کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

حق مسلم ما اول مسکن و شغل است بعد انرژی هسته ای

9 آبان 1389 ساعت 8:17

کلا، ازدواج‌های غیرشرعی و غیراخلاقی زیاد شده است. یعنی تامین جنسی بدون ازدواج زیاد شده است. این، خطر بزرگی است که ازدواج‌ها را به هم می‌ریزد.



به گزارش جهان اگرچه آمار اعلام شده از سوی سازمان ثبت احوال، رشد نرخ ازدواج، طی پنج، شش سال اخیر را نشان می‌دهد اما همچنان صحبت از عدم تمایل به ازدواج در جامعه می‌شود. کماکان هم خانواده‌ها نگران «فرار از ازدواج» فرزندان‌شان هستند و از سوی دیگر آمار طلاق در چند سال اخیر به این نگرانی دامن زده است. 

آمار و شرایطی که جامعه ایران را نگران کرده است، از نظر حضرت آیت‌الله سید محمد مهدی طباطبایی شیرازی، در چرخه بسته تاریخی سیر می‌کند و یکی از دلایل‌اش طبیعی است؛ از این رو، خارج از اختیار بشر است. 

وی که سال‌هاست در برنامه‌های مشاوره تلویزیونی حضور دارد، معتقد است که نباید گذاشت، این آمار، جدایی‌ها را تقویت کند. 

حاج آقا طباطبایی در دفتر کار در خانه‌اش –جایی که پذیرای مراجعین جهت مشاوره هم است- از دیگر عوامل این جدایی‌ها، سخن گفت و تأکید داشت باید بیشتر بر عوامل تحکیم خانواده تمرکز کرد. از نظر او، این دوره کمتر از یک دهه دیگر تمام می‌شود و شیوه ازدواج، رنگ و بویی دیگر می‌گیرد.

بخش‌هایی از گفتگوی همشهری ماه با سید مهدی طباطبایی در ادامه می‌آید:

• حرف من این است که بسیاری از مسائل اجتماعی، دلایل طبیعی دارد و به طبیعت زندگی بر می‌گردد؛ پس به عنوان جبر طبیعت به حساب می‌آید و در اختیار ما نیست. فقط هم در حد آگاهی اشاره می‌کنم که هر خواننده‌ای بداند و افزایش طلاق باعث نشود، افراد خود را ببازند. همین ترسیدن‌ها، جدایی‌ها را بیشتر می‌کند و باعث می‌شود مردم از ازدواج بترسند. پس بخشی از این آمار‌ها طبق امور طبیعت دارد پیش می‌رود و بهتر است این‌قدر خودمان را نترسانیم.

• چه بخواهیم، چه نخواهیم، تحولات اقتصادی، اصولاً کارها را کند می‌کند و تفرقه می‌اندازد. مخصوصاً وقتی که دیوار بین فقیر و غنی خراب شود و به اصطلاح طبقات اجتماعی درگیر یکدیگر بشوند که این مسأله پیش آمد. بحثی در بزرگی یا کوچکی دینی نیست، از نظر مادی دارم عرض می‌کنم. این باعث می‌شود که یک مقداری اختلاف در ازدواج‌ها پیش بیاید.

• کلا عرض می‌کنم، قسمتی از مشکل‌دار شدن ازدواج در مملکت، بستگی به اقتصاد کشور دارد و قسمت دیگری هم به تحولات جامعه. این نوع تحولات باعث شده است که فرهنگ خانواده‌ها به هم بریزد، فرهنگ مصرفی مردم هم بالا برود و فرهنگ قناعت و آسودگی‌شان پایین برود.

• در مورد اقتصاد کشور که گفتم، به منظور هزینه‌های بالای زندگی و مشکلات مسکن بود. اقتصاد در کشور‌مان، یک مقدار به حالت بیمار درآمده است به طوریکه تعدادی، حتی اجاره و کرایه را هم نمی‌توانند بپردازند. پیدا کردن شغل مشکل است و جوانان مجبور می‌شوند از ازدواج دست بردارند. یعنی اقتصاد، مانع ازدواج و گاهی باعث جدایی می‌شود.

• دولت بیش از هر چیزی باید کمک به ازدواج و اشتغال جوانان بکند. باید بگویم، حق مسلم ما، مسکن و شغل است. البته همه می‌دانند، انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست، اما نه به این حدی که مسکن و ازدواج را فراموش کنیم. از وظایف اولیای مملکت است که برای درس خوانده‌ها و درس نخوانده‌ها، زمینه ازدواج و اشتغال را فراهم کند. فرهنگ خانواده را، فرهنگ ارتباطی نکنند. امروزه، تلویزیون خیلی این کار را انجام می‌دهد.

• کلاً، ازدواج‌های غیرشرعی و غیراخلاقی زیاد شده است. یعنی تأمین جنسی بدون ازدواج زیاد شده است. این، خطر بزرگی است که ازدواج‌ها را به هم می‌ریزد. مخصوصا مواردی که اشخاص به واسطه برخورد با زنان بیوه یا افراد غیرمتزوج -اعم از پسر یا دختر- به اشباع جنسی می‌رسند و علاقه‌شان به ازدواج کم می‌شود.

• 30 درصد اختلافات ازدواجی برای مهریه است. برای اینکه پسر نمی‌خواهد مهریه را قبول کند. ولی پدر دختر زور می‌کند و او هم قبول می‌کند. این موضوع، بغضی می‌شود برای پسر که مدام می‌خواهد از خودش دور کند و نمی‌تواند؛ پس کار به دعوا کشیده می‌شود. در این سال‌ها، دیده‌ام که افراد پولدار، مهریه کم می‌کنند و اکثر مهریه‌های زیاد مربوط به قشر کم‌درآمد جامعه می‌شود. با تمام این اوصاف، باید به جای اینکه عوامل جدایی را جست‌وجو کنیم، دنبال این باشیم که عوامل تحکیم چه بوده است که حالا نیست. عوامل تحکیم وقتی نباشد، خود به خود جدایی پیش‌بینی می‌شود.

• عوامل تحکیم سه چیز است که از قدیم هم بوده و بر اصول طبیعت استوار است. اول مساله شناخت یکدیگر است. شناخت همیشه به سلسله گفتار نیست. درگفتار، اکثر مردم همدیگر را گول می‌زنند؛ چون بشر وقت گفتار خود سانسور است و هم اینکه در طبع بشر همیشه حالت خود محوری وجود دارد، این موضوع،‌خواه نا‌خواه درکلمات پدید می‌آید. وقتی که در کلمات آمد، دیگر نمی‌توانند با هم زندگی کنند. در قدیم عوامل تحکیم به این گونه بود که هیچ وقت از بیگانه زن نمی‌گرفتند. زن و شوهر، یا قوم و خویش بودند، یا همشهری بودند یا هم محله. این اختلاف بین این سه گروه همیشه کم بوده است؛ چون به یک شکل بار آمده بودند و می‌توانستند با هم زندگی کنند. از این جهت در ازدواج‌ها خیلی اختلاف روش پیش می‌آید. خلاصه اینکه، شناخت گفتاری امروز فراوان است و شناخت کرداری نیست. باید با خانواده طرف مقابل آشنا شوند و بدانند که فامیل‌اش چه کسانی هستند. وقتی ازدواج صورت بگیرد، زن یا شوهر فامیل دارد و می‌خواهد رفت و آمدی صورت بگیرد. نمی‌توان که تنها زندگی کرد. به ویژه اینکه جوانان کشور‌مان نمی‌توانند تنها زندگی کنند؛ اکثر آنها، دست‌شان خالی است و نیازمند کمک پدر و مادر هستند.

• دومین مورد، در اثر تحولات علمی به‌وجود آمده است. در تحولات علمی، پدر سواد ندارد و فرزند لیسانس و دکترا دارد. او از ابهت پدری‌اش نمی‌خواهد کم بشود و فرزند هم از ابهت مدرک‌اش نمی‌خواهد کم بشود. لذا غالبا خیلی مومن باشند یا خیلی متمدن، همدیگر را گول می‌زنند؛ یعنی فرزند ظاهرا اطاعت از پدرش می‌کند ولی عملا قبولش ندارد. پدر هم در ظاهر به مدرک فرزندش احترام می‌گذارد اما در باطن تحقیرش می‌کند؛ چون اعتقاد دارد که تجربه‌اش کم است.

• بچه از دید خودش کسی را انتخاب می‌کند و پدرش مخالف است. او برای اینکه پدر را راضی کند، یک چیزهایی می‌گوید که پدر راضی شود. یا پدر می‌خواهد یک مورد را به دخترش تحمیل کند، یک چیزهایی می‌گوید که دختر را گول می‌زند. در حقیقت هر دو گول می‌خورند و بعد از اینکه رفع گول شد، جدا می‌شوند. یعنی آنچه که بوده و آنچه که می‌گویند با هم فرق دارد. اعم از تحکم والدین به اولاد یا حرمت گذاری زیاد اولاد به پدر و مادر؛ این دردسر‌ساز می‌شود.

• سومین عاملی که خیلی امروزه به نظر بنده قابل توجه است، اینکه اصلا زن و شوهر یکدیگر را درک نمی‌کنند. درک، غیراز شناخت است. درک یعنی ویژگی طرف را دیدن، دانستن و پذیرفتن و حتی گاهی، بین زن و شوهری که 20 سال با هم زندگی کرده‌اند، این درک وجود ندارد.

• درگیری به وجود آمده بین زن و شوهر، نشانه عدم درک است. شما با سیم برق، لوله گاز یا لوله آب هیچ وقت درگیر نمی‌شوید. وقتی به کسی می‌گویند، سیم برق ندارد و دست می‌زند، درگیر می‌شود. پس ببینید، درک نکرده بود که برق دارد. اگر درک کرده بود که دچار برق‌گرفتگی نمی‌شد. من اگر بدانم با گفتن این کلمه، داد زنم در می‌آید، خب نمی‌گویم. این خانم اگر بداند شوهرش به این حرف‌ها حساس است، تحریکش نمی‌کند.

• من می‌گویم، آدم‌ها درست است که تفاوت دارند اما اگر دست بگذارم روی موضوعی که طرف مقابل حساس است و لجش را در بیاورم، یعنی زندگی خودم را درک نکرده‌ام. باید هر کاری که کمک به آرامشم می‌کند، انجام دهم. اگر خلافش را انجام دادم، پس خودم را درک نکردم. آدم گاهی خودش را درک نمی‌کند.

• بحث این است که زندگی قبل از ازدواج به درک نمی‌رسد. خود را باید راضی کرد به این معنی که هر چه در بدن و ظاهر اوست، مایدرک او هم همین است. باز هم تکرار می‌کنم، عوامل تحکیم خانواده، اول معرفت است که به عنوان یک شناخت مکتبی، رفتاری و کرداری باید باشد. دوم، شناخت فامیل‌ها و اطرافیان است. آخرین مورد هم، درک یکدیگر است که پس زندگی به وجود می‌آید. از نظر من، کسانی که تحصیلکرده هستند، یک مقدار دیرتر ازدواج کنند و تحصیل نکرده‌ها یا آنان که نمی‌توانند تحصیل کنند، زودتر ازدواج کنند. 

• کلاً وقتی جامعه برای مدت طولانی به یک سو حرکت کرد، خسته می‌شود و برمی‌گردد. در طول زندگی‌ام تا به حال دو بار این اتفاق افتاده است. در دوران پهلوی، زمانی که بچه بودم، ازدواج‌ها خیلی زیاد شد. بعد از حدود 20 سال، دوباره جدایی‌ها، زنان سر برهنه و مردان مخلاف سر برهنه، درگیری‌ها و غیره شروع شد. با شروع انقلاب دوباره ازدواج‌ها ارزان و آسان شد. در خانه من، زن و شوهر‌های زیادی برای عقد می‌آمدند (به عنوان تبرک نزد من عقد می‌کنند) که لباس رزم تن‌شان بود. شاید بیش از 100 زوج را عقد بستم که عروسی نگرفتند. حسینیه‌ای بود به نام حجازی در خیابان عارف، آن زمان در دست من بود. مهمان‌های عروس و داماد که به 50 نفر هم نمی‌رسید، می‌آمدند شام می‌خوردند و عروس و داماد هم می‌رفتند خانه خودشان. به این صورت اکثر ازدواج‌ها مجانی بود. 5 سال این گونه بود؛ دوران جنگ. این وضع تمام شد. امروز دوباره بر عکس شده است و مهریه حدود هزار - دو هزار سکه شده است. تا 7 الی 10 سال دیگر هم این روش ازدواج دوام نمی‌آورد و بر می‌گردد؛ چون به صورت خستگی در آمده است.

متن کامل این گفتگو را در همشهری ماه شماره 56 بخوانید.


کد مطلب: 141815

آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/analysis/141815/حق-مسلم-اول-مسکن-شغل-بعد-انرژی-هسته

جهان نيوز
  https://www.jahannews.com