يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 28 Apr 2024
 
۰

مقاوم سازی‌فرهنگی در کشور رخ می دهد؟

دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۳۶
کد مطلب: 472721
کارشناس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، با نقد مواد فرهنگی لایحه برنامه ششم توسعه، از عملکرد مجموعه برنامه‌ریز دولت، به دلیل تفکر توسعه گرا و همچنین بی‌توجهی به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت انتقاد کرد.
مقاوم سازی‌فرهنگی در کشور رخ می دهد؟
به گزارش  جهان به نقل از تسنیم، بررسی احکام لایحه پیشنهادی برنامه ششم توسعه کشور در کمیسیونهای تخصصی مجلس، و رد کلیات مواد اقتصادی، فرهنگی و غیره، در مراحل ابتدایی، حاکی از وجود اشکالات کلی و زیربنایی در این لایحه بود.

مشکلات ماهوی و قانونی این لایحه، سبب بروز اختلافات عمیق دولت با مجلس شد؛ چنان‌که نمایندگان مجلس اعلام کردند که برنامه ششم تعلیق شده، و مناسبات سال آینده بر مبنای تمدید یکساله برنامه پنجم توسعه ادامه خواهد یافت.

این موضوع را با حجت‌الاسلام علی کشوری، کارشناس حوزه «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت»، به بحث گذاشتیم؛ ایشان ضمن معرفی مؤلفه‌هایی از الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، از ابعاد مهمی از تضاد احکام فرهنگی با قوانین و اسناد بالادستی پرده برداشت که این گفتگو تقدیم خوانندگان می‌شود.

محور بحث از این قرار بوده است:

* ضرورت توجه به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در برنامه ششم توسعه / برنامه ششم یک تراژدی است
* عدم اجرای احکام متعدد برنامه‌ها، نشان از ناکارآمدی برنامه‌ریزی توسعه محور است
* برنامه‌ریزی برای توسعه، باید مطابق با هدف انقلاب اسلامی باشد/ هدف شاخصهای اسلامی ایرانی است
* شاخصهای هویت اسلامی ایرانی، مورد علاقه و اعتماد مردم است
* الزامات حقوقی برای گنجاندن الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در برنامه توسعه
* اداره جامعه از منظر اسلام، «هدایت بنیان» است
* دوره شکل‌گیری شخصیت یکی از زیرساختها و محورهای هدایت است
* قاعده عدم تسلط بیگانگان (نفی سبیل) یکی دیگر از زیرساختهای هدایت است
* همه بخشها باید با محوریت فرهنگ تنظیم شوند
* برنامه ششم «توسعه گراست»؛ نه بر اساس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
* عنوان مواد لایحه، با محتوایی که در آن درج شده اصلاً سنخیت ندارد
* حل مشکلات غرب در آموزش عالی ما، در دستور کار لایحه برنامه ششم قرار گرفته است

* مواد فرهنگی لایحه برنامه ششم یا فرهنگی نیستند؛ یا بسیار ضعیفند
* لایحه برنامه ششم، بسیار مبهم و غیرقابل ارزیابی نوشته شده است
* تسهیل اشتغال بانوان یکی از موارد مهم در برنامه است
* محله محوری، و احیای محلات، باید محور شهرسازی اسلامی قرار بگیرد
* مواد فرهنگی لایحه برنامه ششم یا فرهنگی نیستند؛ یا بسیار ضعیفند

* بندهای فرهنگی لایحه برنامه ششم را چقدر قابل دفاع می‌دانید؟


عنوان ماده 19 تعالی و مقاوم‌سازی فرهنگ است.

این «مقاوم‌سازی فرهنگ» برای مرحله «دولت‌سازی اسلامی» اهمیت ویژه‌ای دارد؛ همان‌طور که پیش از این عرض شد اصلاً نگاه الگوی پیشرفت اسلامی به تعالی و مقاوم‌سازی فرهنگ است.

* همین یک ماده فرهنگی را داریم؟

نه؛ در مجموع فقط ماده 19 و ماده 20 فرهنگی هستند. این خیلی ضعف است؛ شما در نظر بگیرید که مسأله‌ای به اهمیت آموزش و پرورش به‌عنوان ریز مسأله «اقتصاد دانش‌بنیان» مطرح شده؛ یعنی آموزش و پرورش، با اینکه ماهیت فرهنگی دارد، ولی به آن نگاه اقتصادی شده است.

ماده 20 هم به میراث فرهنگی پرداخته است. یعنی اگر مسأله میراث فرهنگی را هم جزو فرهنگ بدانیم  - که البته باز هم نسبت به مسائلی مثل خانواده و جرم‌زدایی و از این قبیل، میراث فرهنگی مسأله فرعی محسوب می‌شود - ماده 20 فرهنگی است؛ که آن هم عمدتاً مسأله‌اش مرمت میراث فرهنگی است.

* ماده 19 به چه مسائلی پرداخته است؟

این ماده کلاً 3 بند دارد.

بند اول آن گفته که وزارت ارشاد مکلف است فرایند دستیابی به مجوزها را آسان کند؛ همچنین بیان کرده که قوه‌قضائیه و نیروی‌انتظامی موظفند با کسانی که با محصولات فرهنگی مجوزدار برخورد می‌کنند، برخورد کند.

بند دو گفته که سازمان صدا و سیما و وزارت ارشاد و سازمانهای ذی‌ربط، لیست خدمات قابل واگذاری خود را به بخش خصوصی تا پایان سال اول برنامه تعیین کنند.

بند سه هم درباره حق پخش مسابقات ورزشی است. همین!

ما در ابتدای ماده و عنوان، راجع به مقاوم‌سازی فرهنگ صحبت می‌کنیم، ولی در ادامه این‌طور می‌شود.

من امیدوارم دولت محترم جواب این سؤالهای جدی را بدهد.

آیا با این سه بند قرار است مقاوم‌سازی فرهنگی اتفاق بیفتد؟ این همه سال راجع به اهمیت مسأله فرهنگ صحبت شده؛ حالا سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی با این بندها نشان می‌دهد که اصلاً مسأله فرهنگ را نفهمیده، و متوجه اثر سوء آسیبهای فرهنگی بر رفاه و زندگی مردم نیست.

سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور باید توجه کند اگر برای بهبود و اصلاح فرهنگ جامعه اقدام نکند، درواقع رفاه مردم را به چالش کشیده است؛ یعنی همان شعاری که تفکر توسعه‌گرا می‌دهد، همان به چالش کشیده شده است؛ البته این مطلب به تفصیل در رسانه‌ها بحث و منتشر شده است.

دوستان می‌توانند ببینند. این برنامه، نمونه است؛ مشت نمونه خروار است، برای اینکه ببینیم دوستان توسعه‌گرا چه نگاهی به فرهنگ دارند.

* آیا مثلاً درباره تحکیم و مقاوم‌کردن نهاد خانواده در برنامه تمهیدی اندیشیده نشده است؟

ماده 26 می‌گوید به‌منظور تحقق اهداف مندرج دراصول دهم، بیستم و بیست و یکم قانون اساسی، اهداف سند چشم‌انداز، سیاستهای کلی برنامه ششم، مبتنی برتقویت نهاد خانواده و جایگاه زن در آن، و استیفای حقوق شرعی و قانونی زنان، دستگاهها موظفند چه بکنند؟ با اعمال رویکرد عدالت جنسیتی در سیاستها و برنامه‌ها و طرحهای خود، برنامه‌ریزی کنند؛ و تعیین کرده که شاخصهای ستاد ملی زن و خانواده مبنای این برنامه‌ریزی خواهد بود.

حالا جای سؤال دارد که دقیقاً رویکرد عدالت جنسیتی چه خدمتی به احیای نهاد خانواده می‌کند؟ ظاهراً معنای رویکرد عدالت جنسیتی این است که سهم اشتغال بانوان را در سازمانها ارتقا بدهیم؛ و این به‌معنای دورتر شدن بانوان از نهاد گرم خانواده و آسیب‌رساندن به خانواده است.

بقیه بحثهایی هم که گفته نمی‌دانیم قرار است چه شاخصهایی ابلاغ شود؛ قراراست چه پیشنهادهایی داده شود؟

ببینید؛ در ماده 26 که قرار بوده بحث ارتقاء نهاد خانواده وجایگاه زن و حقوقش مطرح شود، پیشنهادهای مشخصی مطرح نشده است.

در برنامه ششم اصلاً اثری از مسأله جمعیت و فرزندآوری نمی‌بینید.

یعنی با اینکه ما در دهه‌های آینده دچار بحران جمعیتی خواهیم شد، ولی در برنامه ششم نمی‌بینیم که نسبت به این مسأله حساس باشد.

این هم از ماده 26 که در ابتدا آن ادعاها را مطرح کرده که برای تحقق چه و چه؛ بعد می‌گوید عدالت جنسیتی.

تازه اگر نگوییم این توصیه‌ها ضد نهاد خانواده هستند، می‌توانیم بگوییم که اینها برای تحقق آن اهداف کاملاً ناکارآمد و غیرکاربردی است.

* فکر نمی‌کنید که اسناد پشتیبان این برنامه، حاوی برنامه‌های فرهنگی باشد؟

در سراسر برنامه ششم کشور، به یک سری اسناد بیرون از آن برنامه ارجاع داده شده، که کسی به آن اسناد دسترسی ندارد؛ و برای همین نمایندگان محترم نتوانستند و ما هم نمی‌توانیم راجع به برنامه ششم قضاوتی داشته باشیم.

* یعنی مبهم بیان شده؟

یا گفته شده آیین‌نامه‌اش را دولت تدوین خواهد کرد؛ یا گفته شده فلان مرکز شاخصهایش را تصویب می‌کند؛ یعنی به‌صورت مشخص، برنامه ششم برنامه شفافی نیست، که بتوان آن را ارزیابی کرد.

کلیاتی در آن وجود دارد، که آن کلیات در ابتدا بسیار زیبا به نظر می‌رسند، ولی وقتی در آنها ریز می شویم و دقت می‌کنیم، با مشکلات جدی روبرو است.

پس بنابراین ماده 14، ماده 19 و ماده 26 که به‌عنوان نمونه عرض شد، جزو موادی هستند که ادعا شده با موضوع فرهنگ تصویب شده‌اند؛ ولی اتفاقاً مسأله فرهنگ در آنها دیده نشده است؛ در این بندها، بیشتر مسأله «اقتصاد فرهنگ» دیده شده است.

یعنی به خلاف نگاه الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی که می‌خواهد نگاه محوریت فرهنگ را به اقتصاد ببرد، دوستان نگاه اقتصادی را در همه حوزه‌ها و از جمله فرهنگ، محور قرار داده‌اند؛ در حوزه آموزش و پرورش، در حوزه نهاد خانواده، میراث فرهنگی، آموزش عالی و همینطور سایر حوزه‌ها. درواقع می‌خواهند مسأله اقتصاد را محور اداره جامعه قرار دهند.

* ممکن است کمی مصداقی‌تر بحث کنیم؟ ممکن است مؤلفه‌هایی را که مد نظر شماست، و باید در برنامه دیده می‌شد، را کمی بشکافید؟

پیشنهاداتی که با نگاه الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی در برنامه ششم مطرح می‌شود، همانطور که عرض شد فرهنگ و هدایت را بنیان اداره جامعه می‌داند؛ بنابراین پیشنهادها و مسائلی که برای برنامه ششم مطرح می‌شود، هرکدام باید یکی از این زیرساختهای فرهنگی و زیرساختهای هدایت را تقویت کند.

من دو مورد را عرض می‌کنم؛ و سایر موارد به‌صورت مفصل انشالله به زودی منتشر می‌شود.

به‌عنوان نمونه ما پیشنهاد دادیم تا پایان سال دوم برنامه ششم، سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور، قوانین اشتغال بانوان در کشور را بازنگری کند. با نگاه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، اتفاقاً باید شرایط کار بانوان آسان باشد؛ نه اینکه اینطور، از آنها مساوی با آقایان انتظار فعالیت شغلی داشته باشیم؛ برخلاف نگاه برنامه ششم، نباید در جمهوری اسلامی ایران، قوانین اشتغال بانوان با قوانین اشتغال آقایان یکی باشد.

چون بانوانی که شاغل هستند، دو مسئولیت سنگین دارند.

هم مسئولیت اجتماعی و اقتصادی دارند، و همچنین مسئولیت مهم سر پا نگه داشتن نهاد خانواده و تربیت نسل آینده هم به عهده آنهاست؛ که این دومی در نگاه توسعه‌گرای غربی اصلاً دیده نمی‌شود و آسیب می‌بیند؛ و در نگاه پیشرفت الگوی اسلامی این خلاف مصالح فرهنگی جامعه است.

* یعنی شما با شاغل بودن بانوان مخالفید؟

خیر؛ ما اصلاً نمی‌خواهیم با شرایط اجتماعی بانوانی که می‌خواهند شاغل باشند، برخورد کنیم. در جمهوری اسلامی باید آزادیهای مشروع افراد به رسمیت شناخته شود؛ که یکی از این آزادیهای مشروع، حق اشتغال است؛ ولی حکومت اسلامی باید حتماً زمینه‌ای را آماده کند تا اگر بانوان بخواهند شاغل باشند، ضربه‌ای به مسئولیت دیگر مهم و محوری آنها وارد نشود.

حالا اینکه این قوانین اشتغال شامل چه چیزهایی می‌شود - از ساعت کاری، تا دورکاری، تا بیمه و زمان بازنشستگی - تمام اینها باید بازتعریف شود. این چند اثر دارد؛ هم یک پیام بسیار مهم به بانوان می‌دهد که مسئولیت مهم شما در خانواده و تربیت نسل آینده است؛ و همچنین باعث می‌شود به‌تدریج پسند و هنجارهای اجتماعی به نفع رفاه مردم (و نهاد خانواده) تغییر کند؛ و هم اینکه برای بانوانی که الآن شاغل هستند، فضای روانی بهتری آماده می‌کند، تا بتوانند به مسئولیت مهم دیگرشان هم راحت‌تر بپردازند.

به نظر من این یکی از کارهای مهمی است، که حتی اگر ما مجبور شویم یارانه هم بپردازیم، باید این کار را انجام دهیم.

 * نمونه دیگری هم دارید؟

نمونه دومی که ما در نگاه الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی پیشنهاد دادیم، این است که باید تا پایان سال دوم برنامه، مطالعات مربوط به احیای ماهیت محله و مدیریت شهری، مبتنی بر «محله‌محوری» در سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی با همکاری شهرداری انجام شود.

البته دو نوع تعریف در مورد محله وجود دارد؛ یک نوع محله با تعریف TOD (مخفف Transite Oriented Development) است، که شامل محله‌های اقتصادی – به‌معنی چیدمان حمل و نقل بسوی توسعه‌ - است این محله‌ها با محوریت مراکز خرید تعریف شده، که به‌اصطلاح به آن محله‌های اقتصادی می‌گویند؛ اما نگاه الگو، محله را به‌عنوان چتری برای حفاظت از نهاد خانواده در نظر می‌گیرد.

* ممکن است بیشتر توضیح بفرمایید؟

محله‌هایی که ما تعریف می‌کنیم، با محوریت نهاد خانواده است. یعنی اگر ما خانواده را به‌عنوان سلول بنیادین جامعه قرار دهیم، متوجه می‌شویم که خانواده‌های ایرانی برای تأمین 4 دسته از نیازهای خود از یکدیگر جدا می‌شوند، و این نهایتاً منجر به کم‌ارتباط شدن خانواده‌ها با یکدیگر، و ایجاد خانواده‌های هسته‌ای می‌شود.

یک دسته از نیازها نیازهای روزمره است؛ یک دسته نیازهای تفریحی است؛ یک دسته نیازهای شغلی؛ و نهایتاً نیازهای آموزشی است. ما باید سعی کنیم در مدیریت شهری همه این نیازها را در محله‌ها ارائه دهیم.

* تأمین این نیازها در محله، چه مشکلی را برطرف می کند؟

وقتی این نیازها در محله ارائه شد، حداقل دو اتفاق می‌افتد؛ اتفاق اول اینکه سطح ارتباط خانواده‌ها و وقتی که برای یکدیگر می‌گذارند بیشتر خواهد بود؛ که این آثار فراوانی دارد؛ از جمله آن توسعه محبت در جامعه است.

اتفاق دوم و مهم‌تر این است که حضور اکثری در محله، سطح تعرّف را در محله بالا می‌برد. (تعرّف به معنای شناخت طرفینی است.)

آن‌وقت اگر شناخت طرفینی در یک محله و جامعه‌ای ارتقا پیدا کرد، آثار امنیتی و آثار پیشگیری از جرم دارد. یعنی به نظر ما اگر مطالعات مربوط به احیای محلات و مدیریت شهری که محله‌محور است، انجام شود، ما در ادامه کار بسیاری از هزینه‌هایی که برای بخش امنیتی و قضایی و اجتماعی - مثلاً اعتیاد – می‌کنیم، کاهش پیدا می کند. این به این معناست که بسیاری از هزینه‌هایی که یک کشور برای اداره جامعه خود می‌کند کسر می‌شود.

تسنیم: بنابراین نگاه درست اسلامی ایرانی این‌طور خواهد بود که نگاه تجمعی ما به مردم باید در محله‌ها متمرکز باشد، ولی آنچه الآن اتفاق افتاده، نگاه «بازارمحور» است؛ و همه در آن شهر نگاهشان با آن بازار سنجیده می‌شود؛ این درست است؟

حتی اخیراً هایپرمارکتهای بزرگی ایجاد کردند؛ توجیه اینها هم این است که همه در هایپرمارکتها از لحاظ اقتصادی سود بیشتری می‌برند؛ هم خریدار، و هم فروشنده، و هم تولیدکننده‌ای که اجناس خود را در هایپرمارکت عرضه می‌کند؛ ولی به این توجه نمی‌کنند که هایپرمارکتی که نیازهای 500 هزار نفر را تأمین می‌کند، به بهانه تأمین معاش، حدود 500 هزار نفر را از محله و خانواده‌های خودشان دور می‌کند.

ما حتی می‌توانیم همین فروشگاههای تأمین مایحتاج مردم را با تنوع قابل توجه در سطح محلات دایر کنیم.

این رویکرد، هم سطح ایجاد اشتغال فراوانی خواهد داشت؛ و هم مهمتر اینکه ما می‌توانیم چتر نهاد خانواده را حفظ کنیم.

* پس در نگاه شما محله اصالت دارد؟

پیشنهاد ما یک رکن اصلی بیشتر ندارد؛ ما گفتیم اگر قرار است خانواده  کارکردهای اصیل خودش را حفظ کند، باید سطح ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر بیشتر شود. الآن به‌دلیل رفع آن چهار دسته نیازی که گفتم، الآن مابین پدر و فرزند، مادر و فرزند، زن و شوهر، ارتباطهای حداقلی پیدا شده است؛ این باعث فروپاشی همه‌چیز می‌شود.

لذا عده‌ای که در تئوریها گفتند، محله باید مسجدمحور باشد؛، یا باید مدرسه‌محور باشد، این مدرسه‌محور بودن درواقع بخشی از حل مسأله است. محله مسجدمحور و توحیدمحور محقق نمی‌شود، الا اینکه محله به محل تأمین نیازها تبدیل شود.

حال آنکه به لحاظ میدانی ما مطالعه کردیم که در بعضی از مناطق تهران، جمعیت ساکن در روز، غیر از جمعیت ساکن آن مناطق در شب است؛ و آن‌وقت شما هنگامی‌که ماهیت محله‌ای را از دست می‌دهید؛ مسجد را هم از دست می‌دهید؛ مدرسه را هم از دست می‌دهید؛ خانواده را از دست داده‌اید.

من به معاونت امور بانوان ریاست جمهوری تأکید می‌کنم، اگر به‌دنبال احیای نهاد خانواده هستند، باید فضای حاکم بر نهاد خانواده را بهبود ببخشند. یکی از آن فضاها، گسترش محوریت محله است.

حالا خود این که مدیریت شهری مبتنی بر محله‌محوری چیست، موضوع نمونه‌سازی بعدی ماست، که ان شالله در آینده مفصل به آن خواهیم پرداخت.

اگر زیرساختهای امنیتی کشور دچار چالش نشود، ما این موضوع را در دستور کار قرار خواهیم داد.

البته غیر از این دو موضوعی که عرض کردم پیشنهادات ما برای برنامه ششم با نگاه الگوی پیشرفت اسلامی، بیشتر هستند که ان شاءالله در فرصتهای بعدی عرض خواهم کرد.

* خیلی ممنون؛ خواهش می کنم یک خلاصه و جمع‌بندی  از بحث بفرمایید.

• موضوع بحث نقد برنامه ششم با زاویه دید پیشرفت الگوی اسلامی ایرانی بود.

• دو دسته استدلال هست که باعث می‌شود ما به این نقد همت بگماریم؛ یکی استدلالهای علمی الگوی پیشرفت در رابطه با برنامه ششم است؛ و دیگری هم پایه‌های حقوقی و تکالیف قانونی که در این زمینه وجود دارد؛ و متأسفانه در تدوین برنامه ششم به این تکالیف قانونی بر مبنای الگوی پیشرفت توجهی نشده است.

• بخش دیگر این بود که الگوی پیشرفت - که باید مبنای تدوین برنامه ششم قرار بگیرد، که نگرفته - دقیقاً چه می‌گوید؟ عرض کردیم که الگوی پیشرفت اسلامی به‌دنبال پردازش و تثبیت زیرساختهای هدایت انسانهاست.

• بخش دیگر  گزارشی که ارائه کردیم؛ و موادی از برنامه ششم را بازخوانی کردیم؛ و نقد کردیم که قرار بود این مواد به زیرساختهای فرهنگی امداد برسانند؛ که چنین اتفاقی نیفتاده است.

• بخش نهایی عرایضم به پیشنهاداتی مربوط می‌شد، که ما برای برنامه ششم با نگاه الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی ارائه دادیم.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *