جمعه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 3 May 2024
 
۲
۱

اشک های مادر شهید کارساز شد

جمعه ۲۸ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۰۲:۱۵
کد مطلب: 417713
راز و نیازهای شبانه ، اشک های پنهان ، چشم هایی منتظر به راه اما برای فرزندی خفته در خاک، حسرت آخرین دیدار برای لبخندی دوباره از عمق جان مادری دلسوخته و خواهری دل شکسته برای دیداری دوباره پس از ۲۸ سال دوری به ثمر نشست.
به گزارش جهان به نقل از ایرنا، این بار باغ موزه دفاع مقدس شاهد گام های استوار و محکم مادری بود که پس از گذشت سال ها دوری و تحمل سختی به استقبال یوسف آرام گرفته در خاک می رفت.

دستان مادر را هنگام پیاده شدن از خودرو گرفته بودند تا از زمین خوردن احتمالی او جلوگیری شود . مادر با عکس قاب کرده و به سینه گرفته عباسش به سمت مکانی قدم بر می داشت که سال ها انتظارش را می کشید.



** برآنانی که بالی رها داشتند، گذرنامه کربلا داشتند


مادر شهید عباس امیدی که فرزندش را تا پیش از این مفقودالاثر می نامیدند در حالی به سمت مزار عزیز خفته در خاکش گام بر می داشت که نمی دانست چه کند؟ چه بگوید؟ گریه کند؟ فریاد بزند و ناله سردهد و یا برای پایان چشم انتظاری هایش شادی کند؟

از ملکوتی شدن شهید عباس امیدی همین بس که در سالروز وفات حضرت زهرا (س) در سال ۹۰ در محل شهدای گمنام باغ موزه دفاع مقدس به عنوان شهید گمنام به خاک سپرده شد و در میلاد دخت گرامی پیامبر اعظم اسلام (س) شناسایی شد.



** گلی گم کرده ام می جویم او را


مادر می گفت: دوران سختی، حدود ۱۰ سال را برای پیدا کردن عباس پشت سر گذاشتم، شهر به شهر، مکان به مکان و هر جایی را که فکر کنید جستجو کردم .هر چند اثری از عباسم پیدا نکردم، اما نا امید نشدم.

ربابه امیدی (مادر شهید عباس امیدی)، هنگام سخن گفتن و ذکر خاطرات عباس، اشک از چشمانش جاری می شد و دائم نگاهش به سمت سنگ قبری خیره می شد که فرزندش در آنجا آرام گرفته بود و با ناله ای سوزان می گفت: «دیگه نمی گم گلی گم کرده ام می جویم او را.»

می گفت:« دیگه چشم انتظار نیستم و به لطف خدا هنوز سرپا هستم و دیگر فرزندانم را سر و سامان دادم، اما باور کنید خیلی سختی کشیدم.امیدوارم چشم انتظاری همه کسانی که همانند من بودند نیز به پایان برسد، خدا به همه صبر بده انشاالله.»



** بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران


هنگامی که مادر شهید عباس امیدی سخن می گفت تمام حاضران در مکان شهدای گمنام باغ موزه دفاع مقدس به احترام این مادر شهید ایستادند و اشک از چشمانشان جاری بود.

** با عشق فاصله ها کوتاه است


علی امیدی برادر بزرگ شهید عباس نیز در گفت وگو با خبرنگار ایرنا مادر خود را نماد ایثار و فداکاری عنوان کرد و گفت: به رغم فوت پدرم در سال ۵۷ و تحمل خیلی از سختی ها و ناملایمات زندگی، واقعا مادرم نماد ایثار، فداکاری و استواری است.ایشان برای ما هم پدر و هم مادر بود که نمی دانم با چه زبانی باید از او تشکر کنم .

وی ادامه داد: زمانی هم که خبر شهادت و شناسایی برادرم را به ایشان (مادر ) دادیم فقط خدا را شکر می کرد.

وی در پاسخ به این سوال که آیا تصمیمی برای جابجایی پیکر مطهر شهید دارید یا خیر؟ اظهارداشت: بر اساس تصمیم جمعی خانواده همین مکان را مناسب می بینیم و آن را تغییر نخواهیم داد.

شهید عباس امیدی فرزند محمد، متولد ۱۳۴۶ تهران در سن ۱۹ سالگی از طرف لشکر ۷۷ خراسان به منطقه اعزام شد و در تاریخ چهارم فروردین ۱۳۶۵ در سلیمانیه عراق به درجه رفیع شهادت نائل آمد. روحش شاد یادش گرامی.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


SAABER
یااا ااااااالله یااا ااااااالله ااااااالله اکبر عزیزدل بهشتی مادر زیبا عاشق پیشتاز ولایتمدار فدااااااااااااا . .....