يکشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 19 May 2024
 
۰

کشاندن‌پای روحانی‌به‌فضاسازی‌های منافقین

جمعه ۲۱ تير ۱۳۹۲ ساعت ۱۸:۲۰
کد مطلب: 298781
خبرسازی جدید منافقین درباره وجود یک تاسیسات هسته ای مخفی در ایران و به میان کشیدن پای حسن روحانی به عنوان یکی از بانیان این تاسیسات کذایی را باید اعلام جنگ صهیونیست ها به دولت منتخب در ایران دانست.
به گزارش جهان، مهدی محمدی کارشناس مسایل سیاسی طی یادداشتی با عنوان «روحانی و مسئله اسراییل» در خبرگزاری تسنیم نوشت:

خبرسازی جدید منافقین درباره وجود یک تاسیسات هسته ای مخفی در ایران و به میان کشیدن پای حسن روحانی به عنوان یکی از بانیان این تاسیسات کذایی را باید اعلام جنگ صهیونیست ها به دولت منتخب در ایران دانست.

کسانی که ظرف سال های گذشته با مسائل امنیت ملی درگیر بوده اند به خوبی می دانند که رژیم صهیونیستی اصلی ترین حامی، منبع تغذیه، سیاستگذار و طراح پس صحنه گروهک منافقین است. از این حیث، هیچ کشوری در جهان به پای رژیم جعلی اسراییل نمی رسد. زمانی که منافقین در لیست گروه های تروریستی امریکا و اروپا قرار داشتند، سران آنها آزادانه به اسراییل سفر می کردند و از مشورت های اطلاعاتی، رسانه ای و عملیاتی رده های مختلف این رژیم برخوردار بودند. بخش اعظم بودجه گروهک ترویستی نفاق هم هواره توسط صهیونیست ها تامین شده است. سخاوت اسراییلی ها در مقابل این گروهک چنان بوده که گاه برخی محافل امریکایی هم از این متعجب می شدند که چگونه این گروهک برای یک سخنرانی چند دقیقه ای به برخی مقام هیا سابق امریکایی رشوه های چند صد هزار دلاری پیشنهاد می کند یا در روزنامه ای مانند نیویورک تایمز به یکباره یک صفحه تمام را می خرد و برای خود آگهی تبلیغاتی چاپ می کند.

پیوند اسراییل با گروهک نفاق، وقتی به پرونده هسته ای ایران برسیم، بسیار عمیق تر می شود. از لحاظ اطلاعاتی صهیونیست ها تغذیه کنندگان اصلی این گروهک درباره خبرهای گاه و بیگاهی هستند که ظرف یک دهه گذشته درباره برنامه هسته ای ایران منتشر و ادعا کرده اند که این خبرها ازجنبه های پنهان برنامه هسته ای ایران پرده بر می دارد. البته فرآیند خبرسازی و جعل سند اسراییلی ها علیه برنامه هسته ای ایران در واقع فرآیندی بسیار بزرگتر و پیچیده تر از آن است که بار آن فقط بر عهده منافقین گذاشته شده باشد. فی المثل اکنون دیگر برای همه طرف های درگیر با موضوع روشن است که بخش بزرگی از اسنادی را که آژانس ادعا می کند از منابع آزاد به دست آورده و نشان دهنده وجود یک برنامه هسته ای ایران نظامی در ایران است اسراییلی ها جعل کرده اند. روزنامه گاردین چندی پیش احتیاط و پرده پوشی را کنار گذاشت و به صراحت گفت که این ارزیابی اکنون کاملا فراگیر شده و ادعاهای آژانس درباره برنامه هسته ای ایران را تحت الشعاع قرار داده است.

با این حال، نقش منافقین در این فرآیند همواره برجسته بوده و احتمالا تا آینده قابل پیش بینی همینطور هم باقی خواهد ماند. منافقین روز پنج شنبه گذشته ادعا کردند که یک تاسیسات هسته ای محرمانه در نزدیکی شهر دماوند یافته اند که معدن شرق یا کوثر نام دارد. تا اینجای کار چندان عجیب نبود چرا که هم ایران و هم دیگر طرفهای مرتبط با موضوع هسته ای ایران دیگر به خبرسازی های گاه به گاه این گروهک که عمدتا با انگیزه جلویگری از اوت شدن کامل یا جذب منابع مالی و جلب توجه رسانه ای انجام می شود عادت کرده اند. نکته ای که این بار قصه را کمی متفات می کرد این بود که منافقین ادعا کرده بودند که حسن روحانی رییس جمهور منتخب ایران نقش اصلی را در برپاسازی این تاسیسات ایفا کرده است. این مهم نیست که این خبرسازی تا چه باید جدی گرفته شود چرا که منافقین عملا حتی از جعل یک خبر بدون تناقض هم عاجزند و در حالی ادعا کرده اند روحانی در ساخت این تاسیسات دخیل بوده است که یادشان رفته در زمان مورد ادعای آنها یعنی سال ۲۰۰۶ روحانی مسئولیت پرونده هسته ای ایران را به علی لاریجانی تحویل داده بود و اساسا دیگر در جمع تصمیم گیرندگان این موضوع قرار نداشت.

آنچه مهم است این است که این گروهک می خواسته به هر نحو ممکن روحانی را درگیر یک مسئله دارای حساسیت برای غرب بکند. گفتیم که منافقین بویژه در امور مربوط به پرونده هسته ای ایران بدون اجازه اسراییلی ها آب هم نمی خورند بنابراین در خبرسازی جدید آنها سخنی از حسن روحانی به میان آمده معنایی جز این ندارد که صهیونیست ها پس پرده نقشه ای دارند.

در واقع فهم اینکه ماجرا چیست اصلا دشوار نیست. اسراییل از همان روز نخست انتخاب حسن روحانی به عنوان رییس جمهور ایران عصبی ترین واکنش ها را نشان داد. در اروپا و امریکا بودند کسانی که گفتند امیدوارند روحانی به میدان آمده باشد تا گذشته خود را تکرار و مجددا برنامه هسته ای ایران را به نام اعتمادسازی متوقف کند و به همین دلیل گوشه و کنار در مواردی روی خوشی هم به او نشان دادند اما در اسراییل قصه کاملا متفاوت بود. صهیونیست ها از همان ساعت اول همچون ماتم زدگان تاسف خود را از این اتفاق در ایران ابراز کردند و از روز ۲۵ خرداد به این سو درباه ایران سخن نگفته اند الا اینکه این عصبانیت از لابلای کلام آنها هویدا بوده است.

اینکه چرا اسراییل مطلقا به روحانی روی خوش نشان نداد و با روی کار آمدن او بسیار رادیکال برخورد کرد چند دلیل مهم دارد:

۱- صهیونیست حس می کنند رییس جمهور بودن کسی مانند روحانی که احتمالا به سمت انعطاف در مقابل غرب حرکت خواهد کرد و شفافیت بیشتری را درباره برنامه هسته ای ایران خواهد پذیرفت، توان دروغ سازی و جعل سند آنها درباره این برنامه را به نحو اساسی ضربه پذیر می کند. از دید آنها وقتی کسی در ایران سرکار باشد که خود داوطلبانه بگوید خواهان شفافیت بیشتر است، دیگر کار برای طرفی چون اسراییل که همچنان مدعی است یک جنبه نظامی در برنامه هسته ای ایران وجود دارد بسیار سخت خواهد شد.

۲- دومین علت این برآشفتگی این است که اسراییلی ها تصور می کنند لحن ملایم و به دور از حاشیه سازی روحانی توان آنها برای تهدید نمایی ایران و اجماع سازی در جامعه جهانی بر ضد آن را کاهش خواهد داد. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم جعلی اسراییل زمانی گفته بود روزی نیست که حداقل با رهبر یکی از کشورهای جهان درباره خطر برنامه هسته ای ایران حضوری یا تلفنی مذاکره نکند. حالا اسراییلی ها نگرانند که رهبران جهان دیگر چندان علاقه ای برای گوشن دادن به ادعاهای آنها درباره ایران نداشته باشند.

۳- از همه مهم تر، اسراییل نگران است که حضور حسن روحانی غرب را برای ارائه پیشنهادهای بهتر به ایران خصوصا در حوزه کاهش تحریم ها وسوسه کند و رژیم تحریم –که به گفته وزیر خارجه انگلیس مدت های طولانی برای اعمال آن زحمت کشیده شده- سست شود. برای اسراییل تحریم ایران از همه چیز حتی از ساخته نشدن سلاح هسته ای توسط ایران هم مهم تر است. اساسا اسراییلی ها کل بساط سند سازی و عملیات روانی و مذاکره و تهدیدو سر وصدا درباره برنامه هسته ای ایران را به این دلیل به راه انداخته اند که بتوانند جهان را متقاعد کنند که باید هر چه بیشتر ایران را به لحاظ اقتصادی تحت فشار گذاشت. برای اسراییل در نهایت براندازی نظام و رویارو قرار گرفتن مردم و نظام است که اهمیت دارد نه برنامه هسته ای که خود بهتر از هر کسی می دانند ادعاها درباره غیر صلح آمیز بودن آن تا چه حد بی پایه است.

به این ۳ دلیل اسراییل ها حین روحانی را برای راهبرد خود خطرناک می دانند و این احتمال به زودی منجر به شکل گیری شکافی جدید میان آنها از سو و اروپا و امریکا از سوی دیگر خواهد شد که مایلند از فرصت روی کار آمدن فردی چون روحانی استفاده کنند و ایران را مجددا در مسیر اعتمادسازی قرار بدهند.

خبرسازی از سوی منافقین –بخوانید اسراییل- درباره دست داشتن روحانی در تاسیس یک تاسیسات مخفی اتمی آغاز ویارویی شیخ حسن روحانی و صهیونیست هاست. اسراییل تصور می کند روحانی بازی اگرچه ممکن است امتیازهایی بدهد ولی بازی لولو سازی از برنامه هسته ای ایران را مختل می کند و به همین دلیل ظاهرا تصمیم گرفته شده است که چهره او به عنوان یک فرد متمایل به تعامل با غرب مورد حمله قرار گیرد و تصویری جایگزین آن شود که می گوید روحانی پس پرده خود یکی از سازندگان سلاح هسته ای در ایران است.

هر چقدر خوش بینی ارپا و امریکا برای روحانی یک تهدید است، او باید بدبینی اسراییلی ها را برای خود فرصت بداند. آغاز سم پاشی اسراییل علیه او علامت خوبی است و باید قدر آن را دانست. روحانی باید در هر معادله ای که می نویسد یک پارامتر منفی به نام اسراییل را دخیل کند.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *