحث دیگریست...)
اگر بر اساس تحلیل نقل شده در ابتدای مطلب نگوییم که از اول ماجرا هم قرار بوده کار به همین جا یعنی «منازعه داخلی» برسد؛ اما دیدن واقعیتهای صحنه و نگاهی گذرا به اعترافات مقامات دولتی مبنی بر بیدستاوردیهای برجام، وجود موانع روانی بر سر راه رفع تحریمها و صحبت این مقامات از گزینهای به نام «شکست توافق» در کنار اظهارات برخی حامیان دولت مبنی بر اینکه «برجام را رهبری نظام امضا کردند»، «امام راحل مسئولیت قطعنامه 598 را پذیرفتند»، «تلخیها و شیرینیهای برجام بصورت توأمان متوجه دولت و نظام است» و... ستر ماجرای «مقصّرتراشی برای بیدستاوردی برجام» را برمیدارد و آنرا عیان میکند.
جالبتر آنکه شاید مخاطبان محترم ندانند که یکی از حامیان پرطمطراق دولت، چند ماه پس از توافق موقت ژنو در سال 92 و هنگامه روشن شدن بیدستاوردی آن توافق (که حتی وزیر نفت دولت فعلی هم به آن اشاره کرد) طی یادداشتی رسانهای مدعی شده بود که «تفکرات بانفوذ» مانع توسعه دستاوردهای این توافق شدهاند!
و یا همینطور کسانی مثل معاون اول رئیسجمهور و شخص رئیس کل بانک مرکزی نیز چند ماه قبل و در روزهای پسابرجام عنوان کردهاند که «یک عده»! هستند که نمیگذارند دستاوردهای برجام توسط مردم لمس شود.
البته نه آن شخص اول در سال 92 و نه دو نفر بعدی در ماههای اخیر بیان نکردهاند که آن کدام تفکرات با نفوذ و یا کدام کسانند که از دولت هم حتی قویتر هستند و تا آن حد توانایی دارند که مقصّر بیدستاوردیها هستند، میتوانند جلوی دستاوردهای ناداشتهی برجام را هم بگیرند و نگذارند مردم آنها را لمس کنند؟!
سوم: بایستی اذعان کرد که اوج سیهروزی، خباثت و رسوایی است اگر کسانی بخواهند کسی غیر از دولت یازدهم و حامیانش را بعنوان مسئول و مسبب برجام جلوه داده و در اصطلاح برای بیدستاوردیهای برجام اقدام به «مقصّرتراشی» در وادی «فرا برجامیان» و در داخل ایران کنند... (چه اینکه آنها در داخل از همهی حمایتها برخوردار بوده و حتی علیرغم گذار از برخی خطوط قرمز هم توانستند به مذاکرات برجامی خود ادامه بدهند و به نتیجه دلخواهشان نیز در وادی مذاکره برسند.)
از معجزات این عده میتوان اشاره کرد که آنها حتی در رسانه صراحتاً گفتهاند که موارد فعلی نقض برجام، فیالواقع نقض حقوقی برجام نیستند اما نقض نامه 9 بندی مقام معظم رهبری پیرامون برجام هستند...
یعنی اینکه آنها به دو برجام معتقدند، کاری به مشروعیت برجام بر اساس فرامین رهبرمعظم انقلاب اسلامی ندارند و کماکان نیز در حال اجرای برجام خودشان و آمریکا هستند.
از سوی دیگر در کردار و گفتار و منش و ممشای آنها نیز دیده میشود که میگویند اگر هم برجام تلخی و یا موارد نقضی دارد؛ این تلخی مال همه است و بعد هم خطاب به منتقدان و منتظران دستاوردهای موعود برجام، صراحتاً یا به تلویح بیان میکنند که این رهبری نظام بوده که پای برجام را امضا کرده و یا مثلاً «برجام را خدا آورده است»!
این عده در اشارهها و کنایهها و تلمیحات خود بیان نمیکنند که رهبری تأکید دارند که در کردار و گفتار و عمل بایستی به نحوی ملموس حامی دولت و حافظ رأی مردم باشند اما از طرف دیگر «مهندس نظام» نیز هستند.
به این معنی که حتی فرض بر موافقت با درخواستهای پُر اصرار دولت و رفتار هماهنگ با یک خواست مقطعی از سوی جامعه؛ اما استبعادی هم ندارد که ولیّ جامعه با یک یا چند رویکرد دولت مخالف باشد و این مخالفت را علیرغم آن موافقتهای در پِی درخواستها، ابراز کند. کما اینکه باز هم عقلاً و شرعاً استبعادی ندارد که ولیّ جامعه در مقطعی با یک امر موافقت داشته باشد و در مقطعی دیگر با همان امر مخالفت کند.
امام راحل نیز از روز اول با بنیصدر مخالف بودند اما به مشورتها و رأی مردم احترام گذاشتند و حمایتهای ایشان از بنیصدر در دوران دولتیداریاش شهره عام و خاص است و یا مثلاً امیرالمؤمنین علی(ع) نیز با جریان حکمیت مخالفت بودند اما مجبور به تأیید آن شدند.
تاریخ به نیکویی در خاطر دارد که هنگامی که ابوموسی اشعری به سمت محل مذاکره با عمروعاص میرفت؛ امیرالمؤمنین نگاهی به او انداخت و فرمود: او میرود و شکست میخورد و باز هم حضرتش بود که هنگامیکه پس از جنگ صفین از او پرسیدند: چگونه بود که صبح با حکمیت مخالف بودی و ظهر با آن موافقت کردی؟! در مضمون فرمود: «این سرنوشت کسی است که امرش را متابعت نکنند». (از کتاب خواص و لحظههای تاریخساز)
دولت یازدهم و اصلاحطلبان همانگونه که در روزهای اول برای برجام شعار دادند، پیام تبریک فرستادند، خواستار جشن هستهای شدند، نسبت به آمریکا و مذاکرات ابراز خوشبینی کردند و به صراحت «مسئولیت فنی برجام» را پذیرفتند؛ هماکنون نیز باید مسئولیت بدعهدیهای صریح آمریکا و بیدستاوردی برجام را نیز بپذیرند و صادقانه در این رابطه با مردم گفتوگو کنند و از آنها عذر بخواهند.
مقصّرتراشی، خود را منزّه جلوه دادن، طرح بهانههای مضحکی مثل فعالیتهای موشکی ایران و یا حملهی جهّال به سفارت عربستان که جملگی به منظور توجیه ناموفقی برجام از سوی عدهای مورد بیان قرار میگیرند و اشاره به نقاطی در داخل بعنوان «مانع اصلی حصول دستاوردهای برجام»! بدترین فرجام برای برجام و مسئولان آن خواهد بود.
فرجامی که البته در صورت عملگری صحیح خواص و رسانهها و آگاهی افکار عمومی از محتوای دقیق واقعیت و وقوف نسبت به آن، بدخواهان را از رسیدن به مقصد خود بازمیدارد و تبدیل به عبرتی تاریخی و سندی مهم برای خوشفهمی و زودفهمی خواص در ساحت انقلاب اسلامی خواهد شد.