تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری یک هفته بیشتر نمانده است و نه تنها قاطبه اهل سیاست، که عمده اهل فرهنگ و رسانه نیز این روزها به سیاست میاندیشند. در چنین روزها و ساعتهایی، سخن گفتن از شعر و چیزی به نام حقوق معنوی مؤلف شاید بیوجه و بیموقع به نظر بیاید. اما وقتی شعری دچار حواشی سیاسی میشود، توضیح برخی مسائل نیز لازم میآید.
به گزارش جهان، امید مهدی نژاد در الف نوشت: سالها پیش با همکاری دوست شاعرم مهدی زنگنه در جریان اجرای پروژهای فرهنگی، ترانهای برای پاسداشت شهدای صنعت نفت گفته بودم، که با آهنگ حبیب خزائیفر و صدای مانی رهنما اجرا، ضبط و منتشر شده بود. شامگاه چهاردهم خرداد، این ترانه را بدون آنکه ذکری از سازندگانش را شده باشد، در فیلم تبلیغاتی دکتر حسن روحانی که از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد، شنیدم و شگفتزده شدم.
در تماسی تلفنی احوال را از مهدی زنگنه جویا شدم و دانستم او هم مثل من متعجب است. همان شب در صفحه شخصیام در فیسبوک متنی طعنآمیز نوشتم و از پخش آن ترانه که با قصد و هدفی دیگر سروده و ساخته شده بود، در یک فیلم تبلیغاتی، گلایه کردم. روز بعد نیز طی مکالمهای با آقای حامد شکیبانیا ـ که مسئول آن پروژه فرهنگی و بالطبع تهیهکننده آن ترانه بودند ـ دریافتم که ایشان نیز تا پیش از پخش فیلم، از استفاده از این ترانه در آن مطلع نبودهاند.
واقعیتی تلخ است که حقوق معنوی مؤلف در کشور ما گاه به هیچ انگاشته میشود. خاصه آنجا که پای اهل سیاست و فعالیتهای سیاسی نیز در میان باشد. اما لااقل از اهل فرهنگ و رسانه این توقع میرود که به حیثیت معنوی آثار همکارانشان بیتوجه نباشند.
پشت گلایه من از استفاده تبلیغاتی از اثر فرهنگیای که در خلق آن سهیم بودهام و نیز از عدم ذکر نام مؤلفان آن اثر، هیچ انگیزه سیاسیای وجود نداشت. اما وقتی خبر این گلایه از فیسبوک فراتر رفت و در یک خبرگزاری و چند سایت خبری منتشر شد، ماجرا رنگی سیاسی یافت. عزیزی ـ که طبعاً نمیشناختمش ـ از ستاد تبلیغاتی دکتر حسن روحانی با من تماس گرفت و درباره حواشی سیاسی پیش آمده توضیحاتی داد و نیز گفت این ستاد حاضر است قصور پیشآمده را از جهت مادی و معنوی جبران کند. گلایه و توضیح مرا نیز شنید و نیز این نکته را که گله من، نه با انگیزه سیاسی انجام شده و نه با انگیزه مادی. و همان روز در بیانیهای که از سوی آن ستاد منتشر شد، امانتدارانه از قول من نقل شد که «طرح اين موضوع در شبكههاي اجتماعي از سوي اينجانب با انگيزه سياسي نبوده و فقط ميخواستم از حقوق معنوي شعرم دفاع كنم. در ضمن از استفاده تبليغاتي كه از شعرم و حواشي آن صورت گرفته انتقاد ميكنم و به هر كانديداي ديگري هم كه چنين اقدامي ميكرد اعتراض ميكردم.»
البته در این بیانیه آمده بود «امتياز قطعه طلاي روسياه سروده زيباي آقاي اميد مهدينژاد با همراهي جناب آقاي مهدي زنگنه بهطور كامل و در ازاي پرداخت مبلغ مورد توافق و قرارداد فیمابين نامبرده و جناب آقاي حامد شكيبانيا پرداخت شده و قيد شده كه در هر موردي كه ایشان مصلحت بدانند، قابليت استفاده دارد. اين قطعه از سوي آقاي شكيبانيا به ستاد آقاي روحاني اهدا شده است.» اما باید گفت که برخلاف ادعای مطروحه در بیانیه، توافق میان ما و برادر عزیزم جناب آقای شکیبانیا شفاهی بود و میان ما و ایشان اساساً «قرارداد فیمابین»ی مکتوب نشده بود، چه رسد به آنکه در آن قید شود اثر ما «در هر موردی که ایشان مصلحت بدانند قابلیت استفاده دارد.» که اگر اینچنین بود وجهی برای گلایه من وجود نمیداشت. اهدای قطعه توسط آقای شکیبانیا به ستاد یادشده نیز لابد پس از استفاده از آن در فیلم صورت گرفته است؛ چراکه ایشان تا پیش از پخش فیلم، اصولاً از استفاده سازندگان فیلم از این ترانه مطلع نبودهاند!
من کماکان از استفاده سیاسی و تبلیغاتی از اثری که به یاد شهیدانی سروده شده است، آن هم بدون ذکر نامی از مؤلفان اثر گلایه دارم؛ اما در فضای فعلی که به سیاستزدگی آلوده است، هرگونه سخن گفتن پیرامون این موضوع لامحاله مورد سوءتعبیر سیاسی قرار خواهد گرفت. لذا در میگذرم و تنها آرزو میکنم ستادهای تبلیغاتی نامزدهای انتخابات و عزیزان فعال در آنها آنقدر غرق تلاش برای برگزیده شدن نامزد موردعلاقهشان نگردند که از توجه به ملاحظات فرهنگی و احترام به شئون فرهنگی غافل شوند.