آقايان حاضر در دولت حق ندارند به اين بهانه که عده اي بدسليقه و کج انديش، انگ سازش را به آنها ميزنند؛ از اين مسئله پيراهن عثمان بسازند و ضمن فرار از پاسخگويي به انتقادات پيرامون برخي اقدامات نابجايشان، شروع به مظلوم نمايي و توجيه کنند.
دولتها اقدام کرده اند.
آن تجربه اين است که هم آقاي احمدي نژاد فرزند انقلاب بود و هم آقايهاشمي و هم ديگران.اما دردسرهايي مثل مشايي! و يا خواستار حذف شعار "مرگ بر آمريکا" شدن از آنجا شروع ميشود که آقايان صاحب تحليلهاي غلطي در برخي امورات بوده و هستند.
اگر زماني ميفرمايند دولت احمدي نژاد قطار انقلاب را به ريل اصلي برگرداند، در زمان ديگري هم آقاي خاتمي را دانشمند لقب دادند و يا در زمان ديگري دولت کارگزاراني آقايهاشمي را دولتي با صفات خدمت و کار وصف ميکردند و همينطور در روزگاري هم در رثاي آقايهاشمي فرمودند: "هيچکس براي من آقايهاشمي نميشود" و يا "آقايهاشمي رکن رکين نظام است".
نظير اين اتفاق به روشني در ايام صدارت آقاي احمدينژاد به چشم ميخورد. آنجا که برخي از سمپاتهاي شخصي احمدي نژاد و همينطور برخی سیاسیون حامی وی با سوء استفاده از جملات رهبر انقلاب در حمايت از دولت و شخص رئيس جمهور، کار را تا به آنجا پيش بردند که وي را "معجزه هزاره"، "نمونه اي از دولت امام زمان(عج)"، "رجعت کننده با امام زمان(عج)" و ... خواندند و حتي اقدامات غلط او را نيز به بهانه حمايت رهبر انقلاب توجيه کردند.
بر جاي باشد و هم مخالفت با تحليلها و اقدامات غلط بروز يابد.