جمعه ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 10 May 2024
 
۰

"برخی‌شوخی‌ غیراخلاقی راطنزمی‌دانند"

دوشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۵۵
کد مطلب: 369123
اسماعیل امینی گفت: مردم غالبا شوخی‌های غیر اخلاقی را به اسم طنز می‌شناسند. غیر اخلاقی لزوما مربوط به روابط جنسی نیست. غیر اخلاقی و غیر انسانی در همه حوزه‌هایی که برایمان حریم است. مثل حریم خانواده،‌ دین، و کرامت انسان.
به گزارش جهان به نقلاز فارس، کتاب فستیوال خنجر مجموعه اشعار طنز منتشر نشده سیدحسن حسینی است که به کوشش اسماعیل امینی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. برای بررسی این کتاب نشستی با حضور اسماعیل امینی و رضا احسان پور ترتیب دادیم تا درباره این کتاب سخن بگوییم. البته اداره نشست و پرسیدن سوالات به عهده احسان پور بود.

مشروح بخش اول این نشست که پیش از ماه مبارک رمضان در خبرگزاری فارس برگزار شد،‌ به شرح زیر است:

*خانم مرحوم حسینی اشعار منتشر نشده همسرش را در اختیار من قرار داد*

احسان پور: در ابتدا توضیح مقدماتی درباره کتاب می‌فرمایید؟

امینی: خانواده مرحوم حسینی مجموعه نوشته‌هایی که از ایشان به جا مانده بود اعم از شعر‌ها و نوارهایی که از کلاس‌ها و سخنرانی‌‌ها به جا مانده را به تدریج جمع آوری می‌کنند و از مشورت صاحب نظران کمک می‌گیرند تا به تدریج منتشر شود و از آنجایی که من با مرحوم حسینی رفاقت داشتم و خانواده‌اش مرا می‌شناختند و در طنز هم کارهایی کرده‌ام و درباره طنز آوری سید حسن حسین چیزهایی نوشته بودم، خانم سید حسن حسینی اشعار طنز او را برای انتشار به من داد که غالباً هم اشعار منتشر نشده‌ بودند.

مقدار اشعار هم خیلی زیاد و تقریباً دو برابر تعداد اشعاری است که در کتاب آمده است. من هم شعرهایی را که فکر می‌کردم هم با حال و هوای فکری و روحی سید و هم با حال و هوای قلمش و نوع نگاهش به ادبیات سازگارتر است، انتخاب کردم. در میان اشعار به نظرم رسید بعضی‌ را صرفاً برای خودش یادداشت کرده است و آنها را در کتاب نیاوردم و در مجموع این کتاب درست شد و سه یادداشتی هم که در ابتدای کتاب درباره شعر طنز سید حسن آمده، پیش از این نوشته بودم و به نظرم آمد می‌تواند برای خواننده‌ای که می‌خواهد این کتاب را بخواند مفید باشد و باعث می‌شود کتاب را در امتداد طنزهای پیشین سید بخواند و این بخش از هویت شعری سید می‌تواند برای علاقه‌مندان به شعر سید حسن حسینی جالب باشد.

*مدت نگارش کتاب ۳ ماه، مدت زمان انتظار برای انتشار ۳ سال!*

احسان پور: از زمان آغاز کار تا انتشار کتاب چه قدر زمان برد؟

امینی: از زمان شروع کتاب تا تمام شدن نگارشش خیلی وقتی نگرفت و دو -سه ماه بود. اما از آن به بعد حدود ۳ سال در نوبت انتشار ماند.

احسان پور: طولانی شدن زمان دلیل خاصی داشت؟ چرا به ناشر دیگری ندادید؟

امینی: این تصمیم خانم حسینی بود که در سوره مهر منتشر شود. به هر حال صاحب اثر من نیستم و خانواده ایشان صاحب اثر هستند. من صرفاً کتاب را جمع و جور کردم.

احسان پور: در این مدت پیگیر انتشار کتاب بودید؟

امینی: این به درد مطبوعات نمی‌خورد. پیگیر بودم. دعوا هم کردم. نمی‌دانم این جوری است متأسفانه.

*چهره مطرح برای دنیای فرهنگ نیست*

احسان پور: حرفشان با عمل متفاوت است؟

امینی: نه قضیه جور دیگری است. ببینید در حوزه سیاست ممکن است ما روزمره کار کنیم. مثلا امروز فلانی وزیر است،‌ دنبال او راه می‌افتیم و از او خبر می‌زنیم و عکسش را چاپ می‌کنیم. ولی در حوزه فرهنگ نمی‌توانیم این کار را انجام بدهیم و دنبال چهره مطرح باشیم. چهره مطرح برای دنیای سیاست و اقتصاد و فوتبال است، مال حوزه فرهنگ نیست. فرض کنید جوانی سابقه چند سال شعر گفتن داشته باشد و تلویزیون هم چند بار نشانش داده باشد و کتابش به چاپ دوم رسیده باشد، او در حوزه فرهنگ چهره مطرح است. کار فرهنگ کار زیربنایی است، جنجالی نیست. چهره مطرح اگر به هر ناشری کتابش را بدهد،‌ خارج از نوبت کتابش را چاپ می‌کنند چون معتقدند چهره مطرح باید مطرح‌تر شود اما به نظرم کسی که کار فرهنگی می‌کند نباید این نگاه را داشته باشد. کار فرهنگی مثل درخت گردو کاشتن است. ۱۰ تا ۱۵ سال طول می‌کشد تا ثمر بدهد اما تا ۵۰۰ سال می‌ماند و مثل کدو کاشتن نیست. کدو سه ماهه محصول می‌دهد و محصولش هم خیلی بزرگ است اما برای سال بعد ریشه ندارد و باید دنبال یک چهره مطرح دیگر بود. چهره مطرح به درد بازی‌های تلویزیونی می‌خورد اما در حوزه شعر دیدم به تازگی این کارها را می‌کنند و کار خوبی هم نیست.

*آمد و شد عناصر بادکنکی به فرهنگ*

* یعنی چی؟

امینی: یعنی چهره مطرح درست می‌کنند. با تبلیغات و وبلاگ طرفداران. یعنی آدم‌هایی پول می‌دهند تا وبلاگ طرفداران برای خود درست کنند یا صفحه‌ای به نفع خودشان راه بیندازند. این‌ها خوب نیست. برای اینکه اتفاقا کار فرهنگ این است که هیجانات رورمره را به نفع آنچه پایدار است آرام کند. مثلا اخلاق یک چیز پایدار است، زبان و ادب فارسی پایدار است.

احسان پور: الآن وضع طوری شده که افراد مطرح در یک شبکه اجتماعی صفحه درست می‌کنند و تمام تلاششان این است که بگویند توسط طرفداراشان اداره می‌شود. بعضی وقت‌ها هم طرفدارانشان صفحه درست می‌کنند و می‌خواهند بگوید خود طرف درست کرده است!

امینی: بله. پول خرج می‌کنند اما کار خوبی نیست. از این عناصر بادکنکی خیلی به فرهنگ آمده است و رفته و فایده‌ای هم ندارد. مثل آتش کاغذ یک دفعه شعله می‌گیرد و بعد خاموش می‌شود. اما آتش زغال سنگ، با آن که شعله‌ای ندارد اما برای مدت طولانی گرما می‌دهد و آهن را نرم می‌کند.

احسان پور: از شعرها و نوارهای سخنرانی سید حسن حسینی تا الآن این کتاب و «سکانس کلمات» و «سفرنامه گردباد» و «از شرابه‌های روسری مادرم» منتشر شده است. اطلاع دارید که از بقیه اشعار مرحوم حسینی هم قرار است کتابی چاپ شود یا نه؟

امینی: بله. مجموعه‌ای که سیدحسن غزل‌های بیدل را خوانده بود و آقای امین پور به من سپرد که شعرها را گوش کنم و با دیوان تطبیق دهم و ویرایشش کنم. این کار بسیار عظیم فرهنگی است و شاید زیاد به چشم نیامد، از رو خواندن شعرهای بیدل نصف مشکلات فهمش را حل می‌کند. نمی‌گویم کارش به کمال است اما بالاخره راهی را شروع کرد و افرادی می‌توانند این راه را ادامه دهند. این کار همان موقع منتشر شد که من کار ویرایش و باز شنوایی‌اش را من انجام دادم و انجمن شاعران آن را منتشر کرده است. مجموعه کلاس‌های بیدل شناسی او در حوزه هنری را هم دوستانی پیاده کردند و من ویرایش کردم و دادم دست دوستان حوزه هنری.

*جنس رفاقت سید حسن حسینی با من از جنس معلم و شاگردی بود*

احسان پور: جنس ارتباط شما با مرحوم حسینی چگونه بود؟

امینی: از جنس معلم و شاگردی. نه تنها من بلکه همه کسانی که با او دوست بودند این را می‌گویند البته این ارتباط با چند نفر از بزرگان و استادان مثل اوستا و مشفق فرق می‌کرد. اما بقیه، همه از او می‌آموختند چون خیلی دقیق بود. خیلی اهل مطالعه بود و خیلی باهوش و علاقه مند به معلمی و جنس رفاقت ما هم این طور بود که می‌رفتیم و می‌آموختیم. حتی عتاب و خطاب‌هایش درباره زندگی هم برای ما آموزنده بود. این طور نبود که یک رابطه رفاقت همشان و پایاپای باشد. درباره خودم به قطعیت می‌گویم از جنس شاگرد و استادی بوده است.

*سید حسن ظریف، هوشمند و نکته سنج بود*

احسان پور: اگر بخواهیم درباره بحث طنز آوری مرحوم حسینی صحبت کنیم از چه زمانی می‌توانیم بگوییم رگه‌های طنز در شعرش دیده ‌شد؟ از اول این طور بود یا بعد از مدتی مشخص شد؟

امینی: این طنز آوری اول از همه در رفتارش نمایان بود.

احسان پور: یعنی خودش آدم شوخ طبعی بود؟

امینی: بله. از آن افرادی که فی المجلس چیزی می‌گویند. ظریف، هوشمند و نکته سنج بود. نسبت به زبان اشراف داشت و از ظرفیت‌های زبان بلافاصله و فی المجلس استفاده می‌کرد. دوستانی که با سید مراوده داشتند باید این طنزهای شفاهی را یادداشت کنند تا بماند. طنز در روحیه‌اش بود. به نظرم هر آدمی که آرمان گرا است و دیدگاهش به جهان و انسان آرمانی است و به چیزی عقیده دارد،‌ به هر حال از طنز هم استفاده می‌کند. چون وضعیت موجود انسان و جهان وضعیت طنز آمیزی است.

*وضعیت موجود انسان و جهان وضعیت طنز آمیزی است*

احسان پور: چرا؟

امینی: به چند دلیل. یکی اینکه انسان وجدان دارد و وجدانش او را مدام به کمال دعوت می‌کند. وضع موجود انسان به کمال نیست و طبعا می‌خواهد وجدان را به نوعی خاموش کند و کارهایی که می‌کند برای خاموش کردن وجدانش، وضعیت طنزی به وجود می‌آورد. مثلا اسم‌های قشنگ می‌گذارد برای رفتارهای بد. رشوه می‌گیرد می‌گوید حق کارشناسی. عصبانی است، ‌اسمش را می‌گذارد قاطعیت!

احسان پور: اسم رفتارهای زشتش را کودک درون می‌گذارد!

امینی: بله. این دقیقا کار شیطان است. شیطان کارهای زشت آدم را زینت می‌دهد. دروغ می‌گوید بعدا اسمش را می‌گذارد مدیریت تبلیغاتی و روابط عمومی بالا! سهل انگاری در دین دارد و می‌گوید سعه صدرم بالا است! در صورتی که سعه صدر در چارچوب دین است و چیزهایی نظیر این.

*مومنان مصلح هستند و به همین دلیل از طنز استفاده می‌کنند*

احسان پور: و همین باعث شد سید به طنز گرایش پیدا کند؟

بله چون این‌ها را می‌دید. در جلسه بیدل شناسی سید حسن حسینی حکایتی نقل می کند از کسی که بالای سرش نوشته بود:«عیب‌های من را به گردن مکتب من مگذارید.» سید می‌گوید: به او گفتم مرد حسابی اگر تعلق به مکتب داری،‌ عیب‌هایت را اصلاح کن که خیلی عیب نداشته باشی و اگر می‌بینی در دست عیب‌هایت گرفتاری ظواهری برای خودت درست کن که تعلقت به مکتب معلوم نباشد. نمی‌شود هم خطا کار باشی و هم متعلق به مکتب. مثلا اگر من معلم رفتار بدی داشته باشم، همه می‌گویند چرا معلم‌ها این طوری هستند؟ یا تعلقت را قطع کن یا عیب‌ها را برطرف. مومنان مصلح هستند و به همین دلیل از طنز استفاده می‌کنند. یکی دیگر از نمونه‌های بارز مومن مصلح امام خمینی (ره) است و من درباره امام کار مشابهی انجام دادم و لطایف در کلام امام را جمع کردم.

*طنزها و لطایف امام خمینی را هم جمع آوری کرده‌ام*

احسان پور: این کتاب هم هنوز منتشر نشده است؟

امینی: نه. خیلی وقت ‌است انجام داده‌ام. نزدیک ۱۰ سال.

احسان پور: درباره این بحث اشعار منتشر نشده هم صحبت بفرمایید. چون یک عده مخالف این قضیه هستند که چیزهایی را منتشر کنند که فرد خودش منتشر نکرده است و دلیل می‌آورند که اگر می‌خواست خودش منتشر می‌کرد. وقتی شما این کار را انجام داده‌اید یعنی موافق هستید و می‌گویید کار خوبی است. تا کجا درست است و تا کجا خوب نیست. شما در مقابل دوستانی که کاملا مخالف این قضیه هستند چه دفاعی دارید؟

امینی: بعد از هر شاعری مجموعه نوشته‌های او به دست وصی‌اش می‌رسد و وصی سید هم خانواده‌اش هستند و خانم حسینی هم بسیار بسیار برای این کار اهلیت دارد. چون ادبیات خوانده و سال‌ها معلمی کرده و سید را به خوبی می‌شناسد و به خوبی تشخیص می‌دهد چه چیزی را منتشر کند و نکند. حتی بعد از آماده شدن کتاب،‌هم پرینت نهایی‌اش را برای ایشان فرستادم و نظر داد که چه سطرهایی باشد و چه سطرهایی نباشد. چون به عنوان کارنامه او محسوب می‌شود.

*این کتاب راه شاعری سیدحسن حسینی را نشان می‌دهد*

احسان پور: می‌شود یا نمی‌شود؟

امینی: می‌شود. مولف تا زمانی که خودش هست، وقتی چیزی را منتشر می‌کند یعنی نسبت به کار قبلی یک گام به جلو برداشته و کار متفاوتی کرده است. اما بعد از مولف، کارهایی که از او چاپ می‌شود و کسی هم نمی‌گوید یک گام به جلو است.

احسان پور: نمی‌دانم این قیاس من درست است یا نه. هم برای خودم سوال است و هم برای خیلی‌ها. مثلا یک خوشنویس سیاه مشق می‌کند تا یک حرف را درست بنویسد. آیا درست است بعد از وفات او آن حرف اشتباه و تمرینی او را هم منتشر کنیم؟

امینی: بله. برای اینکه کسی که می‌خواهد تعلیم ببینید،‌ متوجه می‌شود که این استاد چه مسیری را طی کرده است. اتفاقا خیلی خوب است. چون این کتاب به عنوان کارنامه هنری مولف در زمان حیاتش نیست، به عنوان راهی است که رفته. من حتی در این مجموعه، شعر از دوران دانش آموزی سید حسن هم گذاشتم.

احسان پور: آقای بهمنی هم یک شعر از یازده سالگی‌اش گذاشته بود. ولی سوال من این است که آیا مخاطب عام هم با همین دید می‌آید یا نه ممکن است از سید حسن حسینی همین یک کتاب به دستش برسد. آیا مخاطب عام این کتاب را ملاک اشعار و نوشته‌های آن فرد قرار نمی‌دهد؟

امینی: نه. مخاطب عام که ملاکش خیلی مهم نیست. نظر صاحب نظران مهم است. چنانکه درباره این کتاب ممکن است من نظری درباره روی جلدش داشته باشم. اما نظر کسی که گرافیست است،‌ صائب است. غیر از آن در مقدمه۳ یادداشت نوشته‌ام درباره گونه‌های دیگر طنز سید و آن مشکل هم حل می‌شود و مخاطب می‌فهمد که کتاب‌های دیگری هم دارد.

*در گزینش اشعار سخت گیری نکردم/ حسینی را با خودش سنجیدم*

احسان پور: اینکه می‌فرمایید اشعار دوبرابر مقداری است که در کتاب آمده، اگر یک نفر دیگر قرار بود این کتاب را جمع کند ،‌او هم همین اشعار را در کتاب می‌آورد؟ مسلما نه. می‌خواهم بگویم در حذف آن نصف دیگر سخت‌گیری بیش از حد نداشتید؟

امینی: سخت گیری نداشتم و با چند نفر هم مشورت کردم.

احسان پور: یعنی اشعار قابل آوردن نبود و سید حسن حسینی را با خودش سنجیدید؟

امینی: بله

احسان پور: البته سیاه مشق ایشان قطعا بالاتر از اشعاری است که امروز به اسم طنز منتشر می‌شود.

امینی: حتما همین طور است.

* الآن موقع انتشارش نبود یا فکر می‌‌کنید بعدا می‌توان آنها را منتشر کرد؟

امینی: طرازی را در نظر گرفتم.

* از نظر سطح شعری؟

امینی: ترازهای مختلفی داشتم. هم سطح شعری. هم نوع نگاه. بعضی شعرها هم شخصی بود و مسلما سید نمی‌خواسته در کتاب بیاید. دلایل مختلف داشت. اما غالبا به خاطر سطح ادبی بود. بعضی شعرها را آدم می‌نویسد تا بعدا درست کند.

احسان پور: با این ۳ یادداشت اول کتاب فکر می‌کنید، حق مطلب درباره اشعار طنز سید حسن ادا شده است؟

امینی: نه

احسان‌پور: می‌خواستم همین را بگویم. پرداختن به طنز آوری سید حسن خودش می‌تواند یک مجموعه مقالات باشد. این شروع خوبی است اما می‌خواهم از شما خواهش کنم به این‌ها اکتفا نکنید

امینی: من این مقالات را برای کتاب ننوشته بودم. قبلا نوشته بودم.

*الآن کسی کار نظری انجام نمی‌دهد*

احسان پور: من وقتی ۳ مقدمه شما را خواندم خیلی خوب بود اما در حد یک شروع و چیزی بود که من را تحریک کند در این باره بیشتر بخوانم. نقشه راه را نشان می‌دهد و به نظرم حق مطلب درباره ایشان ادا نشده و خیلی بیشتر از این جای کار دارد. مثلا درباره نوشدارو می‌توان یک کتاب مستقل نوشت. آیا نمی‌خواهید چنین کاری را انجام دهید؟ یا از بقیه دوستان طنز پرداز در این زمینه کمک بگیرید؟

امینی: می‌دانید که الآن کسی کار نظری انجام نمی‌دهد. متاسفانه. نه انجام می‌دهند و نه استقبال می‌شود.

احسان پور: چون استقبال نمی‌شود،‌انجام نمی‌دهند؟

امینی: چون احساس بی‌نیازی می‌کنند. ما خطایی داریم که فکر می‌کنیم باهوش‌ترین و فهمیم‌ترین آدم‌های دنیا هستیم. سیاستمداران هم به آن دمیدند. حرف بیهوده‌ای هم هست. ما هم مثل همه مردم دنیا، نه خیلی باهوش‌تر هستیم و نه عقب افتاده. ما هم آدم‌های معمولی هستیم. گنیجنه‌هایی داریم. گنجینه‌ای از ادبیات داریم که کشورهای دیگر ندارند. گنجینه‌ای از معارف شیعی داریم که واقعاً جاهای دیگر ندارند. گنجینه‌ای از مفاخر داریم که دیگران ندارند. اما گنج را داریم. نه اینکه خودمان آن را بسازیم. این گنج از پدرانمان رسیده است. اگر به خیال آن باشیم و هیچ کاری نکنیم. هیچی هم نمی‌شویم. این تصور غلطی است که چون من صاحب گنج شده‌ام پس خیلی آدم باهوشی هستم و نیازی به هیچ چیز ندارم و همین تفکر باعث شده کسی به کار تئوریک و نظری اهمیت ندهد و نقد مهم نباشد.

*۴۰ سال است شعر می‌گویم ولی مجموعه شعر منتشر نکرده‌ام*

احسان پور: وقتی همه وارد این فضاها نمی‌شوند چرا شما نمی‌روید کتاب‌های شعرتان را زیاد کنید؟

امینی: روحیه من این طور است. کاری را انجام دهم که دیگران انجام نمی‌دهند. من الآن ۴۰ سال است شعر می‌گویم ولی مجموعه شعر منتشر نکرده‌ام. نه کار خوبی است و نه کار بدی. ولی دیده‌ام کسانی که دو سه سال است شعر می‌گویند، چندین مجموعه شعر دارند.

احسان پور: شما مجموعه شعر جدی ندارید؟

امینی: مجموعه شعر طنز هم هنوز منتشر نکرده‌ام. ولی کاری که الآن انجام می‌دهم با عنوان بلاغت و شعر طنز شاید مقدمه‌ای شود برای دوستان دیگر که به سمت کار نظری بیایند. یک کتاب آموزشی ساده هم درباره طنز می‌نویسم.

*۸۰ درصد کتاب‌های موجود در بازار کتاب نیستند*

احسان پور: به نظر شما این کتاب برای کسی که بخواهد درباره سید حسن کار نظری انجام دهد ‌مقدمه خوبی است؟ چه کمکی این کتاب به چنین فردی می‌کند؟

امینی: نه تنهای درباره طنز، بلکه درباره همه چیزها، جنس مشابه زیاد داریم و این‌ها باعث می‌شوند جنس اصلی دیده نشود. وقتی ما می‌گوییم شعر، غالبا چه چیزی به ذهنمان می‌آید؟ وقتی می‌گوییم طنز چه به ذهنمان می‌آید؟ حتی وقتی می‌گوییم کتاب چه به ذهنمان می‌آید؟ جنس مشابه زیاد است متاسفانه. من امسال در نمایشگاه کتاب به یکی از خبرنگاران گفتم ۸۰ درصد چیزهایی که در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود، واقعاً کتاب نیست. سخنان کورش کبیر چاپ شده مفصل و قطور! در حالی که از افراد معاصر ما هم این قدر جمله و سخن باقی نمانده و کسی که به این کتاب‌ها مجوز می‌دهد چه قدر پرت است! هزار صفحه دروغ می‌نویسند و منتشر می‌شود. نه در این موضوع بلکه در موضوعات دیگر هم همین است. سنگ تولد ماهتان را بشناسید! صد روش برای موفقیت در زندگی، پیامک‌های جذاب و... این‌ها کتاب نیست. در هیچ جای دنیا به این‌ها کتاب نمی‌گویند. ۸۰ درصد چیزهایی که به نمایشگاه می‌آیند همین است. تازه این‌ها جدای کتاب‌های کمک آموزشی است که قصه ای پر آب چشم است و کتاب حساب نمی‌شوند. طنز هم همین است. در اینترنت بزنید طنز و ببینید چه چیزهایی به اسم طنز می‌آید و غالبا چه چیزی را به عنوان طنز می‌شناسند.

*مردم شوخی‌های غیر اخلاقی را به اسم طنز می‌شناسند*

احسان پور: چه چیزی را می‌شناسند؟

امینی: یک مشت شوخی‌های غیر اخلاقی. این پرطرفدارترین است. غیر اخلاقی لزوما مربوط به روابط جنسی زن و مرد نیست. غیر اخلاقی و غیر انسانی در همه حوزه‌هایی که برایمان حریم است. مثل حریم خانواده،‌ دین،‌ کرامت انسان. بعضی از این‌ها را حتی مجامع رسمی عین رادیو و تلویزیون هم رعایت نمی‌کنند. بیشتر طنزهای رادیو تلویزیون از جنس این است که یک نفر، نفر دیگر را تحقیر می‌کند. یا زن، شوهرش را تحقیر می‌کند یا شاگرد معلم را یا فرزند پدر را. غالبا هم شورش فرزند است بر پدر و مادرش یا شورش شاگرد بر معلم. این هم حریم است. حریم معلم، حریم بزرگ‌تر. در بعضی حریم‌ها واکنش نشان داده می‌شود. مثلا سیاستمدارها فوری واکنش نشان می‌دهند چون حریمشان از حریم مقدسات ما هم مقدس‌تر است! به حریم‌های شغلی واکنش نشان می‌دهند. از نظر هر صنفی اعضای آن صنف همه مبرا از هر خطایی هستند.

احسان پور: هیچ خطایی ندارند!

امینی: بله و بر دامن کبریاییشان ننشیند گرد!

احسان‌پور: آن وقت اگر کسی بیاید و به مردم یادآور شود که طنز چیز دیگری هم هست، چه می‌شود؟

امینی: چیز دیگری نیست. فقط این است. چیزهای دیگر اسم‌های دیگری دارند. آنها لطیفه و لودگی وشوخی و مسخره بازی و کمدی است. ما مجبوریم این‌ها را توضیح دهیم. هرچند کم باشیم اما باید بگوییم.

*طنز سید حسن همراه با قهقه نیست/سید به اعتقاداتش پایبند بود*

احسان پور: کسی مثل مرحوم حسینی که طنزش دگر خنداندن و متفاوت است و خودتان هم در کتاب اشاره کرده‌اید که طنز سید حسن همراه با قهقه نیست، همراه با تفکر و تلخ است، چرا چنین گفته و نوشته؟ آیا شرایط آن زمان این طور اقتضا می‌کرده؟ روحیه خودش این گونه بوده؟ یا دراز مدت نگاه می‌کرده و محکی برای طنز ارائه کرده و این طور سروده است؟

امینی: سید راهگشایی می‌کرد نه فقط در طنز بلکه در پژوهش هم چنین بود. یعنی اگر شما می‌خواهید مقاله ادبی بنویسد، سید راه را نشان می‌دهد و می‌گوید مقاله ادبی این نیست که بروید دنبال تاریخ وفات بزرگان ادب فارسی که درست است یا نه. او به موضوعاتی می‌پردازد که کاربرد امروزی دارند مثل نگاه سینمایی تاریخ بیهقی،یا استعاره در سینما. یعنی چیزی که کاربرد امروزی دارد. ادبیات برای موزه نیست. چیزی که در موزه است ارزشمند است اما برای استفاده و پوشیدن نیست. برای دیدن و افتخار کردن است. ادبیات برای موزه نیست. بیدل و سپهری و سبک هندی را بررسی می‌کند و زنده بودن این سبک و چگونگی استفاده از آن را نشان می‌دهد. در طنز هم همین کار را می‌کند.

یک چیزی خیلی مهم دیگر هم هست. خیلی از کسانی که در بیان هنری می‌افتند آن قالب آنها را با خودش برد. گاهی آدم یادش می‌رود که بود و قرار بود چه کند و مبانی اعتقادی‌اش چه بود؟ جاذبه‌های هنر او را می‌برد. اما سید این هوشمندی را داشت تا به همه بگوید من ابزار هنری و بیان را دارم اما این اعتقادها را هم دارم. بنیان‌ها تکان نمی‌خورد. اگر مقاله می‌نویسم اگر نقد می‌کنم اگر شعر می‌گویم، بنیان‌ها سر جای خودش است. طنز خیلی‌ها را با خودش برد، کاریکاتور هم همین طور، شعر هم همین طور.

* منظورتان بنیان‌های فکری است؟

امینی:بله. چارچوب‌های فکری و مبانی اعتقادی که با موج‌های سیاسی نمی‌آید و برود.

*بسیاری از ترانه‌های موجود ویرانگر روابط عاطفی است*

احسان پور: با کف و سوت‌ها تغییر نمی‌کند

امینی: هنر خیلی‌های دیگر را هم باخودش برد. تا به یک نفر می‌گویی مبانی کارت ضعیف است،‌ می‌گوید من اینقدر فروش داشته‌ام. می‌گوییم فیلم و ترانه تو این مشکل اعتقادی را دارد. می‌گوید ۴ میلیارد فروخته است! من نمی‌گویم نفروخته، می‌گویم اشکال دارد. اما گویی چیزی جز ۴ میلیارد برایش بنیان نیست! با دستگاه فرهنگیمان هم همین مشکل را داریم. مثلا به این ترانه توجه کنید: «خیال نکن نباشی، بدون تو می‌میرم/ گفته بودم عاشقم، حرفمو پس می‌گیرم» می‌گوییم آقایان! این ویرانگر روابط انسانی است. ویرانگر وفاداری است. ترویجش بد است. می‌گویند مردم خیلی این چیزها را دوست دارند! یک وقت حرف یک چیز معمولی بوده،‌ عیب ندارد حالا آن حرف را هم پس بگیرند. اما گفته بودم «عاشقم»! حرفم را پس می‌گیرم. به مخاطب پیام می‌دهد می‌شود این کار را انجام داد. این روابط عاطفی را ویران می‌کند. صبح تا شب کلی از این ترانه‌ها ساخته و پخش می‌شود. تازه این بهترینش است.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *