شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 4 May 2024
 
۲

پاسخ زیباکلام به عبدی/ کاش یک بار از خوئینی‌ها انتقاد می‌کردید

دوشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۵۹
کد مطلب: 287797
به‌دنبال پاسخ عباس عبدي به مصاحبه صادق زيباكلام با «قانون» كه با تيتر «برخي سیاستمداران افراد «بادنجان دورقابچین» را به منتقدان ترجیح مي‌دهند «و زيرتيتر» داشتن دوستي مانند زيباكلام سياستمداران را بي‌نياز از دشمن مي‌كند» در روزنامه قانون به چاپ رسيده بود، زيباكلام پاسخي ارسال كرده است.
به گزارش جهان، لازم به ذكر است عباس عبدي به مصاحبه اي از زيباكلام در «قانون» واكنش نشان داده بود كه در آن زيباكلام خطاب به عبدي گفته بود «متاسفانه آقاي عبدي يك بغض و كينه قديمي‌‌از‌هاشمي‌دارد كه مربوط به يك سال و دو سال اخير هم نيست. اين كينه سابقه‌اي نزديك به دو دهه دارد و عبدي همواره مواضعش عليه آقاي‌هاشمي‌بوده است.»

زیباکلام در این نامه از فرصت استفاده کرده ، در دفاع از هاشمی سنگ تمام گذاشته و به ارزش های انقلاب همچون تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و به تعبیر امام انقلابی بزرگتر از انقلاب اول حمله کرده است.

البته او به نکات قابل تاملی هم اشاره می کند و خطاب به عبدی می گوید: اي‌كاش فقط يك‌هزارم انتقادات تلخ و گزنده‌اي را كه بنده نسبت به ايشان داشته و گفته و نوشته‌ام را جنابعالي هم نسبت به آقاي مهدي كروبي يا جناب موسوي خوئيني‌ها در قبال عملكردشان در دهه 1360 وارد مي‌كرديد.

پاسخ زيباكلام در زير مي‌آيد:

در پاسخ به انتقاد من از آقاي عبدي پيرامون اظهارنظر نامطلوب‌شان بعد از ثبت‌نام آقاي‌هاشمي‌رفسنجاني، آقاي عبدي بنده را محكوم به «بادنجان دور قاب‌چين» بودن من براي آقاي‌هاشمي‌كرده‌اند و اضافه كرده‌اند كه دفاع يا حمايت بي‌چون و چراي من از آقاي‌هاشمي‌راه را بر هرگونه نقد ايشان مي‌بندد و بالاخره اظهار مي‌كنند كه تعريف و تمجيد امثال من از شخصيت‌هاي سياسي به زيان آنان تمام شده و به‌زعم آقاي عبدي با وجود طرفداراني مثل من، آقاي‌هاشمي‌نيازي به دشمن ندارند. اين البته نه نخستين‌باري است كه آقاي عبدي به‌واسطه آقاي‌هاشمي‌رفسنجاني بنده را مورد سرزنش قرار مي‌دهند و نه يحتمل بار آخر خواهدبود. حمايت من از آقاي‌هاشمي‌برايشان به مثابه تعريف، تمجيد، ستايش، مجيزگويي و به‌قول خودشان «بادنجان دور قاب‌چين» است. البته من شخصا از اينكه آقاي عبدي حمايت بنده از آقاي‌هاشمي‌رفسنجاني را به «تملق‌گويي» و «بادنجان دور قاب‌چيني» تعبير مي‌كنند متاسفم.

اما معتقدم اين اتهام آقاي عبدي بيش از آنچه كه مبتني بر واقعيت باشد مبتني بر انتقام‌گيري و تلاش در تحقير و توهين به بنده مي‌باشد. والا آقاي عبدي بيش از هر فرد ديگري واقفند كه ذات حمايت و دفاع من از آقاي‌هاشمي‌به تنها چيزي كه نمي‌برد، تملق‌گويي و «بادنجان دور قاب‌چيني» است.

في‌الواقع نخستين بار كه اين مرافعه ميان بنده و ايشان به وجود آمده، در آبان‌ماه سال 1377 بود، از آن تاريخ به بعد هرگاه كه اين مناقشه از سر گرفته شده آقاي عبدي هر بار بنده را متهم كرده‌اند كه مجيز و تملق آقاي‌هاشمي‌رفسنجاني را مي‌گويم و بعد هم نصيحت كرده‌اند كه درست نيست يك استاد دانشگاه تملق يك سياستمدار را بگويد و مطالبي در نكوهش تملق‌گويي اظهار داشته‌اند. بنده هم هر مطلبي خطاب به عبدي گفته‌ام، اصلا در مقام دفاع از خودم برنيامده‌ام كه آيا من تملق آقاي‌هاشمي ‌رفسنجاني را مي‌گويم و آيا ذات و طبيعت نگاه من به ايشان در چارچوب يك رابطه چاپلوسي و «بادنجان دور قاب‌چيني» خلاصه مي‌شود؟

يا آنكه بر خلاف آنچه كه آقاي عبدي مي‌گويند ذات نگاه و رويكرد من به آقاي‌هاشمي‌رفسنجاني به تنها چيزي كه نمي‌برد تملق و چاپلوسي است و الحاقا و باز بر خلاف اتهام آقاي عبدي، برخورد من با اقاي‌هاشمي‌رفسنجاني كاملا منتقدانه است. اما اين بار قصد دارم به اتهام‌هاي عبدي پاسخ دهم كه آيا نگاه و رويكرد بنده به آقاي‌هاشمي‌رفسنجاني آنگونه كه ايشان مي‌گويند تملق‌آميز و چاپلوسانه است؟ علت اينكه مي‌خواهم اين موضوع را اين‌بار روشن كنم نه به واسطه آقاي عبدي كه به جهت شرايطي است كه به واسطه انتخابات وارد آن خواهيم شد و بنده بر خود واجب مي‌دانم كه با همه توان از آقاي‌هاشمي‌رفسنجاني حمايت كنم. ممكن است كه برخي ديگر از دوستان هم البته نه به تندي آقاي عبدي، ولي به هرحال همين انتقاد يا اتهام را بر بنده داشته باشند.

مقدم بر هر نكته ديگري، اساسا مجيز و تملق‌گويي كه بسيار هم مع‌الاسف در جامعه ما رواج دارد، زماني صورت مي‌گيرد كه شخصي مجيزگوي و متملق بنا بر منافع مشخص مادي به اين كار اهتمام ورزد. فرض بر اين است كه مجيزگوي بر آنچه كه مي‌گويد اعتقادي نداشته و صرفا براي خوشايند اصحاب قدرت كلامي‌ابراز مي‌كند. ابراز مي‌كند كه يا به مقام و جايگاهي برسد، يا مقام و جايگاهش را نگه دارد، موقعيتش را مستحكم‌تر كرده و جايگاهش را در هر قدرت و مكنت ارتقا ببخشد و قس عليهذا! به عبارت ديگر، تملق قدرت و به قول خواجه نظام‌الملك «صاحبان شوكت؟ را بر دشمنان، چاكران و رعيت» به‌واسطه نفع مادي صورت مي‌گيرد.
 
سوال ساده بنده از آقاي عبدي كه متجاوز از 15 سال است (از سال 1377 به اين سو) اين است كه اين اتهام را به بنده زده‌ند آن است كه جناب عبدي من در طي اين 15 سال كدام پست، سمت، مقام و جايگاه را به واسطه تملق‌گويي آقاي‌هاشمي‌رفسنجاني خواسته‌ام به دست بياورم يا كدام پست و مقام را كه داشته‌ام خواسته‌ام حفظ كنم؟ يا آن را ارتقا خشم؟ بنده جناب آقاي عبدي به‌واسطه آنچه كه شما تملق‌گويي آقاي‌هاشمي‌رفسنجاني توصيف مي‌كنيد طي اين 15 سال چه نفع مادي داشته‌ام؟ 

ناب عبدي نه تنها هيچ نفع مادي نداشته و به دست نياورده‌ام، بلكه از سال 77 كه دفاع و حمايت من از آقاي‌هاشمي‌شروع شد تا همين اواخر مورد شماتت و ملامت هم قرار مي‌گرفتم كه چرا از آقاي‌هاشمي‌رفسنجاني دفاع مي‌كنم؟ جناب عبدي مي‌دانيد چقدر به من گفتند، نوشتند و طعنه و سركوفت زدند كه چرا از آقاي‌هاشمي دفاع مي‌كنم؟ در عين حال جناب عبدي اين را هم داخل پرانتز بگويم كه البته در ايران مدت‌هاست كه ديگر كسي به من نگفت كه چرا از‌هاشمي‌دفاع مي‌كنم. 

برعكس، بسياري گفته‌اند و مي‌گويند كه حق با شما بود و ما حالا داريم مي‌فهميم كه چرا شما آنگونه از آقاي‌هاشمي‌دفاع مي‌كرديد. اما فرض بگويم جناب عبدي كه حق با شما باشد و شخصيت من به‌گونه‌اي است كه با مجيز و تملق‌گويي صاحبان قدرت مي‌خواهم براي خودم كلاهي دست و پا كنم. در آن‌صورت آقاي عبدي تصور نمي‌كنيد كه بنده آن‌قدر فهم و شعور سياسي دارم، اينقدر ديگر IQ دارم كه عقلم مي‌رسد كه‌هاشمي‌رفسنجاني هيچ‌كاره است و كاره‌اي نيست و لااقل بروم و مجيز 4 نفر كه قدرت دارند را بگويم نه آقاي‌هاشمي! نه جناب عبدي من بعد از تير 84 و قبل از آن در شرايطي از آقاي‌هاشمي‌رفسنجاني حمايت كردم كه بسياري از نزديك‌ترين دوستان و ياران ايشان ترجيح دادند سكوت كنند. 

حكايتي است كه من زماني شروع به دفاع و حمايت از آقاي‌هاشمي‌كردم كه از قضاي روزگار ستاره بخت و اقبال سياسي ايشان رو به افول گذارده بود. البته من هيچ ترديدي ندارم كه بالاخره از زير سنگ هم كه شده انگيزه و دليل پيدا خواهيدكرد كه چرا بنده از ايشان دفاع مي‌كرده‌ام. في‌الواقع و با كمال تاسف در جامعه‌اي كه اخلاق سياسي انگاري سقوط كرده باشد، من مي‌توانم بفهمم كه چرا آدم‌ها اينقدر به دنبال انگيزه مادي مي‌گردند براي توجيه حمايت من از آقاي‌هاشمي‌حق دارند چرا كه مع‌الاسف حتي سلام و عليك عادي هم در جامعه ما متاثر از انگيزه سياسي به‌منظور حفظ و كسب قدرت شده است.

در چنين جامعه‌اي درك مي‌كنم كه چرا حمايت صادق زيباكلام از اكبر‌هاشمي‌رفسنجاني اين‌قدر ‌بايد ثقيل، غيرعادي و غیرقابل قبول به نظر برسد.

اما بگذارید خودم بگویم که چرا از سال 76 به این سو قرص و محکم از آقای‌هاشمي‌رفسنجانی دفاع کرده‌ام. قبل از تشریح دلایلم، ذکر این نکته را لازم می‌دانم که بر خلاف آنچه که آقای عبدی همواره گفته‌اند دفاع یا حمایت من از آقای ‌هاشمي ‌به هیچ‌روی به صورت فله‌اي، خطي يا جناحي نبوده. بنده ضمن آنكه از ايشان حمايت كرده‌ام اما و در عين حال هم همواره آنچه را كه از ديد خودم كاستي‌هاي ايشان مي‌پنداشته‌ام از ديده دور نداشته‌ام. در تمام اين 15 سال بزرگ‌ترين ايراد و انتقادم به ايشان غفلت و بي‌توجهي شان به حقوق شهروندي و آنچه كه ذيل توسعه سياسي و دموكراسي‌خواهي قرار مي‌گيرد بوده است.

اينكه ايشان نه در دهه 1360 و در دوران مرحوم امام كه از نفوذ و قدرت زيادي برخوردار بودند و نه در دو دوره رياست جمهوري‌شان توجهي به آزادي مطبوعات، آزادي بيان، آزادي انديشه، حاكميت قانون، محدوديت قدرت حكومت به قانون، آزادي اجتماعات و تشكل‌هاي سياسي و اين دست مقولات نداشته‌اند را همواره بزرگ‌ترين نقطه ضعف ايشان گرفته‌ام. بارها و بارها خطاب به ايشان نوشته‌ام كه روزي كه شما در اوج قدرت بوديد و در نماز جمعه شعار «مرگ بر بازرگان» داده شد اگر شما در برابر آن ايستاده بوديد، 30 سال بعدش در همان نماز جمعه اي‌بسا شعار «مرگ بر‌هاشمي» داده نمي‌شد. 

در كتاب «هاشمي‌بدون رتوش» كه حاصل 5 سال گفت‌وگوهاي صريح با مشاراليه بوده، بسياري انتقادات تند و صريحي نسبت به برخي عملكردهاي ايشان در قدرت وارد كرده و در خصوص آن انتقادات با ايشان به بحث و جدل نشسته‌ام. با وجود همه اينها شما بنده را مثل آب‌خوردن متهم به «بادنجان دور قاب‌چين»، «تملق‌گو» و «مجيزگويي» مي‌كنيد.

جناب آقاي عبدي، اي‌كاش فقط يك‌هزارم انتقادات تلخ و گزنده‌اي را كه بنده نسبت به ايشان داشته و گفته و نوشته‌ام را جنابعالي هم نسبت به آقاي مهدي كروبي يا جناب موسوي خوئيني‌ها در قبال عملكردشان در دهه 1360 وارد مي‌كرديد. اي‌كاش يك هزارم انتقادات جدي را كه بنده در كتاب «هاشمي‌بدون رتوش» به آقاي‌هاشمي‌وارد كرده‌ام جنابعالي نسبت به عملكرد عباس عبدي و ساير دانشجويان خط امام كه با اشغال سفارت آمریکا در سال 58 اين مصيبت را بر سر انقلاب آوردند وارد مي‌كرديد. 

اي‌كاش جناب عبدي شما هم مي‌توانستيد در برابر هر 10 انتقادي كه بنده نسبت به عملكرد آقاي‌هاشمي‌وارد كرده‌ام، صرفا يك انتقاد از عملكرد دوستان، هم‌پيمانان و شخص شخيص خودتان ارائه مي‌داديد. اميدوارم نفرماييد كه ما و دوستانمان ظرف اين 34 سال هيچ عيب و ايرادي نداشته‌ايم و هر عيب و ايرادي بوده از آقاي‌هاشمي‌رفسنجاني بوده. چون آن‌وقت بنده مجبور مي‌شوم که نه يك ايراد و دو ايراد كه يك كاتالوگ از خبط و خطاهاي آقاي عبدي و همفکرانشان را برايتان فهرست نمایم.

خبط و خطاهايي كه آثار و عواقب برخي از آنها تا به امروز دامان كشور، انقلاب و نظام را رها نكرده. به عنوان نمونه، آيا شما حتي يك بار هم كه شده به موضوع اشغال سفارت كه آثار و عواقب نامطلوب آن هنوز بعد از گذشت 34 سال كشور را رها نكرده و خدا مي‌داند كه ظرف اين 34 سال چقدر از بابت آن عمل نسنجيده شما و همفكرانتان مملكت تاوان و هزينه پرداخت كرده و هنوز هم مع‌الاسف با گذشت 34 سال دارد مي‌پردازد، با رويكردي منتقدانه نگاه كرده اید؟ آيا يك بار شده كه شما به داستان انقلاب فرهنگي نگاه ديگري كرده باشيد؟ 

آيا يك بار شده كه شما و همفكرانتان به سرنوشت هزاران استاد و دانشجویی که بواسطه انقلاب فرهنگی که بنده و شما براه انداختیم و با زندگی شان بازی کردیم نگاه دو باره ای کرده باشید؟ آیا یک‌بار شده که شما و همفکران چپ تان به‌عنوان مثال در قبال عملكرد جناب موسوي خوئيني‌ها در سال‌هاي 1360 كه دادستان کل انقلاب بودند نگاه دوباره‌اي كرده باشيد؟ نه آقاي عبدي، شما هرچه در اين 34 سال كرده‌ايد درست بوده و اين فقط ‌هاشمي ‌رفسنجاني است كه مي‌بايستي از عملكردش به دفاع برخيزد. 

فقط اي‌كاش شما هم يك‌هزارم‌هاشمي ‌رفسنجاني ظرفيت انتقاد مي‌داشتيد. فقط اي‌كاش كه شما به‌جاي 5 سال نشستن در برابر انتقادات گزنده صادق زيباكلام، مي‌توانستيد همچون آقاي‌هاشمي‌رفسنجاني 5 دقيقه در برابر صادق زیباکلام تاب و تحمل بياوريد.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *