چنانچه فرضيه جريان مشارکت در آن دوران را قبول کنيم که ايشان فردي علمي است و سياسي نيست. گويا تقسيم کار کرده و کارهاي علمي را خود برعهده گرفته و کارهاي سياسي را به ظريفيان و سمنانيان و امثالهم سپرده است. اين درحالي است که فرجیدانا ميگويد که هرکدام از انتصاباتش را که وابستگيشان به فتنه توسط وزارت اطلاعات تاييد شود، عوض خواهد کرد. اما در مقابل استعلامها و فيلمها و امضاها مقاومت ميکند.
گروه سیاسی جهان نیوز:
۱) سوابق مبارزاتي:
مبارزات انقلابي دو نفر که نزديک به يک دهه با يکديگر اختلاف سن دارند نميتواند معيار مناسبي براي مقايسه بين آن دو باشد؛ چون يکي در هنگام مبارزات و بحبوحه انقلاب مشغول به پايان تحصيلات تخصصي طب در دانشگاه و ديگري در پايان دوران متوسطه بوده است. مصطفي معين متولد سال ۱۳۳۰ و رضا فرجیدانا متولد سال ۱۳۳۹ هستند. البته يکي در نجفآباد اصفهان و ديگري در قم. مصطفي معين شايد بهواسطه سالهاي دانشجويي در شيراز، باب آشنايياش با آيتالله دستغيب باز شده باشد کما اينکه بعدها داماد ايشان نيز ميشود. ارتباط با آيتالله منتظري نيز از ديگر عواملي است که مصطفي معين را در مسير مبارزات انقلابي هدايت کرد. رضا فرجیدانا در شروع انقلاب، تحصيلات دبيرستان خود را به پايان رساند و درحاليکه با رتبه ممتاز در دانشگاه شيراز پذيرفته شد، با تعطيلي دانشگاهها در سال ۱۳۵۹به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پيوست و تا بازگشايي مجدد دانشگاهها در پاييز سال ۱۳۶۱ مسئوليتهاي مختلفي را در سپاه، عهدهدار بود.
۲) سوابق علمي:
نگاهي به رزومه اين دو نشان ميدهد که شايد از نظر علمي نتوان تفوقي بين اين دو در نظر گرفت. شايد درست هم نباشد بين دو نفر با دو رشته مختلف، يکي پزشکي و ديگري مهندسي، يکي دانشآموخته ايران و ديگري دانشآموخته کانادا مقايسه و بررسي انجام شود. اما آنچه مسلم است، هر دوي اين اساتيد از چهرههاي علمي دانشگاه بهشمار ميروند که حاشيهاي در خصوص سواد و تسلط آنها وجود ندارد، بلکه به عکس بهعنوان افراد نخبه در رشتههاي خود شناخته ميشوند. بهويژه دکتر فرجیدانا که به نسبت مدتزماني که از دکتري تخصصي ايشان ميگذرد، تعداد تاليفات و مقالات درخور توجه تري دارند.
۳) سوابق اجرایی تقنيني:
در اين بعد بيشک دست بالا با مصطفي معين است. کارنامه اين دو وزير علوم از اين جهت حتما دو کفه نابرابر ترازوست. معين از ابتداي انقلاب در مناصب و مسئوليتهاي بسيار رده بالايي حضور داشته است. وي رئيس دانشگاه شيراز، نماينده مردم شيراز در نخستين دوره مجلس، عضويت در ستاد و شوراي عالي انقلاب فرهنگي بهمدت ۲۰ سال، نماينده مردم تهران در سومين دوره مجلس، وزير فرهنگ و آموزش عالي در دولت آيتالله اکبر هاشمي رفسنجاني، نماينده مردم اصفهان در پنجمين دوره مجلس، وزير فرهنگ و آموزش عالي در دولت آقاي محمد خاتمي و وزير علوم، تحقيقات و فناوري در دولت آقاي محمد خاتمي بوده است. حال اين پرونده اجرايي را با دکتر فرجیدانا مقايسه کنيد که بالاترين پست اجرايياش پيش از اين، رياست دانشگاه تهران و دانشکده فني اين دانشگاه بوده است.
يکي از مهمترين فرازهاي اين نوشتار که بايد عميق تر به آن نگاه شود اين بخش است. عقبه فکري مصطفي معين کاملا مشخص است. وي به بدنه چپ تعلق دارد. در کابينه آقاي هاشمي هم بههمين عنوان شناخته ميشده است. هر سه دوره نمايندگي مجلس را نيز با همين عنوان کسب کرده است بهويژه در دوره دوم و سوم وکالتش. وي هيچ ابايي ندارد که عقبه فکري خويش را مشخص کند، رابطهاش با آقاي منتظري را علني بسازد و حتي به آن افتخار کند. در ميان وزرا کمتر سراغ داريم وزيري که دو بار استعفاي علني داده باشد.
مصطفي معين در غائله کوي دانشگاه يکبار و در سال ۸۲ يکبار ديگر استعفا داد که پذيرفته شد. کمتر فرد سياسي را سراغ داريم که رهبر معظم انقلاب صريحا از ايشان اسم برده باشند و گله کرده باشند.
ايشان در ديدار با اعضاي هيئت دولت هنگام طرح انتقادات و گليههايشان از اوضاع دانشگاه ميفرمايند: «اي کاش آقاي دکتر معين در اين جلسه ميبود و اين سوال را پاسخ ميداد. در خصوص اسلامي شدن دانشگاهها، آنطور که به من گزارش رسيده، بهنظرم تاکنون هفتاد و دو، سه جلسه تشکيل شده است. از آقاي دکتر معين بايد سوال کنيم چند تا از مصوبات تاکنون در دانشگاهها اجرا شده و چگونه اجرا شده است؟ من به ايشان گفتهام اعتراض دارم؛ در مواردي عکس آن عمل شده است. الان در دانشگاههاي کشور موسيقي ترويج ميشود؛ نبايد بشود. ترويج موسيقي، کاري است برخلاف مذاق اسلام. درست است که هر نوع موسيقي حرام نيست، اما معناي ترويج موسيقي اين نيست که با دقت بگردند موسيقي غيرحرام را پيدا کنند و آن را تعليم دهند و ترويج کنند. يا مثلا بعضي از رفتارها را در نظر بگيريد. بعضي از سفرهاي خارجي را براي دانشجويان تدارک ميبينند. من در اين خصوص به آقاي دکتر معين پيغام دادم. دانشجو به خارج از کشور برود که چه بکند؟! به چه مناسبت؟! دانشجو را به کيش ميبرند؛ بهجاي کيش، سفر اصفهان يا مشهد را تدارک ببينيد؛ بگذاريد سفر او دستاورد معنوي داشته باشد. جوان هرجا برود، کيف حلال ميکند. جوان از خوشيهاي جواني لذت ميبرد. در سنين ما، از غذايي که ما خيلي لذت نميبريم، جوان ميخورد و لذت ميبرد؛ از منظرهاي که اصلا براي ما جاذبهاي ندارد، جوان کيف ميکند، اين خاصيت جواني است چون پيرمردها اين دوره را گذراندهاند، ميدانند آنجا چه خبر است؛ دوستاني که اطلاع ندارند، بدانند. ميخواهيد جوان را سفر ببريد؛ يک سفر روستايي هم که او را ببريد، برايش تنوع است و شادي دارد. آيا بايد حتما او را به کيش ببرند چون در آنجا بعضي از ضوابط سست است ـالبته برخلاف حق سست استـ و اين جوان بتواند ضابطهشکني کند؟! اسلامي شدن دانشگاهها اين است؟! يا مثلا اردوي مختلط برگزار ميکنند! من خيلي تعجب کردم؛ اردوي مختلط دانشجويي؟! نفس اردوي مختلط بد است. آقاياني که الان دست اندرکار اردوي مختلطند، همان کساني هستند که سالهاي ۶۳ و ۶۴ در کلاسهاي دانشگاه ديوار کشيدند! بنده به دستور امام رفتم در نماز جمعه گفتم اين کار بد است. من نميفهمم اينها چطور اينگونه عوض ميشوند و صدوهشتاد درجه جهت راهشان را تغيير ميدهند. امام به من گفتند اين چهکاري است؛ ما هم رفتيم در نماز جمعه تهران گفتيم اين کار، کار مناسبي نيست. ديوار کشيدن، خلاصه حرف انقلاب و حرف ما نيست. حالا همان آقايان نه در کلاس، بلکه در اردوي شبانهروزي چند روزي، دختر و پسر را همراه ميکنند! يعني چه؟! کار بسيار بيقاعده و غلطي است».
اين ديدار در شرايطي برگزار ميشود که دکتر معين که وزير علوم اين کشور است در ديدار با رهبري انقلاب حاضر نميشود. در ماجراي کوي دانشگاه نقشآفريني جدي ايفا ميکند. در جمع دانشجويان حاضر ميشود و در نهايت در اعتراض به آنچه «ظلم و جنايت» ميخواند، استعفا ميدهد.
وي در مصاحبهاي در خصوص استعفا دادن از سمت وزارت علوم ميگويد: «من پاسخي نميدهم چون دفاع از خود محسوب ميشود. منتها اگر شما از افکار عمومي در سطح دانشگاه و جامعه و کساني که در آن زمان دانشجو بودند، سوال کنيد ميبينيد قضاوتشان، قضاوت منصفانهاي است. بيشترين کاري که من ميتوانستم براي حقوق دانشجويان بهعنوان فرزندان معنوي خودم و امانتهاي مردم انجام دهم اين بود که شديدترين نوع اعتراض به آن ظلم و جنايت را داشته باشم که آن موقع استعفا بود. يعني بهعنوان اعتراض، استعفا دهم. منتها محيط کار و کوي دانشگاه را ترک نکنم و از شب تا صبح پيش دانشجويان بنشينم که آنها احساس امنيت داشته باشند. اين رفتار و استعفاي من و همدردي با دانشجو و دفاع از حيثيت نظام از نظر سيستمي که با سوءظن به همهچيز نگاه ميکند، حتي ممکن است جزو گناهان نابخشودني خود من هم تلقي شود.
من با استعفايم ميخواستم هم از دانشجو و دانشگاه مظلوم دفاع کنم و هم بگويم اين حرکت کار نظام نيست، کار برخي گروههاي فشار و خشونتگرايي است که ماموريت دارند با دانشجو برخورد کنند. يعني اينطور نيست که دولت يا نظام اين تصميم را گرفته باشد و در نزد جهانيان اينطور تلقي شود که نظامي خواسته فرزندان خودش را له کند. به همين دليل فکر ميکنم کاري را که بايد انجام ميدادم، انجام دادم». اما به اذعان همگان استعفا در آن شرايط، هيچ تاثيري غير از ملتهب کردن اوضاع ندارد. شرايطي به وجود ميآيد که تصور ميشود دولتيها در يک طرف ايستادهاند و بهجاي آرام کردن اوضاع، با اقدامهاي خود بر تنش ميافزايند.
روز ۲۰ تير آشوب در شهر و خيابانهاي اطراف کوي گسترش پيدا مي کند. در همين روز خاتمي با استعفاي معين مخالفت ميکند. شامگاه ۲۰ تير با حضور مصطفي معين در محوطه کوي، اعلام ميشود که از فردا ۱۰ صبح، معترضان در دانشگاه تهران تحصن خواهند کرد. مصطفي معين عضو جبهه مشارکت است. او در سال ۱۳۸۴ کانديداي برگزيده اين حزب ميشود هرچند که با حکم حکومتي به عرصه رقابتها بازمي گردد و با احمدينژاد و کروبي به رقابت برميخيزد و رتبه چهارم را کسب ميکند.
اينها بخشي از سوابق سياسي مردي است که اين روزها ميخواهند از ترس وي و معاونينش به فرد ديگري پناه برده شود. اما دکتر فرجیدانا به اين صورت خطي، مانند معين قابل بررسي نيست. يعني معين از لحاظ سياسي و نه اعتقادي همواره يک خط مشخص را در پيش گرفته است. چه در بيان و چه در عمل. اين موضوعي است که در بالا به آن و مصاديقش اشاره رفت.
اما نام فرجیدانا از چه زماني بر سر زبانها افتاد؟ نيمه شهريور ۸۲ رضا فرجیدانا نتوانست از مجلس ششم براي وزارت علوم راي اعتماد بگيرد. او از مجموع ۲۲۰ راي ماخوذه از نمايندگان مجلس، ۸۶ راي اعتماد (راي سفيد)، ۱۲۷ نماينده مخالف (راي کبود) و ۷ راي ممتنع (راي زرد) کسب کرد. اما چرا اين اتفاق افتاد؟ در آن زمان جريان اصولگرايي و برخي دانشگاهيان مجلس با فرجیدانا همراه بودند. چهکسي باور ميکند که گردش اين دوران چنين رقم زده باشد که در آن زمان، الهه کولايي، حدادعادل، حجتالاسلام ابوترابي و حاجي بابايي در يک خط از فرجیدانا حمايت کنند و در مقابل آنها، بهزاد نبوي، احمد شيرزاد، پورنجاتي و ناصر قوامي مخالف راي اعتماد به فرجیدانا باشند.
صحبتهاي آن دوران پس از ۱۱ سال بسيار خواندني است. الهه کولايي، نماينده تهران از موافقان راي اعتماد، تجربه کاري فرجیدانا را موفقيتآميز دانست و گفت وزير پيشنهادي تحول اساسي در دانشکده فني دانشگاه تهران ايجاد کرده است.
احمد پورنجاتي نماينده مردم تهران نيز از مخالفان راي اعتماد به فرجي دانا گفت: «روند انتخابات در دولت متاسفانه روند مناسبي نيست و در اين سالهاي آخر تصدي دولت، گويي فضاي احساس و تکليف حاکم است. وي با بيان اينکه ما شخصيت سياسي ميخواهيم نه شخصيت حزبي افزود اين انتخاب، انتخابي نيست که با انتخابات وزراي قبلي قابل مقايسه باشد».
سيدمحمدحسن ابوترابي، نماينده قزوين از جمله موافقان راي اعتماد به وزير پيشنهادي به رضايت هيات علمي دانشگاه تهران از نحوه مديريت وي اشاره کرد و گفت آقاي فرجیدانا در ناآراميهاي اخير دانشگاه تهران و بعد از آن، برخوردي مناسب و عقلاني انجام داد که حاکي از توانايي وي در عرصه عمل است. ناصر قوامي نماينده قزوين در مخالفت با راي اعتماد وي با بيان اينکه مواضع سياسي فرجیدانا براي نمايندگان مشخص نيست گفت يکي از ويژگيهاي وزيران، همراه بودن آنان با اصلاحات است.
رئيس مجلس ششم از عدم کسب راي اعتماد دکتر رضافرجي دانا، وزير پيشنهادي رئيسجمهور براي تصدي پست وزارت علوم، تحقيقات و فناوري اظهار تاسف کرد و گفت: من پيام رئيسجمهور را نيز به نمايندگان اعلام کردم، اما سرانجام فرجیدانا موفق به کسب راي اعتماد از مجلس نشد. بهزاد نبوي نايب رئيس دوم مجلس با بيان اينکه ايشان ميتواند سالها رئيس دانشگاه تهران بماند اما صلاحيت تصدي وزارت علوم را ندارد، تاکيد کرد: راي ندادن به فرجیدانا بهمنزله مجرم بودن ايشان نيست.
غلامعلي حدادعادل، رئيس فراکسيون اقليت مجلس هم در مورد راي عدم اعتماد به فرجیدانا گفت: از فضاي مجلس اينگونه استنباط ميشد که بعضيها نگران از دست دادن دانشگاهها بهعنوان ابزار سياسي هستند. انتظار ميرفت مجلس با رئيسجمهور همراهي کند.
عضو کميسيون فرهنگي گفت: مسلما رئيسجمهور با در نظر گرفتن همه جوانب وي را پيشنهاد کرده بود و راي منفي نشانه اين است که تلقي مجلس با تلقي رئيسجمهور يکي نيست. با انتخاب فرجیدانا، دانشگاه از سياستزدگي خارج ميشد اما اين بهمنزله خارج شدن دانشگاه از سياست نبود.
حميدرضا حاجي بابايي نماينده همدان و عضو فراکسيون اقليت مجلس در مورد راي عدم اعتماد مجلس به فرجیدانا گفت: عليرغم تاکيدات رئيسجمهور، پيام او، تلفن مجدد و اصرار کروبي، حزب مشارکت به فرجیدانا راي نداد. نماينده همدان در پاسخ به اين پرسش که آيا راي ندادن به فرجیدانا را کارشکني در کار دولت ميداند يا خير؟ گفت: تعبير ديگري غير از اين نميشود کرد. حزب مشارکت بهدليل کار حزبي به اعضا و برنامههاي خود راي ميدهد و نه برنامههاي رئيسجمهور.
احمد شيرزاد، رئيس کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس نيز در مورد علت راي عدم اعتماد مجلس به فرجیدانا، گفت: سياسي بودن بهمعناي حزبي و جناحي بودن نيست بلکه مهمترين عنصر، پايداري و ايستادگي بر مواضع است و فرجیدانا چهره سياسي در اين مورد نبود.
اين مواضع در آن دوران نشان ميدهد که فرجیدانا برخلاف معين، وابستگي سياسي شفاف و عملکرد سياسي يا بهتعبير ديگر تا آن زمان سياسيکاري کمتري در پرونده خود دارد. اما اين روزها گويي با دکتر فرجیداناي ديگري مواجه هستيم. دکتر فرجیدانايي که معاونين معين معاونينش و محکومين فتنه ۸۸ معاونين و مشاورين و رؤساي دانشگاهش ميشوند. با دکتر فرجیدانايي روبهرو هستيم که برخلاف استعلام وزارت اطلاعات، افرادي را که استعلامشان منفي است، بهکار ميگمارد. اين شرايط چند گمانه را به ذهن متبادر مي کند. دکتر فرجیدانا، لقاي وزارت را جستجو ميکند و افراد ديگر کارهاي وزارت را انجام ميدهند. چنانچه فرضيه جريان مشارکت در آن دوران را قبول کنيم که ايشان فردي علمي است و سياسي نيست. گويا تقسيم کار کرده و کارهاي علمي را خود برعهده گرفته و کارهاي سياسي را به ظريفيان و سمنانيان و امثالهم سپرده است. اين درحالي است که فرجیدانا ميگويد که هرکدام از انتصاباتش را که وابستگيشان به فتنه توسط وزارت اطلاعات تاييد شود، عوض خواهد کرد. اما در مقابل استعلامها و فيلمها و امضاها مقاومت ميکند. در اين شرايط بود که ۱۵۰ نفر از نمايندگان مجلس، درباره برخي انتصابات در وزارت علوم، به آقاي حسن روحاني، رئيسجمهور نامهاي ارسال و از او درخواست تجديد نظر کردند.
در بخشي از اين نامه آمده است: «ما نمايندگان امضاکننده اين نامه که قلبا و قويا علاقهمند به همکاري با دولت جنابعالي هستيم، مصرانه خواستاريم که جناب آقاي دکتر فرجیدانا را به تجديدنظر در اين انتصابات و برخي انتصابات سوالبرانگيز ديگر دلالت فرماييد. در آذرماه سال پيش وي در واکنش به اين سوالات نمايندگان و احتمال استيضاح از سوي مجلس، به يکي از اعضاي هيئت رئيسه مجلس اعلام کرده است که اگر مجلس استيضاحش را کليد بزند، عليه نمايندگان دست به افشاگري خواهد زد!
گفته ميشود وي در جريان انتصابهاي خود در مجلس از ميان ۱۵ انتصاب خود فقط در مورد ۱۰ معاون خود استعلام انجام داده است و هيچگاه در مورد ۵ معاون ديگرش استعلامي از دستگاههاي امنيتي انجام نداده است که بنابر اظهارات وزير اطلاعات از ميان اين ۱۰ استعلام نيز پاسخ وزارت اطلاعات در مورد برخي از اين افراد منفي بوده است اما فرجیدانا بدون توجه بهنظر کارشناسي مسئولين امنيتي، احکام اين افراد مسئله دار را صادر کرده است».
آن زمان مطرح بود که نمايندگان مجلس در حال تهيه طرحي هستند تا هرگونه انتصاب در مشاغل خاص دولتي براساس استعلام از وزارت اطلاعات صورت گيرد. وي با بيان اينکه نام اين طرح : «الزام استعلام از وزارت اطلاعات براي انتصاب در مشاغل خاص» است، افزود: «براساس قوانين فعلي کشور، الزامي براي استعلام از وزارت اطلاعات در انتصاب مشاغل خاص وجود ندارد بلکه در قانون قيد شده که ميتوانند از وزارت اطلاعات استعلام کنند».
استيضاح براي استيضاح
بهنظر ميرسد دير يا زود استيضاح فرجیدانا به جريان خواهد افتاد. فرجیدانا پس از عدم تمايل به توفيقي و عدم راي اعتماد به ميلي منفرد وزير شد اما در اولين اقدام خود با انتصاب توفيقي و ميليمنفرد، پيام خاصي براي مجلس مخابره کرد. سپس با همکاري اين دو تن و برخي افراد ديگر نظير ظريفيان و سمنانيان عزل و نصبهاي بيسابقهاي را در بدنه وزارت علوم و دانشگاهها و حتي دانشکدهها انجام داد.
رفتارهاي سياسي بهجاي برخوردهاي علمي از ديگر نقاط ضعف دوران مديريتي وي است. دکتر زاهدي، وزير اسبق علوم ميگويد: «اگر چه بنده جزو امضاکنندگان نامه استيضاح وزير علوم نبودهام اما دلايل مطرح شده براي استيضاح وزير علوم به حدي جدي است که نميتوان از کنار آن ساده عبور کرد. مهمترين دليل استيضاح وزير علوم از سوي نمايندگان، تحت تاثير قرار گرفتن جايگاه علمي کشور و از بين رفتن آرامش در دانشگاههاست که موضوعي جدي و پراهميت محسوب ميشود؛ لذا استيضاحکنندگان بهدليل قانع نشدن از توضيحات وزير علوم و ساير مسئولان اين وزارتخانه، مصر بر استيضاح هستند و نگراني از سلامت و امنيت آموزشي کشور را دليل شاخص خود براي استيضاح وزير علوم ميدانند.»
بايد منتظر پايان مهلت يک ماهه نمايندگان به وزير علوم بود. پس از طي اين مدت، يا مسير به صلاح کشور و وضعيت علمي آن پيش ميرود و اين مباحث منتفي ميشوند يا اينکه با اصرار وزير بر مواضع خود نمايندگان نيز بر مواضع خويش اصرار خواهند ورزيد. البته وزير و برخي نمايندگاني که پيشگام پيگيري اين موضوع هستند، هيچ بعيد نيست که پيش از تمام شدن مهلت يک ماهه نيز کار را به سرانجام ديگري برسانند.
منبع: پنجره