کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

در دانشگاه‌ها، دانش «گاهی» تولید می‌شود!

4 مرداد 1393 ساعت 15:19

آیا به تناسب افزایش کمیت تولیدات علمی و بهبود رتبه علمی ایران در جهان، کیفیت آن نیز از چنین جایگاهی برخوردار بوده است؟ تا چه حدی رشد تولید علمی دانشگاه­ها، باعث نقش­ آفرینی آنها در قبال مسائل جامعه شده است؟


به گزارش جهان به نقل از عیارآنلاین، دانشگاه و مراکز آموزش عالی یکی از مهم­ترین و مؤثرترین نهادهایی هستند که با خدمات علمی خود نقش و تأثیر اساسی در توسعه سایر نهادها دارند. اما تحقق چنین نقشی نظام حمایتی و ساختی ویژه ­ای را نیز می­طلبد، نظامی که به عینه بتواند خدمات آن­ها را جامع و نافع نماید. در خصوص جامعیت خدمات نهاد دانشگاه­ می­توان گفت که اگرچه در سنت گذشته دانشگاه­ها، آموزش اصلی­ترین کارکرد آنها محسوب می­شد، اما با تغییر و تحولات رخ داده در دانشگاه (از جمله بحث استقلال دانشگاه­ها از نهاد دین، قدرت و ثروت و …) و همچنین تحولات پیرامون آن (از جمله انقلاب صنعتی، فناوری و …)، مطالبات جوامع از دانشگاه ها نیز گسترده ­تر و متنوع‌تر و به عبارتی جامع‌تر گردید و در نتیجه کارکرد پژوهشی و خدماتی (پاسخ به نیازهای جامعه، بازار – صنعت)، اجتماعی – فرهنگی نیز اهمیت خاصی پیدا کرد.

در نتیجه این تحولات و گستردگی در کارکردهای دانشگاه، نقش­ها و کارکردهای اعضای هیأت علمی نیز متحول­ شده و گسترده­ تر شد و بر این اساس نیز بود که متولیان دانشگاه به تدوین معیارها و شاخص­هایی برای ارزیابی نقش و کارکردهای اعضای هیأت علمی برآمدند تا بتوانند به فعالیت­های آنها در این راستا جهت دهند. این امر (ارزیابی و ارتقاء) در قدیم و سنت علم رایج نبود و به نوعی قواعد علم ­ورزی و تولید آن از قواعد بازی فعلی دانشگاه­ها متفاوت بود. از زمانی که بحث نشر، مالکیت فکری و ارزیابی و ارتقا دانش­ورزان و کنشگران علم در قالب آئین نامه­ های رایج ارزیابی و ارتقاء پیش آمد، خیلی از قواعد علم‌­ورزی و غایت آن یعنی حقیقت­ جویی و کشف حقیقت به هم خورد و جنبه به سان کالا بودن و بنگاهی آن نمود بیشتری یافت. بی ­تفاوتی عاملان دانشگاهی نسبت به نگاه کمیت­ گرایانه آئین­ نامه ارتقاء و نتیجاً سازگار نمودن کنش زیستی و تنفسی علمی خود با چنین نگاهی نیز مزید بر این علت شده است. در نتیجه، چنین روندی باعث شده است که تولید دانش به معنای واقعی آن کمتر صورت پذیرفته و عملاً جنبه بروکراتیک بر جنبه سیاستی آن چیرگی یافته و ساختار بر موضوع و محتوا آن غلبه نماید. به عبارت دیگر، در دانشگاه، دانش، گاهی تولید می­شود!

مقالات دانشگاهی

با اینکه غایت آئین ­نامه ارتقاء بر این بوده است که تحول دانشگاه به سمت دانشگاه تمدن‌ساز و دانشگاه بسترساز و پشتیبان تمدن نوین ایرانی – اسلامی را تداوم بخشد و جهت­ گیری­ها و فعالیت­های مطلوب (آموزشی، پژوهشی و …) آنها را در نظام و نقشه علمی کشور تصویر نماید، اما به نظر می­رسد اعضای هیئت علمی و پژوهشگران ما همچنان بر مبنای ارزش­ها و آرمان­های آکادمیک و علمی خود اقدام نموده و ارتقای خود را در تولید مقالات بی­ کیفیت و انتشار چند پاره[۱] و حتی انتشار چندگانه[۲] آن در نشریات علمی – پژوهشی ببینند. لذا چنین پژوهش­هایی مبتنی و معطوف به مسائل مورد نیاز جامعه نبوده و در نهایت در تصمیم­ سازی‌ها، تصمیم­ گیری‌ها و سیاستگذاری­‌های سیاستگذاران جامعه جایگاهی نخواهد داشت. بررسی روند رشد مقالات ایران در طی سال­های ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۳ و رتبه علمی بر اساس داده­های ISI و به نقل از پایگاه استنادی علوم جهان اسلام(ISC) (نمودار ۱)، نشان می‌دهد که تعداد مقالات علمی ایران از ۱۲۲۶ عدد در سال ۱۹۹۸ به ۲۷۶۳۳ عدد در سال ۲۰۱۳ و رتبه علمی ایران در سطح جهان نیز از ۵۲ به ۲۰ رسیده است


ارائه مقالات در سطح بین­ المللی و بهبود رتبه علمی ایران در تولید علم جهانی، امری قابل تقدیر است و از این رهگذر نتایج و یافته ­های پژوهشی نیز در معرض داوری و نقد اجتماعات علمی بین­ المللی قرار می­ گیرد، اما به راستی آیا به تناسب کمیت تولید علمی، کیفیت آن نیز از چنین جایگاهی برخوردار بوده است؟ با توجه به اینکه عمده مجلات علمی – پژوهشی در ایران در حوزه علوم انسانی منتشر می­گردد و به نسبت آن، رشد مقالات علوم انسانی نیز از جایگاه بالایی برخوردار است، جایگاه تئوری­ پردازی در گفتمان تولید علم بویژه در حوزه علوم انسانی کجاست؟ چرا با وجود افزایش تصاعدی مقالات در حوزه­ های مختلف علم و فناوری، ما همچنان هر ساله شاهد ورود روز افزون فناوری­های وارداتی هستیم؟ تا چه حدی رشد تولید علمی دانشگاه­ها توانسته است آنها را در قبال مسائل خودشان و همچنین در قبال مسائل جامعه نقش­ آفرین نماید؟ به عبارت دیگر، تا چه حدی این تولیدات به اصطلاح علمی در جامعه عملیاتی و کاربردی شده و اثرات آن به عینه قابل مشاهده است؟ بررسی‌ها نشان می­دهد که ۹۷ درصد مقالات ارائه شده به مجلات علمی – پژوهشی در رشته‌­های علوم اجتماعی فاقد ارزش بوده و در نتیجه کاربرد سیاستگذارانه ندارند[۳]. البته این امر مختص و محدود به نظام علمی و دانشگاه­های ما نیست و در هر کشوری به صورت نسبی می­توان آن را مشاهده نمود، اما وضعیت این کشورها به بغرنجی و تأمل­ برانگیزی کشور ما نیست. همان­طور که اشاره شد، یکی از علت­ های آن، نگاه کمیت ­گرایانه به آئین­­ نامه ارتقاء اعضای هیئت علمی دانشگاه­ها و مؤسسات آموزشی و پژوهشی است.

در واقع، آئین­ نامه ارتقا، مهم­ترین ابزاری است که می ­تواند فعالیت­های اعضای هیئت علمی را جهت­ دهی نماید و از این رو، نیز از جایگاه خاصی در سیاستگذاری آموزش عالی برخوردار است. در کشور ما نیز در راستای اهداف نظام علم و فناوری کشور و نیز در جهت­ دهی به فعالیت­های اعضای هیأت علمی، تلاش­هایی در خصوص تدوین و اصلاح آئین­ نامه ارتقای مرتبه اعضای هیأت علمی صورت گرفته است و با اینکه، در سال­های ۱۳۸۷ و ۱۳۸۹، آئین ­نامه ارتقا، اصلاحات و تغییراتی را داشته است، اما، در عمل همچنان دارای ضعف­ها و کاستی ­های ساختاری و محتوایی اساسی است. این ضعف­ها و کاستی­ها سبب شده است که کارآمدی و اثربخشی آن در تحقق اهداف نظام علم و فناوری مورد شک و تردید و تأمل باشد. در واقع، ماهیت کمیت­ گرایانه آئین­ نامه ارتقا، باعث شده است که عمده فعالیت­های اعضای هیئت علمی ما بر محور فعالیت­هایی متمرکز یابند که برونداد پژوهشی داشته باشد و سایر کارکردهای مهم دانشگاه­ها از جمله کارکرد آموزشی و بویژه کارکرد اجتماعی – فرهنگی آنها مورد غفلت واقع شود. کارکرد اجتماعی – فرهنگی دانشگاه­ها در قبال جامعه در واقع که از همان ابتدا هم مورد بی ­مهری مسئولان و نهادهای سیاستگذار آموزش عالی قرار گرفته بود، در سال ۱۳۸۷ به فعالیت­های مورد ارزیابی آئین­نامه ارتقاء اضافه گردید، اما باز کسب امتیاز در این بخش نیز در آن سال اختیاری بود تا اینکه در سال ۱۳۸۹ کسب حداقل امتیاز در این بخش الزام و اجباری گشت. باز با این حال، دانشگاه­ها و اعضای هیئت علمی ما عملاً در این حوزه عملکرد قابل دفاعی از خود نداشته ­اند و به نوعی آنها با این نوع جنس فعالیت­ها بیگانه هستند. در این حوزه، اگر فعالیتی نیز از سوی آنها مشاهده می­گردد، باز بیشتر صبغه پژوهشی داشته است تا فرهنگی – اجتماعی.

مسائل اخلاقی گوناگون ناشی از این رویکرد، تنها منحصر در کمیت و کیفیت بروندادهای پژوهش نبوده است، بلکه تا حدوی اخلاق و فرایند نظام علمی را نیز دچار بدکارکردی و کژکارکردی نموده است (از جمله، روابط نامناسب استاد – شاگردی، تألیفات در حوزه های غیر تخصصی، دستبرد و تقلب علمی، عدم تعیین مناسب سهم مؤلفان در انتشار گزارش و تدوین مقالات و …).

مقایسه معیارهای ارزیابی و ارتقاء اعضای هیئت علمی در کشورهای (دانشگاه­های) مختلف دنیا با ایران نشان می ­دهد که با اینکه بعضی از بخش های آئین نامه ارتقاء، جامعیت و کفایت لازم را در بندهای خود ندارد، اما تا حدودی توانسته است خیلی از بندها و شاخص­های مورد ارزیابی را پوشش دهد. سؤالی که در اینجا پیش می­ آید این است که چگونه این شاخص­ها در خیلی از کشورها تا حدودی کارآمدی خودش را نشان داده است، اما در ایران در عمل موفق نبوده است. ریشه این ناکارآمدی را در کجا می­توان جستجو کرد؟ تا چه حد با مبانی و نظام ارزشی، فلسفی و سیاستگذاری کشور ما هم­زبان و هم­ جهت بوده است؟ نظام حمایتی و ساختی جهت اجرای کارآمد و اثربخش آن چیست؟ به عبارت دیگر، تعامل این نظام با سایر نظام­ های آموزش عالی (از جمله، سیاستگذاری، برنامه­ ریزی، فرهنگ عمومی دانشگاه به طور عام و فرهنگ ارزیابی به طور خاص، فناوری اطلاعات و ارتباطات و …) چگونه است؟

مطابق آنچه که بیان شد و بنا بر آنچه که در کلیات آئین ­نامه ارتقا سال ۱۳۸۹ آمده است و تحولات نظام علم و فناوری نیز آن را لازم و ضروری می­ سازد، نفس احساس نیاز به بازنگری اساسی در نظام ارتقاء مرتبه اعضای هیأت علمی دانشگاه­ها و مؤسسات آموزش عالی و پژوهشی، امری ضروری است و انگیزه­ای در خور و عزمی جدی را می­طلبد.

پی نوشت:

[۱] نشر نتایج پژوهش در قالب کوچکترین واحد قابل انتشار نه به صورت یک منسجم:Partial publication
[۲] نشر نتایج تحقیق واحدی در بیش از یک نشریه: Dual publication
[۳] فاضلی، محمد (۱۳۹۲)، خودمشتمالی در علوم اجتماعی: نگاهی انتقادی به مجلات علمی – پژوهشی، ارائه شده در سایت فرهنگیان نیوز. موجود در: http://www.farhangiannews.ir/print-۱۴۴۳۶.html


کد مطلب: 372284

آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/analysis/372284/دانشگاه-ها-دانش-گاهی-تولید-می-شود

جهان نيوز
  https://www.jahannews.com