يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 28 Apr 2024
 
۲
گفتگو با مستندساز شيعيان «پاراچنار»:

روایت‌کریمی از مستند‌هسته‌ای/ پول‌نداشتم به وین‌6 بروم

خبرنگاران VOA گفتند ما اجازه مصاحبه نداریم!
يکشنبه ۲۲ تير ۱۳۹۳ ساعت ۱۷:۰۷
کد مطلب: 370133
نیاز به سفر نیست از تصاویر آرشیوی استفاده کن. چه لزومی دارد تصاویر زنده بگیرید! که دیگه توانم تا وین ۵ بود و زورم به وین ۶ نرسید.
روایت‌کریمی از مستند‌هسته‌ای/ پول‌نداشتم به وین‌6 بروم
به گزارش جهان؛ سایت پارس نیوز نوشت:

به پاراچنار رفت تا بعد از شهيد آويني دومين مستند سازي باشد كه به اين منطقه شيعه نشين غريب افتاده سفر كرد. در التهابات و آتش افروزي هاي استكبار در سوريه هم براي ساخت «فتنه شام» به اين كشور رفت. در دعواهاي بيهوده جناح هاي سياسي، همراه با تيم سعيد جليلي و بعد از آن جواد ظريف به وين مي رود تا مستند «مذاکره» را با دستاني خالي به قاب مستند درآورد. سهیل کریمی از آن شخصیت هایی است که امروز در جبهه فرهنگي نيروهاي انقلاب به شاخصي در مستند و شناخت بي پرده پديده هاي جهان اسلام تبديل شده است. کارگردان، مستند ساز، نویسنده، عکاس و.. عناويني است كه او در هر مستند همچون شهيد مرتضي آويني، با خود همراه مي كشد. «سهیل کریمی» معتقد است در بحث مذاکرات ما یا حق خود را قبول داریم یا نداریم. اگر قبول داریم پس چرا درباره حقمان چونه می زنیم. ضمن اینکه اگر شک داریم به حقمان و بگوییم نکند ما داریم جلو می رویم و یکدفعه یک بمب هسته ای هم از دستمان در بیاید، آن موقع یک چیز دیگر است.شما باید بروید درباره ساختن و نساختن بمب اتم صحبت بکنید نه درباره غنی سازی هسته ای. .در ادامه گفتگوی مشروح سهيل كريمي با «پارس»، در باره مستند هسته اي «مذاكره»، مستند «من روحاني هستم» و... را مي خوانيد:

از یک سئوال کلیشه ای شروع می کنم، اگه بخواهید سهیل کریمی را معرفی کنید کدام ویژگی را از او نام می برید؟

سهیل کریمی از اول تا آخر یک روستایی است.

حالا بجای داس، دوربین دست شماست.

همه اینها وسیله است. به هر حال هر انسانی برای خودش یک آرمانی دارد. مگر اینکه نیهیلیسم و پوچ گرا باشد. در غیر اینصورت ما خودمان یک آرمان داریم. برای اینکه به آن آرمان برسیم، من به این نتیجه رسیدم که فعلا داس و بیل را کنار بگذارم و دوربین دست بگیرم.

تا حالا شده دوربین شما درباره شخص خاص و یا سوژه خاصی، کار داس را انجام داده باشد؟

سعی کردم حق مدار باشم. حالا ممکن است با قضاوت دیگران کمی از آن مدار خارج شده باشم ولی وقتی سعی ام بر این است که بر مدار حق بچرخم و هر جایی ضد حق بوده، سعی کردم با داس آن را از بین ببرم.

مستندهایی که ساختید تا حالا موردی بوده که فکر کرده باشید قضاوت شما درست نبوده باشد.

از سال ۷۹ وارد کار مستند شدم و از همه کارهام دفاع می کنم.

مستند هسته ای شما به کجار رسیده؟ درباره این مستند برايمان توضیح بدهید؟

اواخر خرداد ۹۱ مذاکرات هسته ای در مسکو بود و آقای جلیلی رئیس هیات مذاکره کننده بودند. در آن مقطع خیلی سئوال درباره مذاکرات داشتم. چه از زمان آقای روحانی چه آقای لاریجانی و جلیلی و متاسفانه این سئوالها جواب داده نمی شد و کتاب آقای روحانی هم به این شبهات افزود.

این سئوال در ذهن ام بود که این تغییر نگاه‌ها و این فراز و نشیب ها که اتفاقا خیلی شیب زیادی هم دارد چرا اینقدر زیاد است و چرا این اتفاق می افتد؟ و در آن مقطع نه کسی کار مستند کرده بود و نه کسی کار خبری و تحلیلی کرده بود، فقط گزارشهای خبری بود که در رسانه می دیدم. بخاطر همین مشتاق شدم بروم پیگیری کنم و یک مستند در این باره بسازم. البته کاملا بصورت مستقل و با هزینه شخصی مستند را تهیه کردم. مکاتباتی هم در آن مقطع با شورایعالی امنیت ملی داشتم تا اسم ما را به سفارت روسیه دادند تا ویزا بگیرم و با خبرنگارها عازم مسکو شدم.

در این سفر بیشتر حاشیه ها را دیدم. رفتم سراغ بچه های رسانه ای چه دوست ایران و چه دشمن ایران. چون این افراد خیلی عریان مذاکرات را می دیدند. چون در بطن قصه بودند و خیلی نکات را می توانستند متوجه شوند. شما اگر دقت کنید برخی اخبار در یک مقطعی جنبه محرمانه دارد و بعد از گذشت زمان از محرمانه بودن خارج می شود. حالا حساب کنید خبرنگاری که بیش از ۵-۶ سال در این مذاکرات حضور داشته از این اخبار محرمانه آگاه است و آن را جلوی دوربین ام باز می کرد.

نکاتی در این مصاحبه ها بیان می شد که یقینا در بخشهای خبری آن موقع بازتاب نداشت. حتی نگاه مخالفین را توانستم بگیرم. بعد تا اسفند ۹۱ بین مذاکرات یک وقفه طولانی افتاد تا زمانی که به قزاقستان رفتم و قاعدتا بعد از آن در دولت جدید به مذاکرات ژنو برخورد کردیم.

دولت جدید که با حضور شما مخالفتی نداشتند؟

اتفاقا خیلی هم موافق بودند.یعنی می توانم به جرات بگویم با توجه به اینکه نگاه کاملا متفاوتی با دولت دارم ولی حداقل نسبت به دولت قبلی و تیم مذاکره کننده قبلی، تیم جدید افراد رسانه ای هستند و خیلی هم کمک کردند. حتی اتفاق می افتاد که سخنگوی وزارت خارجه خودش شخصا پیگیر بود و یا آقای ظریف خودشان پیگیری می کردند، با اینکه می دانستند ممکن است این مستند بر علیه شان هم باشد، یا به نفع ایشان نباشد.

تا وین ۵ در مذاکرات بودم و چون با هزینه شخصی می رفتم، امکان ادامه کار را با توجه به هزینه های سنگین خودم و تیم همراهم نداشتم. حتی در آن مقطع هم هزینه هایم را از دوستان باید قرض می گرفتم ولی هیچ کجا حاضرنبود این هزینه را بپردازد. اصلا برای کسی دغدغه نبود. چند جایی هم قول دادند و گفتند مستند را بساز، ما هزینه ها را می پردازیم، که در مرحله آخر هم شانه خالی کردند و حتی همین شانه خالی کردن ها و همین نحوه قول دادن ها، باعث شد از برخی سفرها جا بمانم. حتی ویزا هم گرفتم ولی متاسفانه برای سایر هزینه ها با مشکل برخورد کردم.

ظاهرا شما از هتل مرسوم خبرنگاران هم استفاده نمی کردید.

بله هم مسکو و هم آلماتی. با بچه های وزارت امور خارجه هم به مشکل برخورد کردم. چون هزینه هر تخت ۳۳۰ دلار بود و من گفتم لزومی ندارد چنین جایی استقرار پیدا کنم. همین باعث شده بود که بگویند فلانی فاکتورها را می خواهد ۳۳۰ دلار بگیرد و خودش شبی ۵۰ دلار بپردازد که دعوایی هم راه افتاد. گفتم که نامه حضورم، با امضای من است من فاکتور برای کجا می خواهم؟! که در نهایت آمدند و عذرخواهی کردند. سعی کردم با حداقل هزینه ها بیشترین استفاده را ببرم.

ظاهرا شما در آلماتی مستندی هم درباره شیعیان آنجا ساخته اید؟

البته خیلی هزینه هایم بالاتر رفت. همه ۳ روز در آلماتی ماندند ما مجبور شدیم ۲ هفته در آلماتی بمانیم. چون ویزام ۲۰ روزه بود با اجازه وزارت خارجه قزاقستان توانستم موضوع دیگری را کار کنم که البته این روزها کم کم باید تدوین آن را هم آغاز کنم.

درباره مستند هسته ای می گفتید

بله.سال گذشته مدیریت سیما فیلم گفتند این مستند هسته ای را بیار ما می خواهیم. ما برآورد بردیم ولی تقریبا یک سوم برآورد ما را کم کردند. گفتیم به چه دلیل کم می کنید، مگر رقم بالاتری زدم؟ گفتند ما با برآورد مشکلی نداریم، اما چون بودجه نداریم از سر و ته کار بزن.حتی اخیرا یک دعوایی من با مدیریت سیما فیلم داشتم که ایشان می گفتند نیاز به سفر نیست از تصاویر آرشیوی استفاده کن. چه لزومی دارد تصاویر زنده بگیرید! که دیگه توانم تا وین ۵ بود و زورم به وین ۶ نرسید.

من به عنوان خبرنگاری از یک رسانه اصولگرا دیدگاهم درباره مذاکرات این است که یک زمانی ما درباره مذاکرات در اوایل کوتاه آمدیم و همه چیز را دادیم رفت. بعد دوران مقاومت هسته ای پیش آمد ودر حال نتیجه دادن بود که دولت عوض شد تا این مقطع که باز فکر می کنیم همه چیز را دوباره دادند رفت و به قول معروف بجای ترکمنچای، «ژنوچای» بسته شد. شما چقدر با این دیدگاه موافقید؟

خودم با یک نگاهی وارد این مذاکرات شدم و شاید بهتربگویم با این نوع نگاه شما هم مخالفم. ولی دارم می گویم که اصلا مذاکرات درست نیست. ما داریم درباره حقی مذاکره می کنیم که حقمان است و همه دنیا هم قبول دارند. مثل اول انقلاب. مثل اینکه ما درباره ماهیت انقلاب بخواهیم مذاکره کنیم! آقا انقلاب، انقلاب دیگه. مذاکره کردن که ندارد. نمی توانیم بگوییم مثلا انقلاب را ما قبول داریم در چارچوب آن چیزی که آن خائن به انقلاب و مردم، فتنه ۸۸ را راه انداخت و گفت: ما می خواهیم یک مجموعه ای راه بیندازیم با عنوان جمهوری مسلمانان ایران!

بگوییم یک سری مسلمانیم با کسی کاری نداریم حتی با همسایه مان هم کاری نداریم. چه لزومی دارد حکومت اسلامی باشد! نمی توانیم بگوییم من جز این انقلاب هستم، دست اندرکاران حکومت هستم، اما خود را انقلابی نمی دانم.

در بحث مذاکرات ما یا حق خود را قبول داریم یا نداریم. اگر قبول داریم چرا درباره حقمان چانه می زنیم. اگر شک داریم به حقمان و بگوییم نکند ما داریم جلو می رویم و یکدفعه یک بمب هسته ای هم از دستمان در بیاید، آن موقع یک چیز دیگر است. شما باید بروید درباره ساختن و نساختن بمب اتم صحبت بکنید نه درباره غنی سازی هسته ای.

همین را حضرت آقا به شکل دیگری بیان می کنند و می گویند من به این مذاکرات خوشبین نیستم. امام می گفتند ذات گرگ هیچگاه درست نمی شود. حضرت آقا می خواهند خود مردم متوجه شوند که خیلی از این حضرات عوامفریبی می کنند.

یک اشکال به صحبتهای شما دارم، شما به چیزی که اعتقاد ندارید درباره آن مستند می سازید؟

اوایل شروع کار، اسم این مستند ۵+۱ کوچکتر از یک بود؛ ولی به تدریج که آمدیم جلو، دیدیم که آن هم از دست رفت. مذاکره درباره موضوعی شد که ما خود را صاحب حق می دانیم. به تیم مذاکره کننده قبلی هم انتقاد داشتم چون آمده بودند مذاکره کنند برای اینکه مذاکره کرده باشند. یعنی این وقت کشی و آن هزینه سنگینی که برای ایران ایجاد شد خیلی قشنگ نبود. ما وقتی می رویم مذاکره می کنیم حتما باید یک برنامه ای داشته باشیم.

شما قطعا یک پیش زمینه و قضاوتی درباره مذاکرات داشتید که برای ساخت آن اقدام کردید؟

رفتم که شبهات خودم را برطرف کنم. می خواستم ببینم در این مذاکرات چه می گذرد. در یکی از این وین ها با ایرنا مصاحبه داشتم که آنها از قول من تیتر زدند که روش آقای ظریف باعث شد، اسم مستند را عوض کنم. آقای جلیلی می رفت مذاکره کند که مذاکره کرده باشد، آقای ظریف مذاکره می کند که به هر قیمتی که شده به توافق برسد.

مستند شما تا کی آماده می شود؟

چند تا مصاحبه داخلی باقی مانده که منتظرم وقت بدهند انجام بدهم. طیف مختلفی در این مستند مصاحبه کرده اند از هاآرتص تا یورو نیوز و ...مصاحبه داشتند. برخی هم همچون VOAگفتند ما اجازه مصاحبه نداریم. اما تقریبا اکثرا صحبت کردند در داخل هم افرادی مانند آقای زیباکلام و آقای شیرزاد نظر دادند و مصاحبه کردند.

به سهیل کریمی پیشنهاد ندادند از مستندهایش برای انتخابات استفاده کنند؟

چون می دانند سهیل کریمی هیچگاه قبول نمی کند، نگفتند. در مستند رئیس جمهوری، سراغ ام آمدند چنان برخوردی داشتم که فکر نمی کنم هیچوقت یادشان برود برای انقلاب فیلم و مستند می سازم اما جناحی اصلا کار نمی کنم. دیدم که خیلی از دوستان که رویکرد انقلابی هم دارند درگیر انتخابات می شوند، جناحی برخورد می کنند و این خوب نیست.

چند تا از آثار شما توقیفی است؟

«شکست هیمنه»؛ هنوز هم توقیف است. شورایعالی امنیت ملی آقای خاتمی دستور داد توقیف شد. در دوره های بعد هم تمدید شد. حتی یکی از مسئولین به من گفت جلسه ای بود در شورایعالی امنیت ملی در سالروز دستگیری انگلیسی ها (مورد دوم دستگیری در زمان آقای احمدی نژاد). قرار بود این مستند پخش شود، که ۳ رای منفی می آورد و یک نفر می گوید این یک اتفاق بوده است! و سال بعد اگر شما خاطرتان باشد حضرت آقا در پیام نوروزی فرمودند آن حماسه ای که سال گذشته اتفاق افتاد. که این دوست ما گفت ما انگشت حسرت گزیدیم که ای کاش اجازه پخش می دادیم!
کار «پارا چنار» هم سال ۸۲ ساختم که نیروهای امنیتی به شدت با آن مخالف هستند و می گویند اصلا چرا شما به پاکستان رفتید.

چرا؟
بخاطر برداشت‌های شخصی مشکل دارند. این جز خط قرمزهای شورایعالی امنیت ملی است. «پاراچنار» یکسری شیعیانی هستند که ایرانی تر از خود ما ایرانیها هستند. اعتقاد به جمهوری اسلامی دارند، شیعه اثنی عشری هم هستند عین خود ما، و تاوان این را می دهند که طرفدار جمهوری اسلامی ایران هستند.

دلسرد نشده اند با توجه این واکنشهایی که می بینند؟

به هیچ وجه. حتی جالب است در یک گعده ای ما بودیم که یکی از اهالی همانجا گفت ما شنیده ایم که یکی از حضرات در داخل ایران گفته اند ما اگر قرار باشد به شیعیان رسیدگی کنیم، شیعیان «پارا چنار» در اولویتند. ما را در درجه اول گذاشتند و فلسطین را در درجه دوم. بعد به من گفتند شما به ایران می روید تورو خدا به این آقایان بگویید پاراچنار و غزه در طول هم هستند نه در عرض هم. ما خودمان منتظر این هستیم که رهبر معظم انقلاب به ما اجازه بدهند اسلحه به دست بگیریم برویم غزه را آزاد کنیم. آن برای ما اولویت بیشتری دارند. خب این را حضرات امنیتی نمی پذیرند.

یکی از مستندهایی که با حاشیه هایی روبرو شد مستند «من روحانی هستم» بود شما چه نظری دراین باره دارید؟

نوع پرداختن به آن کار دوستان را قبول نداشتم. به دوستان هم گفتم؛ بیانیه ای هم آورده بودند امضا کنم که امضا نکردم. گفتم: نه کارگردان را می شناسم و نه تهیه کننده را. ما یا کار محرمانه می سازیم که وقتی به آن حمله کردند حق پرداختن به آن موضوع را نداریم. ضمن اینکه ته کار هم بالاخره معلوم نشد کارگردان و تهیه کننده چه كسي بوده است.

ببینید خودم ۵ کار برای يك نهاد مهم ساختم. اول هم محرمانه بود. داد هم زدم گفتم من ساختم. در یک مقطعی هم ازشون اجازه گرفتم و بیرون دادم و گذاشتم روی اینترنت. گفتم بگذارید دیگران هم استفاده کنند. صدا و سیما هم سوءاستفاده کرد آن را پخش کرد. بارها هم بدون اجازه از ما پخش کرده است. اما با افتخار هم گفته ام که من ساختم. اگر علیه انقلاب بوده باشد خب یک حرف دیگه است ولی نه، به نفع انقلاب و اعتقاداتم ساخته ام. در ضمن شلوغ کردن طرف مقابل هم جالب بود. خب این مستند یا شما هستید یا نیستید. چرا جنجال بپا می کنید؟ الکی دارید آب را گل آلود می کنید که ماهی خاص خودتان را از آن بگیرید.کاش این دوستان علنی این مستند را می ساختند تا این حاشیه ها موضوع و سوژه را حیف نمی کرد.

با توجه به نکاتی که شما گفتند سهیل کریمی کسی است که به عنوان یک فعال جبهه انقلاب اسلامی فعالیت می کند و اگر به آلماتی و وین و ... می رود تخت شبی ۵۰ دلار می گیرد در هزینه ها صرفه جویی می کند، مستند حاشیه ای می سازد اما شاید بقیه در همین جبهه ای که شما کار می کنید اینجوری فکر نکنند و جریاناتی هستند که اتفاقا هزینه های سرسام آوری هم می تراشند این شما را اذیت نمی کند؟ فکر نمی کنید از اعتبار و آبروی شما هم اینجا هزینه می شود؟

مستند سازی را ابزاری میدانم برای رسیدن به آرمانم. به نظرم برای رسیدن به آرمانم هیچ نیازی به آبرو ندارم. اگر آبرویم هم برود اشکالی ندارد، فقط به هدفم برسم و به آرمانم لطمه نخورد. شاید قدری شعاری باشد، اما اعتقادم این است.

یکی برای آرمانش کار می کند می رود برای آرمانش شبکه تلویزیونی هم تاسیس می کند. اما ارقامش از ارقام آن اصلاح طلبی که ادعای آرمان ندارد حتی ۲-۳ برابر است!

چون دروغ می گویند. دیدم که دروغ می گویند.

کاسبی است؟

نمی شود بگویی کاسبی. یک جاهایی به دنبال اسم و رسم می گردند، یک جایی ممکن است بدنبال بیلان دادن باشند. یک جایی هم دنبال پول باشد. باید ببینیم کاسبی به چه معناست؟ اگر این کارها برای آنها سود داشته باشد پس حتما کاسبی است.ولی متاسفانه دنبال دغدغه آن جناح مومن فرهنگی انقلاب نیستند. اینها فقط بدنبال بیلان دادن هستند. گعده می گذارند و یک عده را دعوت می کنند تحت عنوان جناح فرهنگی انقلاب؛ اسم من را هم در لیست می گذارند.

سئوال ام این است چگونه تشخیص دادید که این افراد جناح فرهنگی مومن هستند؟ من را چگونه تشخیص دادید؟ اگر جزو این گروه هستم و من را دعوت می کنید چرا اینقدر چوب لای چرخ ما می گذارید؟ من نوعی. هزاران نفر دیگر را می شناسم که سرشان زیر است و به دلیل نداشتن پول و امکانات نمی توانند کار کنند در عین اینکه سراسر خلاقیت هستند.

رهبر یکی از این کشورهای اسلامی به بنده التماس می کند و می گوید مومن، اینجا شیعیان را دارند نابود می کنند بیا اینجا مستند بساز. فقط چون پول ندارم نمی توانم بروم. خب این چقدر ممکن است هزینه ببرد. می توانم به جرات بگویم که با توجه به بیلان کاری که این دوستان می دهند، حداقل می توانند در مقابل بسیاری از هزینه هایی که دارند، در حد یک هزارم آن را هزینه ساخت این مستند کنند. نه من، بلکه بسیاری با این مشکل درگیرند.

شبکه افق را تاکنون تماشا کردید؟

کم. ولی دیدم.

قضاوت‌تون؟

بچه های با دغدغه ای در آن هستند.


به عنوان سئوال آخر، این پرچمی که در انتهای دفترتان نصب کرده اید ظاهرا ماجرایی دارد اگر امکان داره توضیح بفرمایید.

ما هر جای دنیا که می رویم یک نشانه ای با خودمان می آوریم. این پرچم ویتنام است که اگر دقت کنید ما برعکس نصب کرده ایم. یك دوست ویتنامی داشتیم در اتریش. ایشان خبرنگار قدیمی ترین روزنامه دنیاست. با ایشان در وین ۲ آشنا شدیم. اصلا چیزی هم درباره ایران نمی دانست. خب سراغ خیلی از خبرنگارهای دنیا می رفتم. جلوی دوربین آمد حرف زد و بعد با ما آشنا شد و از ایران برای او گفتیم. گروه ما معروف بود به گروه خشن. ۴ تا یاغی چفیه به گردن(با خنده). البته به شوخی هم بود.

این خانم خبرنگار که با ما آشنا شد گفت من می تونم با شما مصاحبه کنم. شروع کردم از مستند سازی جهادی، مرتضی آوینی، حضرت آقا، امام و... برای او گفتم. او حتی امام را نمی شناخت. با خودم گفتم اینقدر تبلیغات اروپا سنگین است که حتی اجازه نمی دهند امام خمینی شناخته شود. نگاه آن آدم عوض شد. بعد درباره اتفاقی که بین چین و ویتنام افتاده بود گفت و من گفتم آماده ایم درباره این اتفاق فیلم بگیریم و اقدام متجاوزانه چین علیه ویتنام را به تصویر بکشیم و مستند بسازیم، حتی از شهادت هموطنان شما. این را که گفتم شروع به گریه کرد و زنگ زد به خبرگزاری معروفی که در ویتنام بود. همین ماجرا را تعریف کرد و اون شخص هم ظاهرا گریه کرده بود که یک چنین افرادی وجود دارند و حاضرند از ما حمایت کنند و ما نمی شناسیم.

حتی پیشنهاد داد ما برویم ویتنام و در دانشگاه ویتنام درباره مستند جهادی و کرسی های مربوطه نشست بگذاریم. بعد از آن پرچم خودشان را به ما اهدا کرد.

یک خاطره ای از همین آدم بگویم. سری قبل برای ما سوغات آورد و ما کلی شرمنده شدیم. من هم زنگ زدم به یکی از ایرانیهای مقیم اتریش ماجرا را گفتم و ازش خواستم یه جوری بتونیم توی وین محصولات ایرانی پیدا کنیم و به عنوان سوغات به او هدیه بدیم چون اصلا یادمون نبود با خودمون چیزی بیاریم. رفتیم اتفاقا پسته و گز و سوهان و .. خریدیم و بهش دادم گفتم اینا داخل اتاق بود یادم رفته بود بیارم(با خنده).
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *