ایشان تعجب کردند و پرسیدند چه راه درمانی پیدا کرده اید؟ گفتم من تا به حال آب درمانی، طب سوزنی و مواردی شبیه به آن را شنیده بودم ولی مدتی است که داروی جدیدی کشف کرده ام و در خودم تجربه کردم، دیدم موثر است. ایشان گفتند این داروی جدید چی هست؟ گفتم فحش درمانی
و شرعی داریم که با توجه به آنها عمده مسائل سیاسی و اجتماعی مان را می توانیم حل کنیم. یک حادثه ای اتفاق افتاد که طیف های مختلفی در آن شرکت داشتند و بطور کلی می شود اینطور تقسیم بندی کرد؛ بعضی ها آگاهانه و از روی عناد و به قصد براندازی نظام اقدام کردند، بعضی دیگر به قول طلبه ها به قصد ضروری، یعنی با اینکه اصالتا قصدشان براندازی نبود ولی ابایی هم نداشتند. یعنی با اینکه می دانستند اگر این حرکت فتنه انگیز انجام بگیرد، نظام اسلامی از بین خواهد رفت ولی از این کار ابایی نداشتند. خب اینها مراتب شناخت شان و انگیزه هایشان متفاوت بود.
به نظرم هر فتنه ای که اساس بینش جامعه را تهدید کند. مخصوصا اینکه ظاهر فریبنده ای داشته باشد و اشخاص با ویژگی های جذابی بتوانند به آنها دامن بزنند، طرفداران خوشنامی داشته باشند، چنین فتنه هایی خطرش بیشتر از موارد دیگر خواهد بود...
قبل باشد.
به طور طبیعی در هر جامعه ای یک گروهی وقتی ورشکسته شد حالا در مسائل سیاسی باشد، اقتصادی باشد یا هر جای دیگری باشد، می خواهد به هر بهانه ای شده خودش را برگرداند به معرکه، خب چه کند که راهش بدهند، اینها طردش کرده اند، ورشکست شده، آبرویش رفته، دیگر چیزی ندارد، با چه بهانه ای می تواند باز خودش را وارد کند؟ تنها چیزی که می تواند بگوید شعار وحدت و جلوگیری از اختلاف و از این حرف هاست. بگوید خدا فرموده، پیغمبر فرموده، امام فرموده، عقل می گوید، همه می گویند وحدت!
این یک جور اعتقاد به ولایت فقیه است و یکی هم آن است که امام با صراحت – چنانچه در صحیفه نور و صحیفه امام آمده است - می فرماید که رئیس جمهور منتخب مردم اگر از طرف ولی فقیه نصب نشود طاغوت است و اطاعتش حرام. دقت کنید بعد از اینکه مردم رأی دادند، اگر ولی فقیه او را نصب کرد، مشروع است و اگر نصب نکرد، طاغوت است و اطاعتش حرام! این هم یک جور نگاه به ولایت فقیه است؛ پس وجود این اختلاف ها و مراتب ایمان به ولایت فقیه مثل ایمان به اصل اسلام است که مراتب دارد.