در هیاهوی انتقاد از رقمهایی که مدیران استقلال و پرسپولیس به بازیکنان خود دادهاند و در کشاکش بحث و جدل پیرامون بدهیهایی که به بار آمده حسابرسی از تیمهای صنعتی گم شده است. امیر قلعهنویی ظهر دیروز در مصاحبهاش اشارهای داشت به اسامی این تیمها. او از فولاد خوزستان و مس کرمان که میلیاردها تومان در فصل جاری هزینه کردهاند گفت اما دایره صنعتیها فراتر از این است.
به گزارش جهان به نقل از رجا؛ فوتبال ایران طی سالهای گذشته تحتالشعاع تیمهای اصفهانی بوده که این اثرگذاری هرگز ممکن نبود مگر با صرف هزینههای آنچنانی. امروز که استقلال و پرسپولیس به عنوان مردمیترین تیمهای ایران و حتی قاره آسیا بابت صرف هزینههای جاری مواخذه و بازخواست میشوند هیچ کس به دنبال یافتن پاسخ این سوال نیست که طی سالهای اخیر چه بودجه عظیمی مصروف تیمداری در اصفهان شد.
کافی است به رقمهایی که هزینه تیمداری در ۵ سال اخیر شده توجه کنیم تا عمق فاجعه را احساس کنیم. رقمی که در سپاهان و ذوبآهن صرف تیمداری شده شاید به ۲۰۰ میلیارد تومان هم برسد. البته این فقط یک حساب سرانگشتی است و اگر خادم با همین حساسیتی که سراغ فتحا...زاده و رویانیان رفت، مدیران پیشین و فعلی سپاهان و ذوبآهن را پای میز محاکمه بکشاند آنگاه به این نتیجه میرسد که در حق سرخابیها ظلم هم شده است.
خادم باید سری بزند به اسناد مالی باشگاه سپاهان در زمان مدیریت ساکت و مروری داشته باشد بر آنچه در این باشگاه گذشته است. به همین اندازه علیرضا رحیمی، ترابیان و هم اکنون خلیلیان نیز باید پاسخگوی هزینههای جاری دراین باشگاه باشند.
در ذوبآهن هم میشود کنکاش کرد، رفت به روزهایی که آذری مدیرعامل بود - مدیری که حالا هم هست و انگار مدیریت در تیمهای اصفهانی دست به دست میچرخد - ذوبآهن موفقیتهایش در آسیا را مدیون چه بود؟ آیا جز هزینههای سرسامآور که حاصل زحمات کارگران کارخانه ذوب بود؟
از ذوبیها نیز میشود سوالهای بسیاری را پرسید و به همان اندازه که آذری مورد پرسش قرار میگیرد باید از خسرو ابراهیمی و دلیلی نیز سوالاتی پرسید. در تبریز نیز کم ریخت و پاش نشد. هیچگاه نمیتوان برچسب صرفهجویی بر پیشانی تراکتورسازی چسباند. تراکتور اصولا در صرف هزینههای میلیاردی ید طولایی دارد.
اگر بخواهیم آنها را حسابرسی کنیم، اگر بخواهیم سراغ دستمزدهای عجیب و غریب تبریزیها برویم نه تنها در لیگ برتر برمیخوریم با حقوقهای آنچنانی بلکه زمانی که قرمزهای آذربایجان در لیگ یک حضور داشتند نیز دستمزدهای گزافی به بازیکنان، اعضای کادر فنی و حتی مسوولان این تیم داده میشد.
بیش از ۱۰ سال است که تراکتورسازی دارد هزینه میکند که بیشتر این زمان را در لیگ یک حضور داشته. آیا نباید به واسطه این همه ناکامی، مدیران تراکتورسازی بازخواست شوند؟ در کرمان که حالا تیمش را سقوط کرده به لیگ یک میبینیم همین سناریو تکرار شده است. مدیران باشگاه مس کرمان همچون برهانینژاد، ایرانمنش، شهبازی و نژادزمانی از وقتی فعالیت در فوتبال را آغاز نمودند بودجههای میلیاردی را به خود تخصیص دادند. مس نیز از جمله طلایهداران پرداخت حقوقهای میلیاردی است و اسناد گواهی میدهد بر احوالات این تیم کرمانی.
در اهواز نیز سالها است بودجههای میلیاردی تعریف شده و حتی وقتی این تیم به دسته یک سقوط کرد و قادر به صعود نبود مدیران وقت مبلغ بسیار گزافی - حدود ۹ میلیارد تومان - را بابت خرید سهمیه لیگ برتر از تیم سپاهان نوین هزینه کردند.
آن روز خادم کجا بود که مدیران فولاد را بابت خرید سهمیه به نقد بکشد؟ آن روز وزارت ورزش آیا اهتمامی به این بیقانونی داشت؟ امروز همه نگاهها متوجه بدهی انباشته علی فتحا...زاده که بخشی از آن یادگاری مدیران پیشین هم هست، شده. امروز نگاهها معطوف به محمد رویانیان است، مدیری که گفته میشود شخصا ۵۰ میلیارد تومان بدهی به بار آورده است.
درحالی که استقلال و پرسپولیس به هیچ یک از منابع صنعتی اعم از نفت و مس و فولاد و آهن وصل نیستند و حتی درهای حق پخش نیز به روی آنها بسته شده است. امروز استقلال و پرسپولیس را به شدیدترین شکل ممکن بابت پرداختهای میلیاردیشان مورد هجوم قرار میدهند اما هیچکس نیست که مدیران سابق باشگاه پاس تهران را بابت پرداختهای میلیاردیشان در فصل سوم و چهارم لیگ برتر به مربیان و بازیکنانشان مواخذه کند. امروز فقط سرخابیها قربانی شدهاند.