شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 18 May 2024
 
۶

رقابت بنگاه‌های صنعتی در اقتصاد دانش‌بنیان

شنبه ۶ دی ۱۳۹۳ ساعت ۰۳:۱۹
کد مطلب: 398191
صنایع دانش بنیان اشاره به صنایعی دارد که ضمن برخورداری از فناوری های پیشرفته متکی به تخصص علمی پیشرفته هستند و مشخصه غالب آنها هزینه بالا در زمینه تحقیق و توسعه آنهاست.
سرویس اقتصادی جهان نيوز ـ علی رضایی: صاحبان سرمایه و کارآفرینان برای حفظ موجودیت و ادامه کار باید فعالیت های خود را مبتنی بر دانش و با توجه به مرزهای علم و دانش تعریف کند وگرنه موجودیت آنها در معرض زوال خواهد بود. برای مشخص شدن رابطه صنعت و دانشگاه و جایگاه اقتصاد دانش بنیان در اینده کشور به سراغ محمدرضا بهرامن رفتیم. گفت و گوی جهان با وی را در ادامه میخوانید.

* به عنوان اولین سوال بفرمایید چه تحولاتی موجب ایجاد ضرورت توجه به پیوند اقتصاد و بنگاه های تولیدی خصوصی و عمومی با دانش و دانشگاه و نهادهای تولید کننده ی فناوری در ایران امروز شده است؟

خب باید این را پذیرفت که ایران تاریخا یک کشور صنعتی نیست. زیر ساخت های تاریخی ایران طوری نبوده است که ما یک صنعت اصطلاحاً خانوادگی و جا افتاده و کهن با روابط شکل گرفته ی مبادله و رابطه با حاکمیت و سایر شاخه های صنعت و روابط نهادی مشخص داشته باشیم. طبیعتا ً فناوری های بیشتر این صنایع نیز شکلی وارداتی دارند و هنوز در بیشتر شاخه های صنعت درونی نشده اند.

وضعیت صنعتی ما طوری است که بیشتر آن ها کمتر از یک قرن عمر دارند. در مقابل صنعت اروپا و روسیه و ژاپن صنایعی با بیش از از دو قرن سابقه دارند. یکی از اصولی که در طول انقلاب صنعتی موجب موفقیت آنان شد، این بود که آنان توانستند حداکثر استفاده را از نهاده ی «زمان» بکنند. آنها با استفاده از دو ابزار «کنترل شرایط متغیر» و استفاده بهینه از «زمان» توانستند به لحاظ صنعتی به سطحی از توسعه برسند که بتوانند فاصله ی زیادی با سایر کشورها پیدا کنند و همین فاصله موجب بازتولید بازار اضافی برای تولید انبوه آنان و نیاز کشورهای دیگر به آنان شد.

* اصلی ترین عامل در این موضوع چیست؟

طبیعتا یکی از عواملی که به خوبی در مدیریت زمان برای یک بنگاه تولیدی بزرگ کمک کار کارآفرین خواهد بود، فناوری و علم است. وقتی این شرایط ایجاد شد، دیگر رقیب مهمی در صنعت نداشتند.

امروز یکی از ضعف های ما در بخش صنعت خلاء حضور نوآوری در تولید کشور است. فقدان نوآوری به موقع، موجب عدم رقابت پذیری در سطح تولید کشور ما شده است. اگر ما بگوییم رابطه ی بین صنعت و دانشگاه تا دیروز ضعیف بوده است، بیشتر ناشی از این است که دولت شرایطی را ایجاد نکرده است که دانشگاه بتواند به «تولید علم ِ معطوف به تولید» همت گمارد. یافته های علمی و فنی نخبگان ما هرگز برای صنعت ما راه گشا نبوده است. چرا که یا خیلی از شرایط و نیازهای بنگاه های ما جلوتر بودند و ارتباط با دروس بروز کشورهای صنعتی داشتند و یا ساده و عقب تر بودند.

شاید بتوان گفت دانشگاه های ما و موسسات تحقیقاتی کشور شرایط این تحرک و خدمت رسانی به بخش تولید را داشتند. چه اینکه ما در بحث هسته ای و سلول های بنیادی و سایر پروژه ها که با برنامه و هدف گذاری و اصطلاحا ً انواع گسترده ای از Dead Line های پروژه ای ِ تعریف شده طرف بودند، در همین کشور به موفقیت های گسترده رسیدند.

ولی فضای پیوند و ارتباط ارگانیک و سازمان یافته بین تقاضای صنعت و پروژه های تحقیقاتی دانشگاهی که با مدیریت دولت به هم برسند ایجاد نشد. این فضا و رابطه بصورت عمیق در کشورهای صنعتی ایجاد شده و در کشورهای در حال توسعه ی بزرگ نیز مورد توجه قرار دارد. آن ها در بخش تحقیق و توسعه یا R&D با یک روند مناسب این مسیر را خیلی خوب برای خودشان تعریف کردند. در آنجا دانشگاه واقعا به جامعه و اقتصاد مربوط است و با توجه به تقاضای آن شکل گرفته است و جامعه ای موفق است که این ارتباط در آن تحکیم بیابد.

* در مقابل این نوع حرکت آیا حرکتی را می توان متصور شد؟

ولی در مقابل بطور مثال در صنعت فولاد و صنعت خودرو که از صنایع مادر کشور هستند، چرا کارایی پایین است و هزینه تولید بالاست و رضایت مشتریان با وجود حضور منابع اولیه مناسب اندک است؟ بطور دقیق می توان گفت که تیر پاسخ این سوال به طور مستقیم به بحث ضعف رابطه ی صنعت و آکادمی و موسسات پژوهشی اصابت می کند.

این صنایع دقیقا در برابر صنایعی مانند صنایع دانش بنیان نانو و صنایع شیمیایی و صنایع هسته ای کشور تعریف می شوند که مبتنی بر برنامه ی علمی جلو آمده ایم.

* ما در تاریخ صنعتی شدن مغرب زمین صرفا دولت را نمی بینیم! تقاضای انبوه بخش خصوصی و دولتی، نسبت به نوآوری چرا در بین کارآفرینان و بخش های مولد کشور وجود ندارد؟ آیا اینجا نیز صرفا مقصر دولت ها هستند؟

من نمی توانم بگویم ما مشکلی نداریم. مسئله این است که ما آموزش کافی عملی و دانش عملی نداریم. یعنی نه کارآفرین ما نسبت به ضرورت های مدیریتی مدرن آگاهی استاندارد را یافته و نه تولید دانش دانشگاه ها و محیط های علمی ما به شکل تولید ارزش در آمده است. این ارزش باید در بازار عرضه شود که البته بنده اعتقاد دارم اخیرا در بخش هایی از صنعت خصوصی ما سال هاست دانش وارد شده و اتفاقا این ارزش به ارزش افزایی آن صنایع کمک کرده است.

می توان این اشکال شما به صنایع را اینطور پاسخ داد که چون صنعت ما بخصوص پس از پیروزی انقلاب یک صنعت دولتی و نیمه دولتی بوده است و چون رقابت در آنجا وجود نداشته است، لذا انگیزه ی سرمایه گذاری در حوزه ی نوآوری اندک بوده است. چرا که در صورت احساس کمبود، معمولا در این صنایع و بنگاه ها با مدتی تعلل به صورت ناگهانی خود نوآوری و فناوری های جدید بدون مطالعه ی دقیق یکجا از بازارهای خارجی وارد می شد.

اما امروز که بخش خصوصی بزرگ شده است، این فضاها مانند گذشته نیست و در دانشگاه علم و صنعت و صنعتی شریف و سایر دانشگاه های صنعتی ما از بخش خصوصی در حال دریافت تقاضا هستند.

ما باید به روزی برسیم که دانشجویان کشور تزهای ارشد و دکترای خود را بر مبنای سفارش بخش های تولیدی کشور و به ویژه بخش های خصوصی کشور تنظیم نمایند. در آن حالت است که ما می توانیم ادعا کنیم که صنعت و علم در ایران در جهت نسیم توسعه قرار گرفتند و آثارشان در فضای کشور امکان پراکنده شدن یافته است.

* آیا صنعت نوپایی را می توانید مثال بزنید که در آن بیشترین استفاده از یافته های دانشگاهی و آکادمیک و تحقیقاتی شده است و با برنامه و جهت توسعه ی دانش محور پیش رفته است؟

برخی صنایع جوان پیش هستند و برخی صنایع پیر مانند صنعت خودرو که نیم قرن سابقه دارند، عقب مانده اند. مطمئن باشید اگر ما به شکلی پیش می رفتیم که ازظرفیت های علمی کشور استفاده می کردیم، امروز صنعت پر هزینه و کم بازدهی که به لحاظ تکنولوژی عمیقا وابسته است را در ایران نداشتیم. ولی برای تنویر افکار عمومی بنده صنعت سیمان ایران را می توانم مثال بزنم که حتی در دوره ی سازندگی یک صنعت وابسته بود و حتی تکافوی نیازهای داخلی را هم نمی داد و کیفیت لازم را نداشت. ولی در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی با برنامه های توسعه ی دقیق تر دولت و با همیاری و ورود و تلاش بخش خصوصی و ارتباط فنی و تکنولوژیک این صنعت با نهادهای علمی کشور، به مرور در این صنعت به جایی رسیدیم که صنعت سیمان علاوه بر هزینه تولید اندک و گستردگی بالا، هم بتواند کیفیت خوب داشته باشد و هم نیاز داخلی را برآورده سازد و هم بخش زیادی از تولیدات سیمان کشور به عنوان یک کالای صادراتی نسبتا مرغوب ایران صادر شود. پس رسیدن به افق همکاری نزدیک صنعت و نهادهای علمی برای ایران ممکن است.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *