وحيد طالبلو اعتقاد دارد شاهين بوشهر در حد يک تيم محلي هم نبود و اگر بازيکنان با همديگر رفيق نبودند، اين تيم زودتر از اينها به ليگ يک سقوط ميکرد.
وحيد طالبلو در گفتوگو با خبرنگار ورزشي خبرگزاري فارس، درباره صحبتهاي شب گذشته مسعود نظرزاده بازيکن تيم شاهين بوشهر در برنامه 90 و اتفاقاتي که در فصل جاري براي شاهين بوشهر اتفاق افتاده و منجر به سقوط اين تيم شد صحبتهاي زير را مطرح کرد.
* شنيدهايم امروز در کلاس دروازهباني دن گاسپار مربي دروازهبانهاي تيم ملي شرکت کردهاي، چه شد که به اين کلاس رفتي؟
من شنيدم که آقاي گاسپار چنين کلاسي براي مدرسان ايران دارد و از آنجايي که به پست دروازهباني خيلي علاقه دارم و دوست دارم در اين زمينه اطلاعاتم زياد باشد در اين کلاس شرکت کردم. ايشان هم به من لطف داشت و جوياي احوالم شد. در اين کلاس مدرسان بزرگ کشورمان حضور داشتند و از اين که من در آنجا حضور پيدا کردم تعجب کردهبودند. گاسپار به من گفت تو اولين دروازهباني در ليگ ايران هستي که وقتي به زمين افتادي واقعاً مصدوم شدي من در اين کلاس نکتههاي خوبي را برداشت کردم.
* شب گذشته نظرزاده بازيکن تيم شاهين صحبتهايي را انجام داد و اين شائبه به وجود آمد که بازيکناني نظير شما عامل سقوط اين تيم به دسته يک بوديد.
مسعود نظرزاده يک بازيکن بومي است که بايد خودش و خانوادهاش در بوشهر زندگي کنند و به قول خودشان اکنون که بازيکنان غير بومي در بوشهر نيستند زمان خوبي است که همه تقصيرها را به گردن آنها بيندازند و آنهايي که بومي هستند از اين ترکشها مصون بمانند. نتيجه گرفتن يا نگرفتن هر تيمي به عوامل مختلفي بستگي دارد.
فقط همين را بگويم بهتر است هر کسي قسمتي از تقصيرها را به گردن بگيرد، مثل من که به سهم خودم از مردم بوشهر عذرخواهي کردم و آنها بدانند با خنده آنها خنديدم و با گريه آنها گريه کردم.
* اين درست است که در تيم شما دودستگي وجود داشت؟
آنهايي که دستشان از تيم کوتاه شده بود قصد داشتند به هر طريقي در تيم تفرقه و ناهماهنگي ايجاد کنند. زماني که من با شاهين قرارداد بستم از بوشهر شناخت زيادي نداشتم و قراردادم در تهران بسته شد. يکي از اولويتهاي انتخاب شاهين براي من هواداران اين تيم بود. چون از يک تيم پرطرفدار جدا شده بودم ميخواستم به تيم پرطرفدار بروم و اصلاً نميدانستم که اينجا چنين شرايطي دارد. شما ميتوانيد از محسن ايراننژاد يا از امجد شکوهمقام بپرسيد که از هيچ لحاظ فرقي بين بازيکنان جديد و بازيکنان گذشته اين تيم وجود نداشت.
* هواداران اين تيم فکر ميکنند امثال شما پول زيادي از اين باشگاه گرفتهايد و پول به بقيه بازيکنها نرسيده است.
من فقط بگويم که باشگاه شاهين هنوز به تعهد مالي که ابتداي فصل و قبل از حضور من در بوشهر داده عمل نکرده است و تعجب ميکنم که چطور اين صحبت را ميکنند. مشکلات شاهين از سالهاي گذشته بوده و دليلش هم وعدههايي است که عملي نشده است. وعده و وعيد از بيپولي بدتر است. اينکه به شما بگويند دو روز ديگر يک ماه ديگر و 4ساعت ديگر پول ميرسد، خيلي بد است. به من يک چک براي برج 5 سال 90 داده بودند، آن را گرفتند و يک چک براي برج 11سال پيش دادند که آن هم پاس نشد.
قبل از فصل پيشنهادهاي خيلي بهتري داشتم اما با اصرارهاي وحشتناک ميثم منيعي و هادي شکوري که دوست داشتند کنار هم به اين تيم کمک کنيم به بوشهر آمدم. در اين چند روز درد دستم زياد بوده اما شب گذشته درد دلم بيشتر شد و يکسري صحبتهايي شنيدم که واقعا دردناک بود.
* در صحبتهاي شب گذشته نظرزاده اينطور استنباط ميشد که يکسري از مشکلاتي که در اين باشگاه بوده صحت نداشته است.
نظرزاده حق دارد که يکسري مسائل را تکذيب کند چرا که او بيشتر مواقع کنار خانوادهاش بود اما من و ديگر بازيکناني که در خوابگاه بوديم همه اين مسائل را ميدانيم. من واقعاً رفاقت در اين تيم ديدم، ميتوانيد از آقاي کامياب بپرسيد. اگر رفاقت در تيم شاهين بوشهر وجود نداشت، اين تيم بايد خيلي زودتر از اين سقوط ميکرد.
نميخواهم به مس سرچشمه بياحترامي کنم. آنها با يکسري تشکيلات خاص وارد ليگ برتر شدند و شايد به دلايل ديگري نتوانستند در ليگ برتر بمانند اما به جرأت ميگويم شاهين بوشهر در حد تيم محلي هم نبود. ما دور هم جمع ميشديم و با سيلي صورتمان را سرخ نگه ميداشتيم اما همين اظهارنظرها و شيطنتها باعث شد تيم دچار مشکل شود. اگر از باشگاه شاهين شکايت کردم با چند نفر از دوستانم در باشگاه مشورت کردم.
آنهايي که ميگويند من و امثال من تيم راه انداختيم بدانند که خود بوشهريها با اصرار فراوان من را راضي کردند تا به اين تيم بيايم. شما که عملکرد نيم فصل اول من را ديديد. برفرض هم که اصلا خوب نبودم چرا نگذاشتيد نيم فصل از اين تيم جدا شوم و با جداييام مخالفت کرديد و کلي را واسطه کرديد که نروم. چطور ميگويند که بازيکنان فقط مقصر اين سقوط هستند؟ وقتي بازيکني مثل مجيد غلامي و يا حميدي رباط صليبي پاره ميکنند و يا دست خودم اينطور ميشود آيا بازيکن مقصر است؟
ميتوانستم 4هفته مانده به پايان ليگ کشالهام را بگيرم و بگويم نميتوانم بازي کنم، هيچ اتفاقي نميافتاد. برويد از دکتر روشني پزشک تيم بپرسيد که وحيد طالبلو دو ماه با درد و بدون تمرين و با زور آمپول چطور بازي کرد، يا عباس پورخسرواني با درد آمپول به ميدان رفت.
هادي شکوري با درد کمر و علي انصاريان با مينيسک آسيبديده به ميدان رفتند. هادي شکوري براي بازي با سايپا مصدوم بود اما به درخواست کاميار به بوشهر رفت و حتي روي نيمکت نشست تا اگر لازم شد به ميدان برود. چرا ميگويند در تيم ما رفاقت نبود؟ اگر اينطور بود چرا من بايد به مناسبت تولد فرزند مهدي نوري بازوبند کاپيتاني را به او بدهم اصلا چه معني دارد که مبلغ قرارداد بازيکنان با هم قياس شود. مگر نبايد سابقه يک بازيکن را مد نظر قرار داد.
* اين قضيه بازيکن بومي و غير بومي چه بود؟
من اصلا نميدانم اين بحثها براي چيست؟ ميخواهم به آنهايي که مدعي بحث بومي و غير بومي هستند، بگويم اگر شما نگران بوميهايتان بوديد چرا به تيم اميدهاي خود که همه بومي بودند توجه نميکرديد. چرا هزينه تيم اميد شاهين پرداخت نشد تا مقابل تيمها 3-0 بازنده اعلام شود. نميخواستم اين حرفها را بزنم اما به دليل صحبتهايي که ديشب شد دلم به درد آمد. يک بار که باشگاه پول نداشت تيم اميد را اعزام کند، من هزينه اين سفر را تقبل کردم اما باز به دلايل ديگري آنها از سفر باز ماندند.
يک بار به يکي از بازيکنان اميد اين تيم پول دادم چون پول نداشت که بتواند خواهرش را در دانشگاه ثبت نام کند. در طول فصل در يک مقطعي خوابگاه غذاي بازيکنان را قطع کرد اما اين هادي شکوري بود که براي جوانان تيم هزينه کرد تا غذا داشته باشند در غير اين صورت بازيکنان مجبور بودند نان و پنير بخورند. اگر من وحيد طالبلو کاسب بودم اين همه سال در استقلال دوام نميآوردم و مرتب تيم خود را تغيير ميدادم تا کاسبي کنم.
ميگويند چک 200ميليون توماني من پاس شده است. شايد موقعي که من در بيمارستان بيهوش بودم اين پول را به حساب من ريختند و خودم خبر ندارم. البته اين را بگويم در مدت زماني که بيمارستان بودم از طرف استانداري بوشهر، آقاي نجفي مرتب به من سر ميزد و آقاي کامياب، آقاي جمشيدي و حتي آقاي محمدپور به صورت حضوري به عيادتم آمدند و از اين بابت نميتوانم خردهاي به باشگاه بگيرم ولي اين را بگويم که اگر ابتداي فصل آقاي افراشته و اسپانسري بانک صادرات نبود اين تيم از همان ابتدا جمع نميشد. تمام اين صحبتهايي که ميکنم فقط بخشي از مشکلات شاهين است. بهتر است که قبل از اينکه اظهارنظري کنيم اول انگشت اشاره را به سمت خودمان حرکت دهيم، چرا ديگران را مورد اتهام قرار ميدهيم؟
* از همه چيز گفتي به غير از مباحث فني، يعني کادر فني در اين سقوط نقشي نداشت؟
قطعاً همه چيز دست به دست هم داد تا شاهين سقوط کند. مثلاً خرده ميگيرند که چرا اين طور پول تقسيم شده اما چرا کسي نميگويد به چه دليل اختيار تقسيم پول به سرمربي سپرده شد. اين مسائل باعث شد حرمت بازيکن و مربي از بين برود. فقط ميخواهند توپ را به زمين ديگران بيندازند. اصلاً امسال ما مقصر بوديم، چرا اسپانسر سال قبل را حفظ نکرديد؟ مشکلات تيم ما زياد بود. يک روز هتل کارت ملي بازيکنان را گرو نگه داشت و روز ديگر ما را با اتوبوس به اصفهان بردند. وقتي آرامش نداريم چطور انتظار داشتند با تمرکز بازي کنيم.
هواداران هم مشکلات تيم را ميدانستند اما عدهاي ميتوانستند با دادن اطلاعات درست به اين هواداران آنها را آگاهتر کنند. خدا را شکر که من اينقدر سالم کار کردهام و سر سفرهاي بزرگ شدهام که به خاطر پول دروغ نگويم. بين خودم و خدا چيزي به اسم وجدان است و پيش وجدانم راحتم که براي شاهين کمکاري نکردهام.
در اين تيم کارهايي کردهام که به من ربطي نداشت، ما حدود دو ماه مربي گلرها نداشتيم و من 4-5گلر جوان تيممان را تمرين ميدادم. اين را هم بگويم که در اين مدت چند نفري خيلي لطف کردند و از جمله آقاي دهقان که در همان مدت زمان کوتاهش اساسنامه باشگاه را تغيير داد و نظمي هر چند کم در تيم ايجاد شد، آقاي زالي مديريت هتلي که بازيکنان در آن اقامت داشتند واقعاً بدون هيچگونه چشمداشتي هواي تيم را داشت. واقعاً بايد وجدان داشته باشيم.
* براي فصل بعد چه تصميمي داري؟ اين روزها شايعه زيادي براي پيوستنت به پرسپوليس مطرح شده است؟
من هنوز تصميم نگرفتهام و بازيها که تمام شود با بررسي پيشنهادهايم سعي ميکنم انتخاب مفيدي داشته باشم.