به گزارش جهان به نقل از روابط عمومی مرکز تحقیقات بسیج دانشگاه امام صادق(علیهالسلام) اولین پیشنشست همایش گذر از علوم سیاسی غربی به علوم سیاسی اسلامی برگزار شد. در این نشست که در سالن کنفرانس معاونت فرهنگی دانشگاه شهید بهشتی اجرا شد، دکتر مقتدایی در موضوع حقوق بشر اسلامی و مبانی آن و تاثیرش در روابط بین الملل به ایراد سخن پرداخت.
مقتدایی در ابتدای سخنان خود گفت در حال حاضر در عرصهی محتوا و متن علوم سیاسی دچار نقایصی هستیم که وظایف و تکالیفی را بر ما وارد میکند و علاوه بر آن، باعث تربیت شدن کسانی میشود که عقاید آنها تناسبی با نیازهای بومی ندارد.
او در مورد بعد اجرا و عمل علوم سیاسی در مقدمه با اشاره به جامعیت اسلام و وجود برنامههای رفتاری برای زندگی انسان در آموزههای خود اشاره کرد که این مجموعه به خودی خود میتواند تاثیر بگذارد یا تاثیر بپذیرد و همین طور، فرهنگ سیاسی غرب هم میتواند تاثیرگذار یا تاثیرپذیر باشد. بنابراین هر کس که با فرهنگ غرب در ارتباط است، از آن متاثر خواهد شد. وی افزود: نمیتوان از کسی که دست پروردهی علوم سیاسی غربی است توقع داشت که نتایجی غیر از آن چیزی که مدنظر آن علوم سیاسی است از خود نشان دهد.
نمایندهی مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی در ادامه با تاکید بر نکاتی در مورد حقوق بشر در سیاست غربی، سه دوره را برای این پدیده که از بعد از جنگ دوم جهانی ایجاد شده است، ذکر کرد: ابتدا نسلی که آزادی مورد نظر در غرب ایدئولوژیک را به عنوان محور حقوق بشر قرار داده است و از آن اعلامیهی حقوق بشر را انتشار داده است، دوم نسلی که محوریت را بر برابری قرار داده و به همین خاطر به گرایشات فیمینیستی هم دچار شده است و دورهی نسل سوم مدعیان حقوق بشر که بر موضوع برادری تکیه دارد. وی تصریح کرد هر چه نگاه به حقوق بشر در غرب پیشرفت بیشتری داشته است، هم خوانی بیشتری با نگاههای اسلامی پیدا کرده است و اکثر اختلافها در مسألهی حقوق بشر مربوط است به اختلافاتی که با نسل اول و دوم وجود دارد. وی افزود: در غرب هم پایهی یکسانی برای حقوق بشر وجود ندارد و حتی در بین هر نسل هم اختلافاتی بسیار وجود دارد.
دکتر مقتدایی در تحلیل افکار نسل سوم مدعیان حقوق بشر و نگاه کلینگرتر آنها به این مسأله گفت آنها بشریت را یک کل واحد دیده اند و هر چقدر غرب از دیدگاههای نژادی و قبیلهای بیشتر دور شده، بیشتر به نگاههای اسلامی نزدیک شده است. از این رو نگاه اسلامی «امتمحوری» و در نظر گرفتن بشریت به عنوان یک کل تاکید کنیم، اشتراکات بیشتری پیدا خواهیم کرد. وی اضافه کرد ما با مطالعه روی رویکردهای نسل سومی مدعیان حقوق بشر میتوانیم به نسخهی اصلاح شدهای از حقوق بشر نزدیک تر شویم. زیرا با این تاکیدات است که حرفهای ما بیشتر خواهان خواهد داشت.
مقتدایی در ادامه سخنان خود گفت پیشنهاد ما ارائهی «منشور اخلاق بشریت رشدیافته» است که در ابعاد مختلفی میتوان آن را مطرح کرد و در تمام حوزهها نظریات روز علوم سیاسی را تحت تاثیر قرار داد. او در ارائهی مثالی برای این گفتار تصریح کرد دلیل آن که جمهوری اسلامی زیر بار زورگویان نمیرود این است که اصلی به نام «استقلال» را به رسمیت شناخته و این اصل تمامی رفتارهای سیاسی آن را تحتالشعاع قرار داده است. او اصل قدرتمندی برای بازدارندگی از هجوم دشمن، حق دشمنی با کفار معاند، وحدت اسلامی، حق برخورداری از عزت و آبرو در سطوح کلان برای گروههای اجتماعی، لزوم وفای به عهد و عدم ولایت و دوستی دشمنان را از جمله اصول دیگری دانست که در اعتقادات ما وجود دارد و سیاست خارجی ما را متاثر میکند. وی موضوعات حقوق بشری مثل حق حیات، حق برخورداری از محیط دور از فساد و حیات طیبه را نیز در اشاعهی نگاه اسلامی به این مسأله بسیار قابل توجه دانست.
در ادامه مقتدایی حقوق انسان در برابر خود، حقوق انسان در برابر سایر افراد که طبیعتا متشکل از افراد همکیش و غیر همکیش هستند، حقوق انسان در برابر جامعه، انسان در برابر سایر جوامع، حکومت و ساختار سیاسی اجتماعی و فرهنگی و ساختارهای سیاسی سایر جوامع را بخشهایی دانست که میتوان حقوق افراد را در آن دستهبندی کرد و با نگاه به هر کدام میتوان مجموعهای جداگانه از حقوق بشر را از آن استخراج کرد.
وی در جمعبندی سخنان خود با اشاره به این که اسلام با وجود توجه به حقوق انسان، حق توسل به زور و تصحیح انحراف در جامعه را نیز به رسمیت شناخته است خاطر نشان کرد با توجه به نگاه جامع اسلام میتوان در ابعاد بینالمللی حرفهای جدیدی را مطرح کرد و با این کار جامعهی جهانی و جامعهی خود را با سرعتی بیشتر به سوی حیات طیبه سوق داد.
در ادامه مهدی نادری مقالهای را در موضوع تحلیل انتقادی مبانی اندیشهی آزادی در دیدگاه آیزایا برلین با تاکید بر آرای آیتالله جوادی آملی ارائه کرد. او ابتدا توضیحاتی در مورد زندگی و آرای برلین ارائه و او را به عنوان یکی از اندیشمندان بزرگ حوزهی لیبرالیسم در قرن بیستم معرفی کرد. وی افزود از جمله عوامل غیر معرفتی که بر آرای برلین تاثیر گذاشته است، جنگهای جهانی، فروپاشی شوروی، ایجاد نظام دوقطبی جهانی، حکومت نظامهای توتالیتر در بلوک شرق و تشکیل حکومتهای نازیسم و فاشیسم است که از او یک منتقد در مقابل نظامهای بلوک شرق ایجاد کرده است. از این رو برلین در تقریر محل نزاع فلسفی شرق و غرب با مطلقانگاری، هر گونه طرح از پیش تعیینشدهی دینی و غیر دینی را رد میکند.
نادری گفت این نتیجهگیری که هر گونه طرحی محکوم به شکست است، به صورت جدی مورد نقد است. او در مورد عوامل معرفتی تاثیرگذار در عقاید برلین چند نکته را حائز اهمیت دانست: نخست این که برلین هر گونه مطلقانگاری در مورد وجود انسان را مورد نقد قرار داد، دوم این که پلورالیسم ارزشی را پذیرفت و انسان را خالق ارزشها، نه کاشف آن معرفی و با این کار وجود ارزشهای کلیدی و محوری را نفی کرد. بنابراین بدون قید و شرط از آزادی و لیبرالیسم پشتیبانی نمود.
وی با اشاره به این که اصول اومانیسم انسان را محور جهان هستی و موجودی خودمختار برای رسیدن به سعادت میداند سوالی را مطرح کرد: آیا انسان به پروردگار نیاز دارد یا میتواند خودش را تدبیر کند؟ در این جا نادری با اشاره به دیدگاه آیتالله جوادی آملی گفت تکفر اومانیستی در بین دو گروه فکری متفاوت شکل گرفته است: نخست تفکرات الحادی و دوم تفکراتی که انسان را مخلوق میدانند ولی تدبیر زندگی را به او تفویض میکنند. او از قول آیتالله جوادی آملی افزود نگاه دینی باعث میشود انسان ارزشها، حقوق و تکالیف خود را از جانب خدا بداند ولی در اومانیسم، خود انسان است که ارزشها، حقوق و تکالیف را مشخص میکند. نادری در نقد اومانیسم گفت درست است که انسان خودش انتخاب میکند، ولی معلوم نیست که ارزشهایی که او برداشت میکند مبتنی بر سعادت او نیز باشد. وی نتیجهی اومانیسم را ناتوانی در درک مصلحت واقعی انسان مطرح کرد.
او در مورد دیدگاه آیتالله جوادی آملی در موضوع پلورالیسم ارزشی اشاره کرد که ریشهی این دیدگاه در پلورالیسم معرفتی است که نسبیت در فهم و تاثیرپذیری واقعیت از درک انسان دو رکن آن است که هر دوی این ارکان متزلزل است.
در ادامه مهدی عوضپور مقالهای را تحت عنوان درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی اسلامی همراه با مطالعهی موردی تئوری ابنخلدون ارائه داد. او در ابتدا به این نکته اشاره کرد که جامعهشناسی سیاسی اسلامی در مجامع دانشگاهی کمتر مورد توجه قرار گرفته و بیشتر توجهات به علوم سیاسی اسلامی معطوف شده است. وی گفت: جامعهشناسی سیاسی اثرات مردم روی دولتها و حکومتها را مشخص میکند و با استفاده از این دیدگاه چند رویکرد برای مطالعهی آن وجود دارد. عوض پور یکی از این رویکردها را رویکرد تاریخی معرفی کرد و افزود با مطالعهی حکومتها در طول تاریخ اسلام میتوان به یک نظریه در مورد جامعهشناسی سیاسی اسلامی دست یافت. نگاه ارزشی با توجه به مفاهیم و قواعد اسلامی، دومین رویکرد مطالعهی جامعهشناسی سیاسی معرفی شد که در آن رابطهی مردم و حکومت از متون دینی استخراج میشود. سومین رویکرد نیز شناخت و مطالعهی نظرات متفکران اسلامی است که ابنخلدون در میان آنها جایگاه شاخصی را به خود اختصاص داده است.
عوضپور ضمن اشاره به تاکید ابنخلدون بر تاثیرات قبایل و اقوام و عصبیت نژادی در رابطه با حکومتها تصریح کرد: ابنخلدون متفکران زمان خود را از نگاههای انتزاعی و نگاه به آرمانها و ایدهآلها خارج کرد و رویکردی واقعبینانهتر را رواج داد. از این رو متفکران ما هم باید نقش مردم در تغییر حکومت را به صورت عینی ببینند و از دل آن حکومتداری به صورتی چیده شود که علمکرد بهتری داشته باشد. وی افزود: پژوهشگر نباید از واقعیتهای جامعه جدا باشد و فقط به نظریهپردازان غربی نگاه کند؛ شبیه کاری که ابنخلدون دنبال کرد.