آقا قبل از سقوط حسنی مبارک، در خطبهی نمازجمعه که به زبان عربی ایراد فرمودند، با تجلیل و عظمت از مردم یاد کردند. من در عید همان سال، مصر بودم و خطبههای عربی ایشان در موبایلهای مبارزان دستبهدست میشد. گویی ذرهبین برداشته بودند و تحولات و دیدگاههای جمهوری اسلامی را مطالعه و دنبال میکردند
محور سخنان ایشان در بسیج کردن تودهی مردم بود و عمدهی کارها بر دوش مردم بود. لذا انقلاب اسلامی در ایران، خیزشی مردم بود. امام هم میفرمود مردم باید در متن مسائل و صحنه باشند.
حضرت آقا از همان ابتدا اصرار داشتند که آنچه اتفاق میافتد بیداری اسلامی است، اما برخی میگفتند بیداری انسانی است و برخی دیگر هم از تعبیر بهار عربی استفاده میکردند و با این امید که این بهار است و هر بهاری، پاییز و زمستانی در پی دارد، تلاش کردند این بهار را به سردی بگرایند و الآن هم مدعی هستند زمستان و یخبندان شده است
زاویهای به این موضوع نگاه کنیم. اگر نگاه مردم مصر را به اسلام از دریچهی دید آقای محمد مرسی و طیف تند و افراطی اخوانیها بررسی کنیم، میتوان گفت بهنوعی بازگشت از دین است. اما مردم مصر فهیمتر از این هستند که فریب بخورند. آنها میدانند که حقیقت ناب اسلامی، چیز دیگری است و حرکت تند اخوانیها، که فریب آمریکاییها را خوردند و کلاه گشادی به سرشان رفت، یک چیز دیگر است. اینها را باید از هم تفکیک کرد. مردم به آقای مرسی، به این دلیل که شعارش اسلامی بود، رأی دادند. آن موقع یادم هست که در رسانههای مصر مینوشتند به ژنرال یعنی احمد شفیق میخواهید رأی بدهید یا شیخ یعنی محمد مرسی. مردم بهعنوان شیخ، به آقای مرسی رأی دادند. آن هم آدمی که حقوقدان است و مسئلهی دینی و شرعی را میفهمد. اما چون اخوانیها حرکت تندی را آغاز کردند، شرایط بهگونهی دیگری رقم خورد.