طرح موسوم به سبد کالا، از ایده تا عمل، پروژهی اختصاصی دولت یازدهم بوده است و هیچ نسبتی با دولتهای گذشته ندارد. نقایص متعدد این طرح، هم در حوزهی نظری و هم در وادی عملیاتی شدن، علاوه بر نمایش «ستادی بودن و ضعف در مدیریت در صف مدیران» دولت یازدهم، امکان مقایسهی یک پروژهی اختصاصی دولت جدید را با اقدامات دولت قبلی، در اختیار افکار عمومی قرار داد.
انتخابات سالهای ۷۶ و ۸۴ مؤید همین تئوری باشد. هرچند ممکن است رشد طبقهی متوسط شهری و برخی تغییرات در سبک زندگی در سالهای اخیر، تغییراتی جزئی را در درصدهای فوق پدید آورده باشد، اما ماهیت خمیرگونهی بخش قابلتوجهی از افکار عمومی هنوز دچار خدشهی جدی نشده است.
شبهات ایجادشده پیرامون نحوهی اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها، از جمله نگرانی بخش زیادی از مردم طبقهی متوسط و مستضعف در خصوص حذف یارانهها برای افراد با درآمد بالای 1 میلیون تومان در ماه، افزایش متوسط 70 درصدی قیمت حاملهای انرژی، بالاتر رفتن نرخ مالیات اخذشده و... همه از مسائلی است که تأثیر بسزایی در پایگاه اجتماعی دولت یازدهم خواهد داشت.
خواهد داشت.
دولت در حالی میخواهد پایگاه اجتماعی با شعارهای اصلاحطلبی را به عنوان پایگاه اجتماعی رأیساز پای کار نگه دارد، نمیخواهد از ظرفیتهای رسمی و حاکمیتی چشمپوشی کند و این نقطهی چالشبرانگیز برای دولت یازدهم خواهد بود.
در موقعیت اپوزیسیون و منتقد دولت قرار داشتند، امروز به موقعیت اپوزیسیون و مدافع دولت تبدیل شدهاند. مهمترین کارویژهی این جریان در حال حاضر برقراری تناسب میان خواست بدنهی رادیکال اصلاحطلبان و اقدامات عملیاتی دولت از یکسو و اقناع افکار عمومی ۷۵ درصد دیگر جامعه در خصوص دولت از سوی دیگر است. بدین ترتیب، الزامات موقعیت جدید در پایگاه اصلاحطلبان عبارت است از: ۱- تنازل خواستههای اجتماعی در حد مقدورات دولت و ۲- دفاع از سیاستها رویکردها و اقداماتی است که ممکن است خود آنها چندی پیش از منتقدان آن بودهاند (مسائلی مانند سبد کالا، پوپولیسم؛ سفرهای استانی؛ چگونگی تخصیص یارانهها و...)
اظهار نظر رئیسجمهور در جمع دانشگاهیان مبنی بر بیسواد خواندن منتقدان توافقنامهی ژنو و دعوت از نخبگان همسو با دولت به حمایت از آن، نقطهی عطفی در مواجهی دولت با نخبگان بوده که حاوی چند پیام است؛ اول آنکه انتظارات دولت از نخبگان حامی تا کنون برآورده نشده است، دوم دستوری برخورد کردن رئیسجمهور با دانشگاهیان و سوم عدم تحمل مخالف و استفاده از لفظ نامناسب بیسواد برای دانشگاهیان حتی برای حامیان دولت هم قابل قبول نبود.
این معنا که اگر خواهان تغییر شرایط هستید، باید به مجلسی همسو با دولت رأی دهید.
روی کار آمدن دولت یازدهم میتواند فرصتی برای سلب اعتماد همیشگی افکار عمومی از مدلهای کلاسیک پیشرفت و اعتماد به مدل درونزای بومی باشد. تحقق این مهم باید جز راهبرهای بلندمدت جریان اصولگرا قرار گیرد، ضمناً گفتمان شدن این راهبرد نیاز به کار علمی مدون، اقناع نخبگان و حصول خروجی ملموس برای تودهها دارد.
هرچند متفاوت از فضای پس از ۲ خرداد و ۳ تیر است؛ اما با توجه به کشوقوسهای پیشاانتخاباتی و پساانتخاباتی حامیان کاندیداهای متکثر جریان اصولگرا، میتواند سبب ایجاد شکاف عاطفی میان پایگاه اجتماعی رأیساز اصولگرایان گردد؛ مسئلهای که اگر توسط اقدامات اعتمادساز مدیریت نشود، میتواند بیش از پیش به پایگاه اجتماعی رأیساز جریان اصولگرا لطمه وارد کند.