او معتقد بود که مسلمانان جهان باید بلوک سیاسی مستقلی تشکیل دهند و به هیچ یک از دو ابرقدرت آن روز وابستگی سیاسی نداشته باشند. کاشانی در سال 1330 اعلام داشت که به فکر تشکیل یک کنگرهی اسلامی و شرقی است تا به این وسیله مسلمانان را با هم متحد سازد و آن را به عنوان نیروی سومی در برابر دو بلوک شرق و غرب مطرح کند.
نمودن اشخاص فاسد بر کشور چیز دیگری به جا نگذاشته است.(۳)
در سالهای پس از مشروطه و بعد از روی کار آمدن رضاشاه، روحانیون در فضای سیاسی کشور ما در شرف به حاشیه رانده شدن بودند؛ اما حضور درخشان آیتالله کاشانی در قیام سی تیر ثابت کرد روحانیت در سیاست و جامعهی ایران نقشی غیر قابل انکار دارد و نمیتوان بدون توجه به قدرت و نفوذ روحانیون تحولات مردمی را پیش برد.
تیز انقلاب را با جلوداری شخص خودم متوجه دربار خواهم کرد. در انتظار اقدامات مجدانه شما. والسلام. سید ابوالقاسم کاشانی.»(۱۰)