یك نفر كه شاهد این قضیه بود ، سراغ پیرمرد رفت و جویا شد.
باریکِلا ، باریكِلا...!
9 خرداد 1394 ساعت 0:43
یك نفر كه شاهد این قضیه بود ، سراغ پیرمرد رفت و جویا شد.
به گزارش جهان، عمار ذابحی در گوگل پلاس نوشت:
پیرمرد نجار اصفهانی برای ساخت تابوت جهت شهدا به معراج شهدای اهواز آمده بود.
هر روز شهید می آوردند...
پیرمرد ، دست تنها بود اما سخت کار میکرد و کمتر وقتی برای استراحت داشت.
روزی از روزها همین که داشت از لابلای پیکر مطهر شهدا عبور میکرد،
شهیدی نظرش را جلب کرد ؛
کمی بالای سر شهید نشست
رو به شهید کرد و با همان لهجه ی شیرین اصفهانی گفت:
باریکِلاااا ، باریكِلااااا
و بلند شد و به كارش ادامه داد.
یك نفر كه شاهد این قضیه بود ، سراغ پیرمرد رفت و جویا شد.
پیرمرد نجار تمایلی به صحبت كردن نداشت.
همان یك نفر ، سماجت كرد تا ببیند قضیه ی باریكلا گفتنهای پیرمرد چه بوده است.
پیرمرد با همان آرامش گفت: پسرم بود...
به یاد پدران شهدا که همچون المومن كالجبل الراسخ بودند.
کد مطلب: 423376
آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/analysis/423376/باریک-لا-باریك-لا