بابک زنجانی! این اسم طی چند سال گذشته هر از گاهی در رسانهها مطرح شده و اغلب نیز با حواشی و جنجال هم همراه بوده است. جستوجوی نام او در اینترنت مطالب و عکسهای فراوانی را به مخاطب ارائه میکند که بعضا سوالبرانگیز بوده و حتی قابل باور نیست.
بابک زنجانی: نه دلال نفتیام نه رانتخوار، بسیجی اقتصادیام!
9 شهريور 1392 ساعت 9:37
بابک زنجانی! این اسم طی چند سال گذشته هر از گاهی در رسانهها مطرح شده و اغلب نیز با حواشی و جنجال هم همراه بوده است. جستوجوی نام او در اینترنت مطالب و عکسهای فراوانی را به مخاطب ارائه میکند که بعضا سوالبرانگیز بوده و حتی قابل باور نیست.
به گزارش جهان، ایسنا گفت و گویی با یکی از صاحبان ثروت نفتی که حرف و حدیث های بسیاری درباره او وجود دارد انجام داده است. ایسنا در گفت و گو با بابک زنجانی تلاش خاصی داشته است تا چهره وی را تطهیر کند. این گفت و گو را در ادامه می خوانید:
بخش زیادی از مطالب منتشر شده درباره زنجانی یا همان (ب.ز) با پسوند "گفته میشود" عنوان میشوند. این گفتهها و شنیدهها که شامل عبارتهایی مانند "میلیاردر ایرانی"، "دلال نفتی"، "بانکدار بزرگ"، "غارتگر بیتالمال" و ... مطرح میشوند در فضای رسانهای غیر رسمی کاربرد بیشتری دارند.
شهرت وی که به تازگی با خرید باشگاه ورزشی راهآهن تهران و حضور در عرصه فوتبال بیشتر شده پیش از اینکه فوتبالی باشد نفتی است، موضوعی که خودش آن را رد میکند.
برای روشن شدن بسیاری از این ابهامها و سوالها سراغ وی رفتیم تا خودش پاسخگو باشد. او در گفتوگویی مفصل با خبرنگار ایسنا تلاش کرد علاوه بر شفافکردن برخی موضوعات برای نخستین بار در یک رسانه رسمی درباره فعالیتهای اقتصادیاش سخن بگوید.
مدیرعامل شرکت هولدینگ توسعه سورینت قشم که بیش از تعداد سالهای عمرش شرکت تاسیس کرده و یا دارد، از ساخته شدن داستانهای پیچیده دربارهاش اظهار تعجب کرده و تاکید دارد: «اگر از هر کدام از دوستان سوال شود شاید دو بار هم نتوانند آن داستانهای ساختگی درباره من را دوباره تعریف کنند».
زنجانی در این مصاحبه هر چند درباره برخی مسائل و عکسها از جمله دوستش که همنام وزیر اسبق نفت است، پخش فیلمی از او در مجلس هنگام استیضاح وزیر کار دولت دهم و مواردی از این دست سخن گفت اما تمایلی برای باز کردن برخی مسائل نداشت و بیشتر تلاشش این بود که عنوان کند: «هیچیک از اتهامهایی که به من زده میشود پایه و اساس ندارد و تاکنون هیچ مرجع رسمی در این زمینه با من صحبت نکرده است.»
متن گفتوگوی صریح ایسنا با بابک مرتضی زنجانی مدیرعامل شرکت هولدینگ توسعه سورینت قشم در ادامه میخوانید:
آقای زنجانی اگر اتهامهایی که درباره شما زده میشود درست باشد شما اکنون باید زندان باشید؟ تحلیلتان از این ماجرا چیست؟
خوب این اتهامات همه ساخته افکاری است که هیچ کس دلیل و اثباتی برای آنها ندارد و هر کس هر طور که داغترمیتواند آنها را عنوان میکند. خیلی از این اتهامات از سوی کسانی گفته شده که حتی اینجانب را یکبار هم ندیدهاند وحتی یک بار هم از من درباره اتهامها سوال نکردهاند. فقط در اخبار و رسانهها نقل سفرهها شدهام و به میلیاردها دلار سوءاستفاده متهم میشوم.
البته فقط رسانهها نیستند که درباره شما این گونه میگویند برخی مسئولان و حتی نمایندگان مجلس هم اظهار نظرهای مشابهی در این باره دارند.
متاسفانه همینطور است. علاوه بر سایتها و شبکههای خارجی میبینم بعضاً مسئولان تمام این اتهامها و شنیدهها دهان به دهان را مستند کرده و در نهایت یک داستان پیچیدهای درست کردهاند که اگر از هر کدام از دوستان سوال شود شاید دو بار هم نتوانند آن داستانهای ساختگی را دوباره تعریف کنند.
چرا تا کنون درباره آنها سخن نگفتهاید؟
دلیلی برای پاسخ نمیدیدم و فکر میکردم با بازگو و جواب، دشمنان کشورم شاد میشوند اما اکنون مایلم واقعیتها را عنوان کنم تا شاید این داستانهای بیدلیل به سمت واقعیتر برود. در واقع لازم میدانم پرده از این همه اتهام بر دارم و ماجرا را روشن و شفاف کنم تا خدایی نکرده افکار عمومی به گناه و تهمت جهت پیدا نکند.
شما اکنون مالک دهها شرکت هستید، کارتان را از کجا شروع کردید و چه شد این قدر سریع بینالمللی شدید؟
من سالهاست که کار تجارت بینالمللی و فعالیت اقتصادی میکنم و در این تجارتم بارها گرفتار شده و بالا و پایین شدهام. ازسال ۱۳۷۹ به صورت حرفهای شروع به ایجاد شرکتهای داخلی و خارجی کردم تا جایی که سال ۱۳۸۱ چیزی حدود ۱۱شرکت ایجاد شده داشتیم که نیاز به منابع مالی داشت و تصمیم گرفتم موسسه مالی در خارج از ایران ایجاد کنم تا بتواند با جذب منابع ارزان قیمت شرکتهای تحت پوششم را تامین مالی کند. این کار در امارات آغاز شد و با تاسیس یک موسسه مالی کلیه السیها و انتقال پول و منابع با همکاری بانکهای خارجی آغاز و منابع ارزان قیمت تهیه و در اختیار شرکتهایم قرار میگرفت تا جایی که در بیش از شش کشور سرمایهگذاری اساسی انجام شده بود و حتی نیازی به بانکهای داخل کشور برای اخذ تسهیلات و هر گونه کمک نداشتم. تا اینکه جمع شرکتها و موسسات تحت پوشش من به ۶۴ شرکت داخلی و خارجی رسید و نیاز به یک شرکت هلدینگ برای ساماندهی و یکی شدن در کلیه شرکتها بود که با ایجاد هلدینگ سورینت و انتقال سهام تک تک شرکتهای ایجاد شده سمت و سوی بهتری گرفت که هماکنون در ایران و دیگر کشورهای دنیا با ۱۷ هزار نفر پرسنل مشغول ارائه تجارت و خدمات هستیم.
گفته میشود که در بین این شرکتها و موسسات یکی دو بانک خارجی هم وجود دارد. آیا شما در خارج از کشور بانک دارید؟
بانک هست اما من عضو هیات مدیره یک بانک در مالزی (فرست اسلامیک بانک) هستم. این بانک با سرمایه ۱۰۴ میلیون دلار فعالیت میکرد و فعالیتش هم نرمال و خوب بوده است. این بانک صاحبش اصلا من نیستم. سهام هم در آن ندارم. بلکه صاحبش یک بانک دیگری در اندونزی بود که به بانک دیگری سهامش را واگذار کرده بود که آن بانک هم سهامدارانش کسانی دیگری هستند. من تنها یکی از اعضای هیات مدیره این بانک بودم تا اینکه تحریمها علیه ایران روز به روز بیشتر شد و با توجه به اینکه انتقال منابع مالی برای شرکتهای بیرونی و مردم سخت شده بود، تصمیم گرفتم به عنوان عضو هیات مدیره در یکی از بانکهای خارجی در مالزی ورود پیدا کنم و موسسات مالی خود در امارات را که منابع پنج میلیارد یورویی بود را در آن به شکلی متصل و خدمات مالی ایجاد کنم که این امر هر روز مشتریان زیادی را جذب میکرد.
و احتمالا راهی شد برای کمک به مراودات مالی دیگر شرکتها و بانکها که بر اثر تحریم دچار مشکل شده بودند؟
دقیقا! پس از مدتی بانکهای داخلی که قادر به انتقال پولهای خود نبودند از طریق بانک مرکزی منابع خود را به این بانک انتقال واین بانک منابع را به مشتریان در خارج از کشور انتقال میداد. حتی السی و خریدهای خارجی را برای بانکها و مشتریان داخلی کشور به سرعت انجام میداد تا جایی که ۱۷.۵ میلیارد یورو از منابعی که در خارج از کشور بود و مربوط به بانکها بود با کارمزد هفت در هزار یعنی کمتر از یک درصد منتقل میکردیم و هر روز بانکها و مشتریان بیشتری به این سیستم نزدیک میشدند.
قاعدتا بخش زیادی از این منابع مالی ناشی از فروش نفت بوده است. آیا این آغاز همکاری شما با مجموعه نفت نبود؟
نه! منابع مربوط به بانکها بود و از بانک مرکزی میگرفتند و بانک مرکزی هم منابع نفتی را به آنها میداد! اما اصل واقعیت این نیست که من مستقیما کاری در حوزه نفت میکردم. الان چند وقت است خبرگزاریهای خارجی میگویند که بابک زنجانی با شرکت نفت ایران قرارداد بسته و نفت را ۱۰۶ دلار گرفته و ۹۰ دلار فروخته و پول آن را در بانک متعلق به خود در مالزی گذاشته است. آقایان در داخل کشور هم همین اخبار را میشنوند و نسبت به آن واکنش نشان میدهند اما اصلا مستنداتی از ما نمیخواهند و هیچ مستنداتی هم درباره اتهامات خود ارائه نمیکنند.
پس واقعیت چیست؟
یکی از مشتریان این بانک، شرکتی در هنگ کنگ بود که منابع ارزی حاصل از فروش نفت داشت و نیاز به افتتاح حساب در این بانک داشت. این شرکت یکی از شرکتهای زیر مجموعه شرکت ملی نفت بود که در خارج از کشور در هنگکنگ ایجاد شده بود تا فروش نفت ایران را انجام دهد اما چون بانکی حاضر نبود منابع آن را جمع کند به بانکی که اینجانب عضو هیات مدیره آن بودم مراجعه کردند و مصوبه و اجازهای برای افتتاح حساب در این بانک را داشتند که پنج وزیر و رییس کل بانک مرکزی مصوب کرده بودند که با توجه به عدم همکاری بانکها با آن شرکت سریعاً حساب خود را افتتاح و منابع خارجی حاصل از فروش نفت را در آن نگهداری کند من هم بدون اینکه به اعضاء هیات مدیره ماجرا را بیشتر توضیح دهم برای کمک به کشورم سریعاً هماهنگ کردم و حساب افتتاح و عملیات ارزی آن شرکت شروع به کار کرد.
و این گونه پای شما به معاملات نفتی باز شد؟
نه این گونه نیست اصلا من مسولان نفت را هم نمیشناختم. شاید یکی از شبههایی که نام مرا در معاملات نفتی وارد کرده همین اشتباه بوده است. الان توضیح میدهم که رابطه من با این شرکتها و فروش نفت به چه صورت بوده است.
در بدو کار خریداران نفت از آن شرکت به بانک مراجعه و طی جلساتی با مسئولان بانک صحبت میکردند که اگر بخواهند این نفت را خریداری کنند ما چگونه میتوانیم مدیریت منابعی برای آن انجام دهیم تا اینکه برای تعداد هشت کشتی نفت السیهای مدتدار ۶۰ تا ۹۰ روزه از مشتریان به بانک ارسال و اینجانب آن را هماهنگ کردم و به شرکت مذکور ابلاغ شد. السیها همه تایید شده و بدون اشکال بود و شرکت نفت هم همه آنها را بررسی و تایید کرد و وقتی فروشنده محصول (شرکت نفت) آماده بارگیری شد متوجه شدیم کشتیهای آن در تحریم رفته و پرچم ندارد و نمیتواند حمل را انجام دهد. من هماهنگ کردم کشتیهایی تهیه و سریعاً به محل مورد نظر فروشنده منتقل شد و این بارگیری که در زمان خود بسیار حساس و خطرناک بود و تمام چشم دشمنان دنبال جلوگیری از این کار بود با موفقیت انجام شد. به این ترتیب بیمه کشتیها هم با این روش به مشتری و خریدار تحویل شد و بانک باید مدارک کشتیها را معامله اسناد میکرد و پول را در مهلت مقرر وصول و به حساب مشتری خود میریخت که در مدارک ارسالی متوجه شدیم ارسال کننده بار شرکت ملی نفت ایران بوده و گیرنده آن در مدارک شرکت هنگ کنگی که این مدارک با توجه به اطلاعات داخل آن قابل معامله نبود که با تلاش و روشهای بسیار سخت مدارک تعویض و معامله اسناد در بانک انجام شد. سپس آن السیها باید در مهلت مقرر وصول و به حساب شرکت ریخته میشد و حدود ۵۰ روز زمان نیاز بود. با توجه به نیاز مالی شرکت هنگکنگی بر این اساس من مبلغ ۲۴۰ میلیون دلار و یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون یورو وام در اختیار این شرکت قرار دادم تا مشکلاتش را حل کند تا بعد از ۵۰ روز که السی نقد شد از محل آن بازپرداخت انجام شود.
یعنی شما کمک کردید که شرکت فروشنده نفت برای دریافت منابع دچار مشکل نشود، آیا السی در زمان مقرر نقد شد؟
بله، شرکت این منابع را برای خرید دارو و غذا و پیمانکاران استفاده کرد تا اینکه سررسید السی رسید و مبلغ السیها در زمان خود بدون هیچ تاخیری به حساب واریز شد و بانک با توجه به اینکه تسهیلات داده شدهاش هر چه بیشتر در حساب مشتری بماند سود بیشتری بگیرد طلبی بابت عودت تسهیلات خود طلب نکرد و قرار شد هشت درصد در سال سود بانکی دریافت کند. جمع کل بار نفتی فروخته شده شرکت هنگ کنگی که متعلق به شرکت نفت بود کلاً یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون یورو بود و بیشتر نبود.
اما ظاهرا شما در فروش برخی محمولههای نفتی مستقیما نقش داشتهاید. آیا آنها هم صرفا کمک به فروش بوده یا خودتان طرف معامله بودهاید؟
در همان برهه بود که از مسئولان همان شرکت متوجه شدم تعدادی کشتی با بار میعانات گازی سالها در جنوب کشور مانده و جایی برای تخلیه آن وجود ندارد و کشتیهای آنها چون مشکل پرچم ندارد باید زودتر در محلی تخلیه شود حتی تقاضای کمک برای اجاره مخزن نیز کرده بودند. به همین دلیل هماهنگی کردم که این کشتیها به یکی از کشورها انتقال یابند. این انتقال ۶۰ شبانه روز مسئولان کشتیرانی، وزارت نفت و من را درگیرخود کرد چون بار محصول با توجه به سالها ماندن، بوی بد و گوگردی بسیار داشت که هیچ کشوری آمادگی و اجازه تخلیه آن را نمیداد. بالاخره با هزاران دردسر این بار خالی و کشتیها آماده خدمات به کشور شدند. در آن زمان حداقل چهار بار از سوی دادگاه آن کشور به جرم آلودگی محیط زیست متهم شدم. با وجود اینکه هر روز فشارهای سیاسی علیه ما بیشتر میشد اما این بار به مدت شش ماه در مخازن نگهداری شد در حالی که کل مبلغ بیمه، تخلیه، بارگیری و نگهداری آن که بالغ به ۱۵۰ میلیون دلار بود را خودم پرداخت کردم و هیچ وقت نتوانستم آن را دریافت کنم.
مبلغ این محموله که باید ذخیره میشد چقدر بود؟
مبلغ این بار نزدیک به ۷۰۰ میلیون یورو بود. کلا شرکت نفت یک میلیون و ۹۰۰ هزار یورو با این مجموعه صادرات داشته که حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار یورو آن را فروخته بود و ۷۰۰ میلیون یورو آن را ذخیره برای فروش کرده بود. وزیر نفت و مسئولان این شرکت شبانه روز به روند معامله نظارت داشتند و کاملا همه چیز شفاف بود.
آقای زنجانی با وجود حضور شما در یک بانک خارجی، کمک به فعالیتهای مالی ایران و همچنین حضور در برخی معاملات نفتی دور از ذهن نیست که اسم شما در لیست تحریمها قرار بگیرد. ظاهرا بعد از این ماجرا مشکلات شما آغاز شده است.
بله همین طور است. از حدود هفتهشت ماه پیش اتحادیه اروپا مجموعه ما و شخص مرا تحریم کرد و دلیلش نیز این بود که بنده را مهره اصلی جمهوری اسلامی در دور زدن تحریمها و فروش نفت میدانستند و عنوان میکردند کارهای اساسی انجام شده مانع از اجرای تحریمهاست. از آن به بعد شروع کردند یک به یک حساب شرکتهای ما را در خارج از کشور بستند. هر شرکتی در خارج از کشور به اسم من بود و یا منسوب به من حسابهایش را بستند و مدیران خارج از کشور ما را نیز یک به یک صدا کرده و اذیتشان کردند.
در آن زمان اداره سوئیفت پیامی به بانک ارسال کرد و مدت ۱۵ روز وقت داد تا منابع خود را در بانکها به هر جا که لازم است انتقال بدهیم چون بعد از ۱۵ روز ارتباط سوئیفت بانک قطع میشد. منابعی که بالغ بر ۱۳.۵ میلیارد یورو بود به دلیل این عملیات گیر افتاده بود و هیچ بانکی حاضر نبود منابع را دریافت کند. به همین سبب مسئولان، سهامداران و هیات مدیره بانک علیه من حساس شدند.
به این ترتیب به فکر انتقال آن به داخل افتادید؟
اینجا یک نکته وجود دارد؛ انتقال پول به داخل همه را به این فکر میاندازد که من باید پولی را حمل میکردم و به کشور میآوردم اما این چنین نیست من باید ذینفع پول را از نام بانک تغییر میدادم به هیمن دلیل تصمیم گرفتم ذینفع این منابع را به شرکتی غیر قابل تحریم در کشور مانند صندوق تامین اجتماعی برای حفظ و نگهداری نتقل کنم تا شامل تحریم و قفل منابع نشود. برای همین منظور با سازمان تامین اجتماعی برای خرید تعدادی از شرکتهای آن تفاهم کردم. شاید خرید این شرکتها بهتر از این بود که پول در کشور بیرونی قفل شود که متاسفانه پس از انتقال پول از طریق بانک مسکن و حساب تامین اجتماعی دچار مسائل سیاسی مجلس و رییس جمهور شد که بحران را بیشتر کرد تا جایی که بانکها و مسئولان همه نگران و ترسیده بودند و هر روز میخواستند این موضوع را ابطال کنند و هر روز یک نظریه در خصوص این منابع میداند. من هم وسط همه مشکلات از این در به آن در میزدم چون جوابگوی صدها مشتری بانک و مسئولان کشورها بودم. متأسفانه موضوع مجلس آنقدر بزرگ جلوه داده شد که آمریکا هم من را تحریم کرد و خزانهداری آمریکا دقایقی زیاد را در خصوص اینجانب و کارهای انجام شده و کمکم به ایران به عنوان بیسابقهترین فعالیتها یاد کرد به طوری که اکنون ۲۷۲ اتهام در خارج از کشور در این زمینه در پرونده من نوشته شده است. کلی هم اتهام در داخل کشور به دلیل کمک حرفهای و واقعی و درست به وجود آمده است.
یعنی ضرر دو طرفه...؟
یک ضرر چند طرفه چون هم شرکتهایم از بین رفتند هم بانک طلبکار بود، هم شرکت هنگکنگی نگران منابعش و هم دولت ایران و هم مردم و هم تحریم اتحادیهها و علاوه بر این فشارها اخیر آمریکا ۲۵۰ میلیون دلار بانکی به دلیل منابع جریمه کرد و آنها هم از دادگاه نامه گرفتند و از موجودی من برداشتند. این در شرایطی بود که هم بارهای انبار شده را بدون کم و کاستی عودت و به وزارت نفت تحویل دادم و هم بسیار تلاش کردم که بانک و منافع آن را نجات بدهم. در حال حاضر شرکت هنگکنگی چیزی حدود دو میلیارد و ۴۰۰ میلیون یورو در حسابش موجود است که نصف آن را به بانک بدهکار است و اصل پول حاصل از فروش نفت در آن حساب، چیزی حدود یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون یورو است نه بیشتر. این پول در حساب هست و موضوع انتقال آن است چون آنقدر همه داد و بی داد کردهاند که همه بانکها فهمیدهاند و حاضر به دریافت آن نیستند.
منابع دیگری هم در بانکها خارجی پخش شده که ربطی به ایران و شرکت نفت و غیره ندارد و منابع بانک است که به مردم دیگر بدهکار است و هنوز سررسید نشده، از طرفی هم بانک از اینجانب ادعای طلب دارد هم شرکت هنککنگی و هم مردم و این همه اتهام وارده شده، حال شما لطفأ خودتان پاسخ اتهامهای عنوان شده فوق الذکر را بدهید!
بانک فرست اسلامیک ۱۷.۵ میلیارد یورو از پولهای نفت ایران را در خارج از کشور نجات داد و در داخل کشور پخش کرده است، تعداد تراکنشهای مالی آن در این زمینه به بیش از ۹۰۰۰ مورد رسیده است. برای انتقال این ۱۷.۵ میلیارد یورو هفت در هزار کارمزد نیز بانک گرفته است که این موارد مربوط به قبل از تحریم بود. زمانی هم که تحریم شروع شد، شرکت نفت حدود ۱.۳ میلیون یورو پول بیشتر در بانک نداشت. مابقی هم بدهی شرکت نفت به این بانک بوده است که متعلق به شرکت نفت هم نبود. زمانی که سوئیفت قطع شد بانک اعلام کرد که دیگر نمیتواند این پول را انتقال دهد اما حاضر است به صورت چک آنرا در اختیار شرکت نفت قرار دهد. بنده در این بین گیر کرده بودم چرا که هم به بانک فرست اسلامیک تعهد داشتم و هم از سوی دیگر به شرکت ملی نفت تعهداتی داشتم.
کد مطلب: 309889
آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/analysis/309889/بابک-زنجانی-نه-دلال-نفتی-ام-رانتخوار-بسیجی-اقتصادی-ام