جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 17 May 2024
 
۰

حماسه‌ای که هنوز در دست انتشار است

شنبه ۶ تير ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۰۴
کد مطلب: 430156
حضور قهرمانان اصلی کتاب «آن بیست و سه نفر» در برنامه زنده تلویزیونی ماه عسل فرصتی دوباره برای غبارزدایی از یک گنجینه رو به فراموشی بود.
به گزارش جهان به نقل از مهر، برنامه تلویزیونی «ماه عسل» دو روز پایانی هفته گذشته را میزبان مهمانانی ویژه بود. مهمانانی که طی چند ماه گذشته روایت مکتوب حماسه‌شان در سطرهای ابتدایی فهرست پرفروش‌های بازار نشر خوش نشسته و حالا حضور در یک برنامه زنده تلویزیونی فرصتی دوباره برای بهتر دیده‌شدن‌شان فراهم آورده‌است.

قهرمانان حماسه‌ای که نزدیک به سه دهه از آن می‌گذرد حالا آرام و متین روی آنتن زنده تلویزیون ظاهر شده‌اند و با لبخندهایی سرشار از عزت «راوی خود» شده‌اند.

مرور کوتاه یک داستان واقعی

در سال ۱۳۶۱ و پس از عملیات بیت‌المقدس مهمترین تیتر اخبار یک چیز بود؛ «خرمشهر آزاد شد.» بسامد و شیرینی این خبر آنچنان بود که بر دیگر رویدادهای منتهی به این فتح سایه انداخت.

نزدیک به ۲۰ روز پیش از انتشار این خبر و حدود دهم اردیبهشت ۶۱ بود که گروهی از رزمندگان ایرانی در بصره به اسارت نیروهای بعث درآمدند. گروهی که در میان‌شان چهره چند نوجوان بیش از دیگران لنز دوربین‌های خبری عراق را به سمت خود جلب کرد.


طرح یک خطی رسانه‌های بعث این بود؛ مانور تبلیغاتی بر اجبار کودکان به حضور در میدان جنگ از سوی ایران برای تحت الشعاع قرار دادن موج خبری به وجود آمده پس از آزادی خرمشهر.

برای اجرای این طرح هم تعدادی نوجوان از میان اسرای ایران گلچین شدند تا به واسطه امکانات ویژه و پذیرایی تبلیغاتی از‌آن‌ها امکان بهره‌برداری رسانه‌ای فراهم شود. اینگونه گروه «۲۳ نفر» شکل گرفت.

روایت آنچه بر این نوجوانان با میانگین سنی ۱۳ تا ۱۸ سال گذشت تا پس از ۹ سال اسارت به خانه بازگردند، تا سال‌ها مکتوم ماند تا اینکه در سال ۸۵ مستندسازی دوربین در دست گرفت و این روایت را در مستندی ۱۴ قسمتی روانه آنتن تلویزیون کرد.

همین بازخوانی و یادآوری هم بهترین بهانه بود تا یکی از ۲۳ نفر، خود قلم به دست بگیرد و آنچه طی سال‌های اسارت به همراه ۲۲ یار همراهش تجربه کرده بود را در قالب کتاب «آن بیست و سه نفر» روانه بازار نشر کند.

احمد یوسف‌زاده که سابقه ۱۵ سال روزنامه نگاری دارد، این کتاب را با روایت داستانی به رشته تحریر درآورد و به همین دلیل در کمتر از یک سال روایت این حماسه با روی خوش بازار کتاب مواجه شد.


روایت مردان کم سال و پرهمت

«در روزهای پایانی ۹۳ و آغازین ۹۴ با شیرینی این نوشته‌ شیوا و جذاب و هنرمندانه، شیرین‌کام شدم و لحظه‌ها را با این مردان کم سال و پرهمت گذراندم. به این نویسنده‌ خوش ذوق و به آن بیست و سه نفر و به دست قدرت و حکمتی که همه‌ این زیبائیها، پرداخته‌ سرپنجه‌ معجزه‌گر اوست درود می‌فرستم و جبهه‌ سپاس بر خاک می‌سایم. یک بار دیگر کرمان را از دریچه‌ این کتاب، آنچنان که از دیرباز دیده و شناخته‌ام، دیدم و منشور هفت رنگ زیبا و درخشان آن را تحسین کردم.»

این متن تقریض رهبر انقلاب بر روایت «آن بیست و سه نفر» بود که خیلی زود توجه بسیاری را به این روایت مکتوب اما سال‌ها فراموش شده معطوف کرد.

جنس روایت هم به گونه‌ای بود که پیام‌های بسیاری می‌شد از دل آن استخراج کرد. حالا دیگر «۲۳» همچون رمز یادآوری یک حماسه فراموش شده عمل می‌کند.

سفیران گرفتار در قفس

«احمد عزیزم ؛ تقریظ و تحسین رهبر عزیزمان مرا تشویق به خواندن کتابت کرد و پس از قرائت آن به مقامت غبطه خوردم و افسوس، که در کارنامه ام یک شب از آن شب ها و یک روز از آن روزهای گرفتار در قفس را ندارم.» این بریده‌ای از دلنوشته سردار سلیمانی خطاب به راوی «آن بیست و سه نفر» است.


متن کوتاه سردار اگرچه بیشتر رنگ و بوی دلنوشته‌ خطاب به همرزم قدیمی را داشت اما حاوی نکته سنجی قابل تأملی بود: «شماها عارفان حقیقی و عابدان به عبودیت رسیده‌ای هستید که به عرش رسیدید، ای کاش در همان بالا بمانید. چه افتخار آمیز است ربانیون بر منبر نشسته، تربیت یافتگان منابر خود را به تماشا بنشینند. چه زیباست جوانان جویای کمال، کودکانِ کمال یافته در قفسِ دشمن را ببینند. ای کاش سفیرانِ در قصرهای مجلل نشسته کشورمان، این سفیران در قفس گرفتار شده را ببینند وچگونه سفیر بودن را بیاموزند.»

آن‌ها که پنجشنبه و جمعه گذشته ساعتی قبل از افطار پای تلویزیون نشسته بودند و چهره تک‌تک این سفیران در قفس را دیده و دل به روایت‌شان سپردند به خوبی مفهوم «کودکان کمال یافته» را در می‌یابند.

فراموشی در دوران طلایی خاطرات شفاهی!

«این بیست و سه نفر» حالا دیگر چهره‌هایی گمنام نستند. فردا مشخص نیست اما لااقل امروز و چند صباحی تا بازنشستن غبار فراموشی بر خاطره این حماسه‌سازان فرصت هست تا بیشتر از آن‌ها گفته وشنیده شود.

نکته اما اینجاست که این راویان حماسه‌سازان نوجوان هشت سال دفاع مقدس هستند که حالا و در دهه پنجم زندگی فرصت روایت خود را به دست آورده‌اند.

چه بسیار راویانی که هنوز در کنج فراموشی خانه دارند و روایت‌های دست اول‌شان هنوز ناشنیده مانده است.

حدود یکسال پیش بود که مدیرکل اسناد ایثارگران بنیاد شهید در نشستی خبر صراحتا از «دوران طلایی خاطرات شفاعی دفاع مقدس» سخن به میان آورد و در عین حال هشدار داد: «کمتر از ۱۵ سال دیگر برای ثبت خاطرات والدین شهدا فرصت داریم.»

این واقعیتی است که اگرچه بسیاری دیگر از فعالان حوزه ثبت روایت‌های مستند و خاطرات مکتوب و شفاهی از انقلاب و دفاع مقدس هم بر آن اذعان دارند اما باید اعتراف کرد هنوز اهمیت آن درک نشده‌است!

حماسه‌ای در دست انتشار!

حماسه‌سازان نوجوانی که طی دو روز گذشته در قامت راویانی میانسال بر آنتن زنده تلویزیون ظاهر شدند تنها بیست و سه نفر از جماعتی بسیار هستند که امروز جز «فراموشی» عایدی از جریان رسانه‌ای ندارند.

شعار بسیاری از نهادها مسئول و رسانه‌های مرتبط همچنان «لزوم توجه به این حماسه‌‌ها» است و همه چیز در دست اقدام است اما واقعیت آن است که بازخورد ناشی از روایت یک داستان در جامعه مخاطبان نسبتی با سال‌های گذشته از این «اقدام» ندارد!

واکنش مخاطبان در بازار کتاب طی چند ماه گذشته و رکوردشکنی «آن بیست و سه نفر» و آثار مشابه بهترین شاهد مثال است که عطش آگاهی از حماسه و آشنایی با حماسه‌سازان در جامعه وجود دارد؛ فقط کافی است «بستر روایت حماسه» را فراهم کنیم؛ هرچندهمین امروز هم کمی زود دیر شده‌است!
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *